|

۵ درس اقتصادی تاجر جنایتکار

اگر سریال پیکی بلایندرز را دیده‌اید، حتما تامی شلبی را می‌شناسید. او فردی خشن و قاتلی کارآزموده است. باوجود شخصیت‌ها و داستان خشن‌ سریال پیکی بلایندرز، نمی‌توان برخی ویژگی‌های مهم تامی شلبی، که یک کارآفرین جنایتکار است را نادیده گرفت.

اقتصاد ۵ درس اقتصادی تاجر جنایتکار

 تامی شلبی تاجری هوشمند و زیرک است که ویژگی‌های مثبت او در تجارت می‌تواند الهام‌بخش ما در فعالیت‌های اقتصادی‌مان باشد. همراه ما باشید. در ادامه با ۵ درس کارآفرینی که تامی شلبی در سریال پیکی بلایندرز به ما یاد می‌دهد بیشتر آشنا می‌شوید.

۱. دروغ‌ها سریع‌تر از حقیقت پخش می‌شوند

شروع فعالیت‌های جدید اقتصادی فرد را با چالش‌های بی‌شماری مواجه می‌کند. این امر می‌تواند وی را تشویق کند که گاهی دروغ‌های مصلحتی بگوید. درمجموع، تجارت با دروغ گره خورده است. فرد ممکن است در موقعیت‌های مختلف، مانند زمان معامله، بازاریابی، و یا حتی به خودش هم دروغ بگوید. اغلب این تصور وجود دارد که افراد کارآفرین برای تقویت چهره‌شان همواره دروغ می‌گویند و حقایق را تحریف می‌کنند یا اغراق می‌کنند تا در جذب مشتری های جدید، جذب سرمایه و تبلیغات موفق باشند.

بااین‌حال، دروغ‌گویی می‌تواند مانند قرارگرفتن در یک سرازیری لغزنده باشد. زیرا اگر یادتان نباشد که در گذشته چه دروغ‌هایی گفته‌اید، با مشکل مواجه می‌شوید. امروزه از دید مشتری، صداقت ارزش بیشتری دارد. مشتری‌ها اعتبارتان را ارزیابی می‌کنند و دراین‌بین صداقت می‌تواند خصیصه‌ای باشد که موجب افزایش اعتبارتان می‌شود. برخلاف این عبارت معروف که می‌گوید چیزی به‌عنوان تبلیغ بد وجود ندارد، همهٔ تبلیغات هم خوب نیستند. البته با پیشرفت شبکه های اجتماعی گفتهٔ شلبی به حقیقت پیوسته است. زیرا دروغ‌ها زودتر از حقیقت پخش می‌شوند. حالا انتخاب با خودتان است. بهتر است صادق باشید. زیرا در غیر این صورت این خطر وجود دارد که دروغ‌های‌تان جایی به‌سمت خودتان برگردند و شما را با چالش مواجه کنند.

۲. می‌توانید کارتان را عوض کنید اما خواسته‌های‌تان را نه

کشف علایق در زندگی کار دشواری است. یکی از بهترین اتفاقات برای ما این است که با انجام‌دادن کار موردعلاقه‌مان کسب درآمد کنیم. وقتی که به این نقطه برسیم، دوست داریم در همین روند باقی بمانیم. زمانی که درک عمیقی از خودمان و خواسته‌های‌مان داشته باشیم، نه‌تنها می‌توانیم علایق‌مان را کشف کنیم، بلکه می‌توانیم بفهمیم که دوست داریم به چه فردی تبدیل شویم.

ما معمولا درباره زندگی و سبک زندگی موردعلاقه‌مان رؤیابافی می‌کنیم. زمانی که از شغلی به شغل دیگر و از یک ایده به ایده تجاری دیگر رو می‌آوریم، تا وقتی که نتوانیم پاسخگوی خواسته‌های‌مان باشیم، خشنود نمی‌شویم. ما می‌توانیم کارمان را تغییر دهیم اما تا زمانی که در مسیر بزرگ‌ترین خواسته‌های‌مان قرار نگیریم، راضی نخواهیم شد. اگر می‌خواهید کار یا فعالیتی را آغاز کنید، حتما کاری را انجام دهید که به آن اشتیاق دارید. در غیر این‌ صورت پس از مدتی به‌دلیل نارضایتی به‌تدریج تغییر می‌کنید.

۳. شجاعت یعنی رفتن به جایی که قبلا کسی نرفته

خارج‌شدن از منطقه امن و راحت کاری است که کارآفرین‌ها نباید با آن مشکلی داشته باشند. ما معمولا در منطقه امن و راحت خودمان باقی می‌مانیم تا احساس آسودگی کنیم. این کار می‌تواند مانع از رسیدن به چیزهایی شود که واقعا آنها را دوست داریم. خارج‌شدن از منطقه آسایش می‌تواند اقدامی شجاعانه باشد. زیرا شما باید خطر ورود به محدوده ناشناخته‌ها را بپذیرید. شما نمی‌توانید پیش‌بینی کنید که چه اتفاقاتی رخ می‌دهند زیرا هرگز آن مسیر را تجربه نکرده‌اید.

البته بسته به کاری که قصد انجام آن را دارید می‌توانید شدت ریسک‌تان را به‌طور حدودی (نه به‌طور دقیق و کامل) ارزیابی کنید. تنها راه برای‌اینکه دقیقا راجع به جزئیات چیزی اطلاع پیدا کنید این است که آن کار را انجام دهید و در بطن آن قرار گیرید. معمولا در انتها خواهید دید که عواقب ریسک‌تان آن‌قدر هم که نگران بودید بد نبوده است. بنابراین، شجاع باشید و در محدوده ناشناخته‌ها وارد شوید. هیچ‌وقت نمی‌توان پیش‌بینی کرد که با این کار چه درهایی به روی‌تان باز می‌شود.

۴. کسانی که سختی‌ها را تحمل می‌کنند رشد خواهند کرد

احتمالا همه شما داستان رقابت خرگوش و لاک‌پشت را شنیده‌اید. داستانی که در آن لاک‌پشت که کُند است می‌تواند در رقابت با خرگوش مغرور پیروز شود. این داستان به ما می‌آموزد که اگر در راه‌مان پایدار و ثابت‌قدم باشیم، شانس موفقیت‌مان بیش از آن است که با هیجان ناگهانی و ناپایدار دست به انجام کاری بزنیم. ما میزان موفقیت خودمان را معمولا با دستاوردهای دیگران مقایسه می‌کنیم. مخصوصا به‌عنوان یک کارآفرین ممکن است خودمان را با رقبا مقایسه کنیم و نگاه‌مان درمورد موفقیت‌ تغییر کند و به‌مرورزمان به‌دشواری بتوانیم انگیزه خود را حفظ کنیم زیرا شاید به نظر بیاید دیگر نمی‌توانیم در رقابت پیروز شویم.

این امر تاحدی نشان می‌دهد که چرا برخی استارتاپ ها در آغاز راه شکست می‌خورند. آنها نمی‌توانند سریع به خواسته‌های‌شان برسند. بنابراین، میل و اشتیاق‌شان کاهش می‌یابد. بااین‌حال، اگر به ایده‌تان باور داشته باشید و بتوانید فرازونشیب‌های راه را پشت سر بگذارید، احتمالا موفق خواهید شد. هر شکستی که تجربه کنید باعث می‌شود چیزهای تازه یاد بگیرید و به جلو قدم بردارید. اشتیاق شلبی در موفقیت بی‌همتاست. او باوجود تجربه‌های خطرناک و مرگ‌آفرین و دچارشدن به اختلال استرس پس از سانحه، راه پیشرفت و موفقیت را پیدا می‌کند.

۵. در این دنیا استراحتی ندارم اما در دنیای بعدی شاید!

یک کارآفرین نمی‌ تواند تجارت خود را متوقف کند. به‌عنوان یک کارآفرین شما نمی‌توانید تجارت خود را متوقف کنید. شما مجبورید، نسبت به قبل، ساعت‌های بیشتری را کار کنید تا تلاش‌تان ثمربخش باشد. نبود این تعهد کاری باعث می‌شود بسیاری در مسیر کارآفرینی‌شان شکست بخورند. باید درک کنید که برای موفقیت در کسب و کار ممکن است در آخر هفته‌ها و تعطیلات یا در زمان استراحت ایده‌های جالب و خلاقی به ذهن‌تان برسد که باید آنها را دنبال کنید. مخصوصا در اوایل فعالیت‌تان زمان بسیار کمی برای استراحت خواهید داشت. ذهن‌تان مدام از اتفاقات دوروبر ایده می‌گیرد. حتی شما تجارت‌تان را با خود به سفرهای تفریحی‌تان می‌برید. البته پیشرفت شغلی با روش‌های ناسالم درست نیست و باید به فکر تعادل بین کار و زندگی باشید. اما معمولا یک کارآفرین برای استراحت زمان کمتری در اختیار دارد و همواره در ذهن‌اش تجارت در جریان است!

کارآفرینی سرتاسر لذت و زیبایی نیست اما اگر مشتاق آن باشید، به زحمتش می‌ارزد. در مسیرتان تأثیر سخت کوشی را دست‌کم نگیرید و همان‌ طور که از تامی شلبی می‌آموزیم، تا زمانی که امید و خودباوری داشته باشیم می‌توانیم از شکست‌ها درس بگیریم و رشد کنیم. امید و خودباوری دو عامل کلیدی در طرز تفکر کارآفرینانه هستند.

 

منبع: چطور
کدخبر: 252080

ارسال نظر

 

آخرین اخبار