سنجش آماری توان اشتغالزایی در ایران
اکرم زینالیان - پژوهشگر حوزه صنعت
یکی از تغییراتی که با افزایش عمق صنعتی در کشورها بهچشم میخورد، علاوهبر کاهش «سهم اشتغال بخش کشاورزی از کل اشتغال»، کاهش «تعداد شاغلان» این بخش در گذر زمان است.
نتایج بهدستآمده از «سهم اشتغال بخش کشاورزی» و «تعداد شاغلان» آن در ایران و ۳ کشور آلمان، کرهجنوبی و ترکیه نشان میدهد «سهم اشتغال بخش کشاورزی» در هر ۴ کشور در گذر زمان کاهشی بوده اما برخلاف روند کاهشی «تعداد شاغلان بخش کشاورزی» در کشورهای آلمان، کرهجنوبی و ترکیه، «تعداد شاغلان بخش کشاورزی» در ایران در گذر زمان بهجای کاهش، افزایش یافته است.
حال این پرسش مطرح است که آیا همچنان برای حل مشکل اشتغال در کشور باید در فکر افزایش «تعداد شاغلان بخش کشاورزی» و فشار بیحدواندازه و خطرناک بر منابع اندک آبی کشور بود یا باید به ظرفیتهای خالی اشتغال در کشور نظر انداخت و بهدنبال حل ریشهای و پایدار معضل بیکاری و اشتغال در کشور گشت؟ بررسی صادرات محصولات کشاورزی سال ۲۰۱۶ میلادی نشان میدهد ایران با ۶.۴ میلیارد دلار و آلمان با ۸۷.۴ میلیارد دلار در ۴ کشور مورد بررسی، کمترین و بیشترین میزان صادرات را در محصولات بخش کشاورزی به خود اختصاص دادهاند و تفاوت آنها جایی بیشتر آشکار میشود که مساحت زمینهای تجهیزشده برای زراعت آبی نیز مورد مقایسه قرار گیرد.
کشور ما با وجود تعداد بالای شاغلان در بخش کشاورزی و مساحت بالای زمینهای تجهیزشده برای زراعت آبی، نتوانسته در زمینه صادرات موفق عمل کند. علاوهبر میزان صادرات، در دیگر شاخصهای بخش کشاورزی شامل «ارزشافزوده بخش کشاورزی بهازای هر کارگر» و «ماشینآلات کشاورزی(تراکتور) در ۱۰۰ کیلومتر مربع زمین قابل کشت»، ایران نیز در مقایسه با ۳ کشور آلمان، ترکیه و کرهجنوبی وضعیت قابل دفاعی ندارد. «ارزشافزوده بخش کشاورزی بهازای هر کارگر به قیمت ثابت ۲۰۱۰» در سال ۲۰۱۶ میلادی در کرهجنوبی دو برابر ایران و در آلمان تقریبا ۵ برابر ایران بود. حتی این شاخص در ترکیه نیز از ما بهتر است و ارزشافزوده بخش کشاورزی بهازای هر کارگر در ترکیه ۱.۵ برابر ایران است. براساس آمار ارائهشده «تعداد ماشینآلات کشاورزی (تراکتور) در ازای هر ۱۰۰ کیلومترمربع زمین قابل کشت» در کرهجنوبی تا سال ۱۹۸۸ از ما کمتر بوده است اما از این سال به بعد، پس از ۳ دهه تلاش برای توسعه صنعتی در این کشور، این شاخص بهطور فزایندهای رو به افزایش رفته و سال ۲۰۰۰ این شاخص در کرهجنوبی ۷ برابر ایران بوده است.
نسبت اشتغال به جمعیت در سن کار
یکی دیگر از شاخصهایی که درباره اشتغال میتوان آن را بررسی کرد، «نسبت اشتغال به جمعیت در سن کار» است. براساس آخرین آمار ارائهشده بانک جهانی، در میان ۱۸۷ کشور جهان سال ۲۰۱۹، ایران با نسبت ۳۸.۵ درصد در این شاخص در رتبه ۱۷۸ جهان قرار دارد و پس از ایران کشورهایی مانند سوریه، الجزایر، یمن و اردن بهچشم میخورند. ایران در جهان یکی از پایینترین درصدها را در شاخص «نسبت اشتغال به جمعیت در سن کار» به خود اختصاص داده و اساسا این بار، همان بحث عدمتوان اشتغالزایی در کشور در مقایسه با ۱۸۷ کشور جهان بهچشم میخورد. برای انجام یک مقایسه بهتر میان کشور ما با دیگر کشورها، میتوان ۳ گروه کشورهای توسعهیافته، جدیدا توسعهیافته و درحالتوسعه را انتخاب کرد و به بررسی این شاخص در میان این ۳ گروه از کشورها پرداخت.
هرچند به نظر میرسد واژه درحالتوسعه را باید برای کشورهایی بهکار برد که برنامه واقعی و عملی برای توسعه اقتصادی خود در دست دارند و در این مسیر توانستهاند بهطور پیوسته اقدامات سازندهای را بهثبت برسانند و کشور ما نمیتواند در این زمره قرار بگیرد، زیرا روند شاخصهای کلان اقتصادی مانند رشد اقتصادی و تورم در ایران چندین دهه است که از وضعیت مناسبی برخوردار نیست. براساس آمار در کشورهای جدیدا توسعهیافتهای مانند کرهجنوبی، چین، مالزی و سنگاپور این نسبت بالای ۶۰ درصد، در کشورهای توسعهیافتهای مانند آلمان، امریکا، انگلستان و ژاپن این نسبت حدود ۶۰ درصد و در کشورهای درحالتوسعهای مانند برزیل، هند و ترکیه این نسبت کمتر و در کشور ما سال ۲۰۱۹، نسبت اشتغال به جمعیت در سن کار برابر با ۳۸.۵ درصد بود و وضعیت ما بهمراتب از ۳ کشور همگروه خود نامناسبتر است.
هنگامیکه در یک دستهبندی دیگر به بررسی کشورهای نفتخیز و عرب منطقه(بهعلاوه ونزوئلا) میپردازیم، میتوان مشاهده کرد که «نسبت اشتغال به جمعیت در سن کار» در کشور ما در مقایسه با این کشورها از بقیه پایینتر است و این موضوع نشان از عدمتوان اشتغالزایی در ایران دارد.
ارسال نظر