|

گفتگو گسترش نیوز با دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین:

کشور با یک مجلس اداره نمی شود/ حاضرم بنزین مجانی به مردم بدهم / فاطمی امین پراید ارزانش را به ما هم بفروشد

باهنر: آقای وزیر اگر می‌خواهید پراید را به خارجی‌ها ارزان بفروشید به ما هم بگویید کجا فروخته می‌شود که ما هم از آنجا بخریم! اما اگر می‌خواهید به نرخ ایران بفروشید کسی نخواهد خرید.

اقتصاد کشور با یک مجلس اداره نمی شود/ حاضرم بنزین مجانی به مردم بدهم / فاطمی امین پراید ارزانش را به ما هم بفروشد

 هفت دوره مصادف با ۲۸ سال، نماینده مجلس بوده است. آن وقت‌ها برخی می‌گفتند صندلی او در مجلس فقط برای خودش است، با این حال این روزها از ساختمان بهارستان فاصله گرفته و در دفتر کارش به تحلیل‌های غالبا اقتصادی و کارهای حزبی می‌پردازد. آنطور که پیداست روابط خوبی هم با تیم اقتصادی دولت رئیسی دارد و به آنها راهکار می‌دهد.

محمدرضا باهنر نماینده ادوار مجلس و دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین بیشترین نقدهارا در مورد یارانه، اداره مجلس و تورم دارد. باهنر عقیده دارد « بنزین در کشور ما از آب ارزان تر است و این منطقی نیست» نماینده هفت دوره از مجلس هم چنین تاکید می کند که ما می توانیم حتی بنزین را رایگان داشته باشیم اما باید هزینه های اداره کشور را کم کنیم.

در رابطه با همین موارد با او به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید. با گسترش نیوز همراه باشید.

زمان قابل توجهی از استقرار دولت سیزدهم گذشته ولی شاهد اتفاقات مثبتی در عرصه اقتصاد کشور نیستیم. وعده هایی داده شده ولی هنوز چیزی تغییر نکرده و تنها شاید مبلغ یارانه افزایش پیدا کرده است. تحلیل شما از وضعت فعلی چیست؟

معمولا در سیستم حکومتی و عام و مسائلی که با ۸۰ میلیون نفر جمعیت در ارتباط است بیشتر باید روند‌ها را دنبال کرد تا ببینیم اتفاقات چه زمانی و به چه صورتی رخ می‌دهد. چون کارها عمدتا بزرگ و تصمیمات خطیر است و دولت‌ها وقتی می‌خواهند کاری را انجام بدهند برای اینکه بتوانند خردمندانه عمل کنند باید موارد مختلفی را پیش‌بینی کنند. در واقع همه این موارد باید مدیریت شود.

یک مثال بسیار ساده و عادی از امروز می‌زنم. فرض کنید سرپرست یک خانواده‌، ماهی ده میلیون تومان حقوق دارد. اگر اتفاقی رخ داده و به او بگویند ما از ماه بعد به شما دو میلیون تومان حقوق می‌دهیم در زندگی این خانواده چه اتفاقی می‌افتد؟ قاعدتا همه چیز به هم می‌ریزد. در مورد نان شب و لباس و آموزش بچه‌ها و بهداشت و درمان و مهمانی و... همه چیز دچار مشکل می شود.

اتفاقی که برای کشور ما افتاده و ظرف چند سال گذشته تکرار شده، به این صورت است. ما به سالی ۷۰ و ۸۰ میلیارد دلار درآمد نفتی عادت کرده بودیم که امروز به دلیل تحریم‌ها و کاهش تولید و مسائل برون زا و درون زا به ۷ تا ۸ میلیارد دلار رسیده است. البته تازه این وضعیت الان کمی بهبود پیدا کرده! مدتی قبل ما به ۳ و ۴ میلیارد هم رسیده بودیم.

من احساس می‌کنم برخی از وعده هایی که آقایان وزرا در زمانی که می‌خواستند از مجلس رای بگیرند، به ملت دادند، از روی کم اطلاعی بود. یا شاید محیط را نمی‌شناختند. اما به هر حال این وعده ها قابل اجرا نبوده و نیست.

وظیفه نقشه کشیدن بر عهده مجلس است. به طور نمونه بودجه‌ای که امسال مجلس تصویب کرد به تنهایی ۱۰ تا ۱۵ درصد تورم زا است. حال دولت باید عمل کند یا نه؟ اگر دولت عمل کند، کار بر دوش دولت می‌افتد ولی مجلس این الزامات را تعیین کرده و خودش هم باید حمایت کند

یکی از وظایف احزاب در کشور‌های دموکراتیک و کشور ما که مردم سالاری دینی در جریان است، جمع آوری مطالبات مردم است. این مطالبات را می‌توان به سه گروه تقسیم کرد. یک سری مطالباتی فوری است؛ یک سری مطالبات واقعی ولی میان مدت و دراز مدت است و یک سری از مطالبات مادی ولی غیر ممکن است.

ما کشوری هستیم که با نفت سالی ۴۰۰ میلیارد یورو تولید ناخالص داخلی داشتیم. عده‌ای تبلیغ می‌کنند و می‌گویند ما باید مثل کشوری هزار میلیارد یورویی زندگی کنیم. این غیر ممکن است. شاید مطالبه به حق باشد و تلاش کرد تا ده میلیون دوازده یا پانزده میلیون شود ولی ده میلیون به این سادگی‌ها صد میلیون نمی‌شود و اگر بشود در فرآیندی طولانی خواهد بود. باید به سرعت به مطالبات فوری و ممکن عمل شود چون اهمیت آنها مثل نان شب است.

تصمیماتی که اخیرا گرفته شده مثل حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی از این دست است. چنین تصمیماتی که دولت‌ها می‌گیرند بحث فرا دولت‌ است و من کاری به این دولت و آن دولت ندارم. ارز ۴۲۰۰ تومانی منافعی برای عده‌ای داشت و هزینه‌ای برای کشور به همراه آورد. حال می‌خواهند این ارز را حذف کنند باید ببینند منافع چه کسانی به خطر می‌افتد و هزینه چه کسانی زیاد می‌شود و هزینه چه کسانی کم می‌شود؟ این برنامه، پویشی اقتصادی و اجتماعی و فنی و علمی می‌خواهد و اینطور نیست که بگوییم یک طرف خوب است و یک طرف بد!

مسئله صفر و صد نیست و کسی نمی‌تواند بیاید و بگوید این کار صد در صد مفید است و برای همه خوب است و دیگری بگوید صد در صد مضر است. یکی می‌گوید مزایا و دیگری می‌گوید مضرات آن بیشتر است. به هر حال در هر تصمیمی عده‌ای ضرر می‌کنند و عده‌ای سود می‌برند. شاید یکی از دلایلی که موجب شده این تصمیمات چهل سال در کشور ما به تاخیر بیفتد همین مسئله باشد.

هر دولتی آمده و خواسته اتفاقی بیفتد، گفته‌اند امروز وقت آن نیست و ما مشکلاتی دیگر داریم و مسئله را به بعد موکول کرده‌اند. درحالیکه چشم‌انداز ما این نیست که این اتفاقات در آینده بهتر بیفتد. حال دولت همت کرده و این کار انجام شده که قطعا در این اتفاقات تعدادی از خانواده‌ها ضرر خواهند کرد.

ما خانواده‌های زیادی داریم که جزو دهک دهم نیستند و در دهک‌های سه و چهار و پنج قرار دارند ولی به آنها یارانه نرسیده است و باید بروند و شکایت کنند و شرایطشان بررسی شود. از این موارد زیاد داریم و یکی دو تا و صد تا نیستند شاید به یکباره سه تا پنج میلیون نفر در چنین شرایطی باشند. کار خطیر است و باید تلاش کرد تا مضرات آن به حداقل رسیده و منافع‌اش زیاد شود.

پس از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی نگرانی مردم از این است که شاید دولت بخواهد به سمت گران کردن بنزین برود. چقدر این تصمیم گیری را محتمل می‌دانید؟

امیدوارم با اظهار نظر بنده مخاطبان گسترش نیوز فکر نکنند که خبری است و می‌خواهند کارهایی بکنند. قطعا ما تلاش می‌کنیم که فعلا به سراغ قیمت حامل‌های انرژی نروند؛ چون واقعا در این مقطع این اتفاق ممکن نیست. من چند عدد می‌گویم که جالب خواهد بود. امروز که می‌گوییم نفت ۱۰۰ دلار نرخ دارد؛ به نرخ امروز ما سالانه ۳۰۰ میلیارد دلار انرژی در کشور مصرف می‌کنیم. این انرژی باید خاصیتی داشته باشد باید یا رفاه مردم را بالا ببرد و یا باید تولید را بالا ببرد و یا اشتغال را افزایش بدهد. بالاخره باید یک اتفاقی بیفتد و کالایی که مصرف می‌شود درآمدی ایجاد کند.

عقیده دارم در این کشور انرژی به صورت بی‌حساب و کتابی مصرف می‌شود و خبری از رفاه و تولید هم نیست. به نوعی در حال آتش زدن انرژی هستیم. من مدعی و معتقد هستم که می‌شود شدت انرژی مصرف شده در کشور را در یک بازه زمانی شش - هفت ساله مدیریت کرد و یک سوم این انرژی را بدون اینکه به رفاه مردم و تولید کشور آسیبی وارد شود صرفه جویی کنیم.

الان سالی صد میلیارد دلار انرژی را بیهوده مصرف می‌کنیم که البته این وضعیت رفاه را اضافه نمی‌کند و در برخی جاها هزینه ایجاد می‌کند. شهرهای ما آلوده و جاده‌ها پر از تصادف است. بنابراین تصمیم گیری روی یارانه‌هایی که در کشور پرداخت می‌شود اگرچه پرخطر اما لازم است.

با این تفاسیر بنزین ماکسیمم و مینیمم باید به چه عددی برسد؟

ما به همسایه هایمان و حتی کشور هایی که نفت فراوانی دارند نگاه می‌کنیم. در ترکیه که نفت ندارد هر لیتر بنزین را به نرخ یک دلار می‌خرند و یک دلار مالیات می‌گیرند و هر لیتر را به نرخ دو دلار می‌فروشند. امروز در ترکیه هر لیتر بنزین را در حدود ۴۰ هزار تومان است. اگر نرخ بنزین ایران را به نرخ جهانی تبدیل کنیم. در هیچ کشور دنیا نرخ انرژی مثل ایران نیست. سه هزار تومان یعنی ده سنت و ما در دنیا بنزین ده سنتی نداریم. کسانی که مخالفت می‌کنند می‌گویند درآمد آنها دلاری است و درآمد ما ریالی است. حتی اگر ما به صورت ریالی حساب کنیم باز باید گفت ما یک سوم از این انرژی را بیهوده مصرف می‌کنیم.

یک لیتر بنزین در کشور ما از یک لیتر آب ارزان تر است. نرخ بطری آب یک لیتری در بازار ۷ تا ۸ هزار تومان است. امروز این ادعا را دارم که هر کسی خواست بنزین مجانی بگیرد خودم شخصا یک حواله به او بدهم و بنزین را خودش از پالایشگاه بگیرد و آنجا به او بنزین مجانی بدهند. حمل بنزین به طور متوسط در کشور ما از پالایشگاه به پمپ بنزین در هر لیتر بیش از سه هزار تومان خرج دارد و ما این بنزین را لیتری سه هزار تومان می‌فروشیم و می‌گوییم چقدر گران شده و چه و چه شده است.

اگر قیمت‌ها واقعی نباشد چطور می‌توان مصرف را کنترل کرد؟ مثالی ساده تر می‌زنم. نرخ واقعی گندم نسبت به نرخ برنج یک به سه است. یعنی اگر فرض می‌کنیم برنج سی هزار تومان باشد، گندم باید ده هزار تومان فروخته شود. ولی در گندم یارانه‌ای عجیب داریم. آردی که دولت به نانوا داده کیلویی ۵۰۰ تا یک هزار تومان است. ولی مردم برنج را مثلا ۵۰ هزار تومان می‌خرند یعنی به نسبت آرد چندین برابر می‌شود. اینجا مصرف‌کننده تصمیم می‌گیرد یک کیلو برنج بخورد یا صد کیلو نان. معلوم است که مصرف نان به شدت بالا خواهد رفت!

ولی وقتی مصرف‌کننده می‌بیند که نرخ واقعی نان یک سوم برنج است تصمیم می‌گیرد به جای سه کیلو نان یک کیلو برنج بخورد. اگر قیمت‌ها واقعی نباشند مصرف‌کننده نخواهد دانست که چه چیزی مصرف کند و چیزی را مصرف می‌کند که بیهوده است.

یعنی در رابطه با قیمت بنزین استاندارد ما باید روی ۴۰ هزار تومان باشد؟

اگر قرار است بنزین مجانی شود ولی ما یک سوم مصرفمان را صرفه جویی کنیم، همین کفایت می‌کند. وزارت نیرو امروز کار جالبی کرده و گفته هر کسی مصرف برق خود را به نسبت سال گذشته یک سوم کاهش بدهد دو سوم را مجانی به او می‌دهیم و پولی نمی‌گیریم چون نرخ واقعی یک سوم که کاهش داده شده بسیار بیشتر از پولی است که فرد بابت برق می‌داده و این معامله خوبی است. فرض کنید ما نرخ بنزین را در داخل کشور قیمت‌گذاری نکنیم. تنها اگر بتوانیم با ابزار‌های مدیریتی مصرف انرژی را در کشور یک سوم کاهش بدهیم حتی اگر بنزین را مجانی به ملت بدهیم باز هم صرف دارد. برای اینکه ما امروز یک بشکه نفت را به خارج از کشور می‌دهیم و صد دلار می‌گیریم و به پالایشگاه به نرخ پنج دلار می‌دهیم تا به بنزین تبدیل کند.

ما امروز می‌دانیم که روی بنزین یارانه وجود دارد و ما مثلا بنزین سی هزار تومانی را سه هزار تومان می‌فروشیم. ولی مردم به طور عادلانه از این بنزین استفاده نمی‌کنند و ۲۰% مردم ماشین ندارند و ۶۰% یک خودرو دارند و ۲۰% از مردم بیش از یک خودرو دارند و هر چقدر که بخواهند مصرف می‌کنند.

اگر قرار است نرخ بنزین تغییر کند اولا ما به ماشین بنزین ندهیم بلکه به آدم‌ها بنزین بدهیم و اعلام کنیم هر ایرانی می‌تواند روزی یک لیتر بنزین مصرف کند و به هر نفر ماهی مثلا سی لیتر بنزین می‌دهیم. عده‌ای به این بنزین احتیاج ندارند و به آنها اجازه می‌دهیم بنزین خود را در بانک‌ها بفروشند. به این صورت به جای اینکه یارانه نقدی بدهیم حواله بنزین را در کارت شارژ می‌کنیم و می‌گوییم هر کسی بنزین می‌خواهد می‌تواند بنزین‌اش را بفروشد. حال کسی ماشین ندارد و همه بنزین را می‌فروشد و کسی وسیله دارد و نیمی از بنزین خود را مصرف می‌کند و کسی که چند خودرو دارد مجبور است چند سهم بنزین دیگر بخرد.

در چنین شرایطی اگر بنزین ده هزار تومانی، شد ۱۵ هزار تومان کسی که بنزین خود را می‌فروشد خوشحال خواهد شد و اتفاقا طبقه فرودست جامعه که مشکلات معیشتی دارند با بالا رفتن نرخ بنزین خوشحالتر می‌شوند. چون می‌توانند کالای خود را گرانتر بفروشند و کسی که مصرف بیشتری دارد با گرانتر شدن کالا سعی می‌کند مصرف خود را کاهش دهد. در این ماجرا می‌توان یک سوم مصرف انرژی را کاهش داد و صرفه جویی کرد و می‌توانیم سالی صد میلیارد دلار بنزین بفروشیم. در این صورت اشتغال و تولید و کار زیادی ایجاد می‌شود.

نهایی باهنر

اما اگر قرار باشد ما بنزین را گران کنیم و کسی که ماشین ندارد از اتوبوس و تاکسی استفاده کند و قیمت‌ها در ناوگان حمل‌ونقل عمومی بالا برود، طبیعتا این قشر دچار مشقت می‌شود. در مورد کسانی که ماشین ده میلیارد تومانی زیر پایشان هست هم که فرقی نخواهد کرد، بنزین سه هزار تومانی بخرند یا بنزین سی هزار تومانی.

به عقب بر می‌گردیم برخی از اتفاقات از زمان احمدی نژاد آغاز شد. خصوصا در مورد یارانه و اتفاقاتی از این دست. در آن زمان گفته شد ما خزانه را خالی تحویل ندادیم. آیا این ادعا‌ها درست بود و در زمان تحویل کشور به آقای روحانی اوضاع خزانه مناسب بود؟

متاسفانه بیشتر دولت‌ها این ادعا را دارند. آقای احمدی نژاد می‌گوید من خزانه را پر تحویل دادم و آقای روحانی می‌گوید من خزانه را خالی تحویل گرفته ام و امروز آقای روحانی می‌گوید من خزانه را خوب تحویل داده ام و این دولت می‌گوید من بد تحویل گرفته ام.

چهل و سه سال از انقلاب گذشته و ظرف این مدت کار‌های مثبت و سنگینی انجام شده که قابل افتخار است. ۸ سال دفاع مقدس و اتفاقات بزرگی که در کشور ما افتاد. در طول جنگ ۱۰۰۰ میلیارد دلار به زیربناهای کشور ما آسیب رسیده چندین استان ما شخم زده شد. بنادر و پالایشگاه‌ها و نیروگاه‌ها مای ما هم تقریبا ویران شدند که ظرف ۷ تا ۸ سال تماما بازسازی شدند.

یک لیتر بنزین در کشور ما از یک لیتر آب ارزان تر است. نرخ بطری آب یک لیتری در بازار ۷ تا ۸ هزار تومان است. امروز این ادعا را دارم که هر کسی خواست بنزین مجانی بگیرد خودم شخصا یک حواله به او بدهم و بنزین را خودش از پالایشگاه بگیرد و آنجا به او بنزین مجانی بدهند.

هنوز ویتنام نتوانسته آثار جنگ ۵۰ سال قبل خود را کاملا پاک کند ولی در ایران تقریبا هیچ چیزی از آثار جنگ باقی نمانده و اگر جایی مانده بیشتر تاریخی است و خواسته‌ایم بخشی را نگه داریم تا نشان بدهیم جنگ چه بلایی بر سر ما آورده است. علاوه بر آن پالایشگاه‌ها و اتوبان‌های جدیدی هم ساخته شدند.

من در دوره دوم مجلس نماینده بودم در آن زمان تقسیمات کشوری به تعداد امروز نبود و ما روستای بیست هزار نفره هم داشتیم. وقتی به عنوان نماینده می‌رفتیم از ما می‌خواستند که یک شعله یا آب یا خانه بهداشت یا یک مدرسه برایشان بسازیم. یعنی یک روستای بیست هزار نفره هیچ کدام از این‌ها را نداشت. امروز اما روستای بالای ده خانوار در کشور نداریم که برق و آب نداشته باشد. شاید خشکسالی موجب شده در برخی از نقاط کشور با تانکر آب ببریم. همانطور که امروز در شهر کرمان هم با تانکر آب توزیع می‌شود اما آب رسانی و برق رسانی رسمی داریم.

بنابراین این که هر دولتی که روی کار می‌آید دولت‌های بعدی را آسفالت کند و بگوید آنها هیچ کاری نکرده‌اند درست نیست. در مجلس هم به همین صورت بود و مثلا وقتی در دوره هشتم نماینده‌ای می‌امد می‌گفت هیچ کاری در حوزه من انجام نشده و من آمده ام که دو تا را چهار تا و چهار تا را هشت تا بکنم و چه و چه! و ادعاهایی بیهوده مطرح می‌شد.

درحالیکه از دولت زمان جنگ (میرحسین موسوی) تا دولت آقای هاشمی و آقای خاتمی و آقای احمدی نژاد و دولت آقای روحانی تا امروز و آقای رئیسی، اگر هر کدام را در بوته نقد عاقلانه و منصفانه‌ای بنشانید کارهایی مثبت و منفی داشته‌اند. امروز که مرحوم هاشمی در قید حیات نیست عده‌ای به ایشان بد و بیراه می‌گویند درحالیکه مرحوم هاشمی خدمت بسیاری کرد سازندگی رخ داد و بنگاه‌ها را ساخت و تولید را به راه انداخت. حال چند اشکال هم در دولت ایشان بود. به هر حال نباید این وضعیت را صفر و صد دید. اشکالاتی وجود دارد که بیشتر در اقتصاد کلان کشور ما است.

سال ۱۳۷۴ دولت آقای هاشمی اعلام کرد که می‌خواهد تعدیل اقتصادی داشته باشد. کاری نظیر برنامه امروز شروع کرد و به یکباره تورم به چهل و نه و نیم درصد رسید. ما در مجلس بودیم و کمی ترمز را کشیدیم و گفتیم سرعت بسیار بالا است و برخی از طبقات اجتماعی دیگر تاب و تحمل ندارند. آقای هاشمی در خطبه‌های نماز جمعه از ما گلایه کرد و گفت این‌ها جوان هایی در مجلس هستند و نمی‌گذارند ما کار را تمام کنیم.

دوره اول آقای خاتمی دوره درگیری‌های سیاسی و قتل‌های زنجیره‌ای و... بود ولی در دوره دوم کارهای خوبی انجام شد و پارس جنوبی و عسلویه به راه افتاد و یک سری اتوبان‌ها ساخته شد و تورم نهایتا ۳۷ یا ۳۸ درصد شد. دولت آقای احمدی نژاد در دور دوم دولت را با تورمی ۴۲ یا ۴۳ درصد تحویل داد و در دوره دوم آقای روحانی نیز تورم ۴۶ یا ۴۷درصد بود. من می‌خواهم بگویم اقتصاد کلان ما مرضی دارد که در ۴۳ سال گذشته متوسط تورم‌اش بالای ۲۲% و ۲۵% بوده است. باید برای این فکری کرد و نه می‌شود آن را به گردن احمدی نژاد انداخت و نه به گردن روحانی و نه به گردن موسوی و نه هاشمی و البته این یک تقصیری است که به دوش همه این افراد است.

وضعیت درحال حاضر و با تحویل دولت به رئیسی به چه صورت است؟ قطعا تفاوت هایی با دولت های قبل وجود دارد.

مسئولان دولت روحانی مدعی بودند که ۸ میلیارد دلار اسکناس نقد در بانک مرکزی داشتند و ما امروز هم اسکناس نقد در دولت سیزدهم داریم. اسکناس نقد در مراودات بین‌المللی چندان مورد استفاده قرار نمی‌گیرد و برای کارهای خرده ریزه است و مواردی نظیر اینکه می‌خواهند به سفر بروند و ۲هزار دلار بدهند و...

ولی وقتی می‌خواهیم گندم بخریم اسکناس به درد کشور نمی‌خورد و باید حواله‌ها وجود داشته باشند. اگر اشتباه نکنم در ۸ سال دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار نفت فروختیم. آن زمان نفت به یکباره جهش پیدا کرد و به صد دلار هم رسید و بعد افت کرد.

 احمدی نژاد پول زیادی در کشور پخش کرد و پول هایی که داد و حقوق هایی که اضافه کرد و یارانه هایی که داد و... باعث شد این درآمدها کاملا خرج شود. اگر می‌خواهیم دولت آقای احمدی نژاد را نقد کنیم من نقد هایی جدی دارم و همان زمان وقتی در مجلس بودیم در پاسخ به پرسش خبرنگاران می‌گفتم چون از من پرسیده می‌شد شما در ابتدا با احمدی نژاد همسو بودید و چه شده که اختلاف نظر پیدا کرده اید؟!

ما با هم اختلاف نظر اعتقادی نداشتیم. اختلاف نظر ما کارشناسی بود و می‌گفتیم، بیهوده خرج می‌کنند. امروز پروژه‌های عمرانی نیمه تمام کشور ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار میلیارد تومان پول می‌خواهد. این پروژه‌های نیمه تمام توسط همه دولت‌ها ایجاد شده! هم آقای روحانی کلنگ زده،  هم آقای احمدی نژاد کلنگ زده و هم آقای رئیسی کلنگ می‌زند. حتی از زمان مهندس موسوی هم کلنگ هایی به زمین خورده و کارهایی شروع شده که هنوز ناقصند و این‌ها تلنبار می‌شود که به تورم تجمعی معروف است.

بیشترین سوابق شما در حوزه مجلس است و گفته می‌شود شناسه خوبی برای مجلس ما هستید. اخیرا رهبری در مورد دخالت‌های نمایندگان در انتصابات و کارهای اجرایی تذکراتی داده اند. مدتی است حرمت مجلس زیر سوال رفته است دیدگاه شما در این مورد چیست؟

 من هفت دوره یعنی ۲۸ سال در مجلس بودم. در مجموع معتقدم نمی‌توان مملکت را با یک مجلس اداره کرد. کشور دو مجلس می‌خواهد. من کاری با بحث‌های جناحی و اصولگرایی و اصلاح طلبی ندارم. خواستگاه مجلس امروز ما قومیتی و صنفی و منطقه‌ای است و خواستگاه ملی ندارد.

نماینده باید منفعت ملی را در ذهن داشته باشد. که البته این نگاه با منفعت حوزه انتخابیه آنها در تضاد قرار می‌گیرد. نه اینکه نماینده‌ها نخواهند به دنبال منفعت ملی باشند بلکه نمی‌توانند و اجازه آن را از سوی مردم حوزه انتخابیه خود ندارند. اگر من بین نفع اصفهان و نفع کشور به منفعت کشور اولویت بدهم در اصفهان مردم با لنگه کفش از من پذیرائی می‌کنند. مثلا منافع ملی می‌گوید زاینده رود نمی‌تواند سالانه بیش از سه ماه آب داشته باشد چون آب مال اصفهانی و شهرکردی و خوزستانی و... است. اما نماینده اصفهان نمی‌تواند چنین حرفی بزند و از او انتظار می‌رود هر ۱۲ ماه اصفهان آب داشته باشد و کاری با تشنگی کرمان و خوزستان ندارند. در کرمان و خوزستان و چهارمحال و سایر استانها نیز اینگونه است. کشورهای دموکراتیک دو مجلس دارند. یک مجلس ملی است و یک مجلس منطقه‌ای است. مجلس ما مجلسی منطقه‌ای است.

نکته دوم نیز به سوال شما اشاره دارد. نماینده‌ها بیش از اختیارات خود در حوزه اجرایی دخالت می‌کنند. در تبلیغات انتخاباتی به مردم وعده‌های بیهوده می‌دهند. مثلا اگر من انتخاب شدم استاندار را عوض می‌کنم و فرماندار را عوض می‌کنم و چه و چه و چه. در صورتی که عزل و نصب مدیران کشور ارتباطی با نمایندگان ندارد. نمایندگان در حدی وظیفه دارند و باید به وظایف خود به درستی عمل کنند. این‌ها معاملاتی غیر منصفانه است.

 نماینده باید از وزیر بخواهد که به درستی به وظیفه‌اش عمل کند. اما اینکه نمایندگان سی استان، سی مدیر کل را به وزیر تحمیل کنند درست نیست. این وزیر دیگر کاره‌ای نیست! مدیر کل‌اش مورد حمایت نماینده‌ها است و وزیر نمی‌تواند به مدیر کل امر و نهی کند. اگر وزیر واقعا این مدیر کل را بگذارد در هر لحظه‌ای که متوجه شد خوب کار نمی‌کند می‌تواند او را عزل کند. ولی اگر مدیر کلی با سفارش نماینده‌ها مدیر کل شده باشد وزیر نمی‌تواند به این سادگی او را عزل کند و اگر بخواهد مدیر کل‌اش را عزل کند خودش را استیضاح می‌کنند!

این نکته بسیار مهم است. دخالت نمایندگان در امور اجرایی آن هم امور اجرایی ریز صحیح نیست. بله نمایندگان در سطح عالی اجرا به وزیر رای اعتماد می‌دهند و اگر وزیر ناکارآمد بود نمایندگان می‌توانند وزیر را استیضاح کنند ولی حق ندارند به وزیر فشار می‌آورند که فلان پروژه را در استان من یا شهرستان من تمام کنید. وزیر می‌گوید شما بودجه‌اش را به من نداده‌اید که پروژه را تمام کنم و به او می‌گویند باید از هر کجا که می‌توانی پروژه را به اتمام برسانی!

به این ترتیب نماینده وزیر را به استقراض و به بدهکار شدن به پیمانکار وادار می‌کنند در برخی از وزارتخانه‌ها بدهکاری به پیمانکار انقدر زیاد است که پیمانکار به دنبال زندان و دادگاه و... است و مشکلات زیادی دارد چون برای دولت کار کرده و دولت پول پیمانکار را نداده و آنها گرفتار شده‌اند.

این تذکرات وجود دارد ضمن اینکه مقام معظم رهبری از این مجلس تعریف بلندی کردند و مجلس را مجلسی انقلابی و جوان و با نشاط معرفی کردند ولی چند تذکر جدی به نمایندگان مجلس داده شد. در زمان بررسی بودجه امسال نمایندگان انقدر بانک‌ها را موظف به پردخت وام به این و آن کردند که بانک‌ها گفتند ما از پا افتاده‌ایم و صد تومان داریم و نمایندگان می‌گویند پانصد تومان وام بدهید. حضرت آقا تذکر دادند که حواستان جمع باشد و معتدل حرکت کنید.

نمایندگان تا اینجا چند تذکر گرفته‌اند. در زمانی که ما در مجلس بودیم شاید تا جاییکه به یاد دارم در هر دوره یک تذکر از آقا می‌گرفتیم و تذکرات کاملا به جا بود. ولی این مجلس تا اینجا چند تذکر سخت گرفته است.

تذکرها در زمان شما حول محور چه موضوعی می چرخید؟

یکبار نمایندگان در برنامه توسعه پنج ساله که دولت به مجلس ارائه کرده بود قانون را به دلیل اختلاف نظر با دولت زیر و رو کردند و کار به جایی رسید که دولت آقای احمدی نژاد عصبانی شد و لایحه برنامه را پس گرفت. حضرت آقا هیات رئیسه مجلس و برخی از اعضای دولت و چند نفر از اعضای شورای نگهبان را دعوت کردند. ایشان بسیار ناراحت بودند و خطاب به رئیس‌جمهوری گفتند که یعنی چه که برنامه را از مجلس پس گرفته اید. مملکت قانون برنامه می‌خواهد و شما باز باید برنامه را به مجلس بدهید تا مجلس تصویب کند.

در هر صورت قانون برنامه باید از تصویب مجلس بگذرد. اینکه لایحه برنامه را پس گرفته‌اید یعنی چه؟ و همان جا به آقای احمدی نژاد دستور دارد که نامه‌اش را پس بگیرد که آقای حمدی نژاد توجه نکرد. به ما هم تذکر دادند که در تعویض برنامه با دولت هماهنگ باشید. نه اینکه گوش به حرف دولت بکنید بلکه اصلاحات را انجام بدهید و سر به سر هم نگذارید و با هم و به صورت کارشناسی بحث هایتان را انجام بدهید. بعضا از این تذکرات بود و تذکراتی به جا بود ولی این مجلس سه چهار مورد تذکر جدی گرفته است.

وقتی اعتراضی در گوشه‌ای از کشور رخ می‌دهد رئیس‌جمهوری مقصر شناخته می‌شود و تمام شعار‌ها خطاب به رئیس‌جمهوری است از نظر ساختاری روسای جمهور چقدر در مشکلات کشور مقصر هستند؟ و اعتراضات تا چه حد به عنوان پایگاه نقد روسای جمهور معتبر هستند؟

درست است که مجلس در راس امور است و نقشه راه را تهیه می‌کند. دولت موظف است در مسیری که مجلس نقشه آن را کشیده است راه برود. من به عنوان یک مهندس عرض می‌کنم مجلس باید نقشه‌ای را ترسیم کند که ماشین دولت بتواند روی آن مسیر راه برود. ماشین‌های عادی می‌توانند بر روی جاده یا با سه درصد شیب راه بروند. اگر شیب ۵% باشد باید به دنده سه و دو بکشند و اگر ۷% باشد باید به دنده کمکی بدهند و اگر شیب به ده درصد رسید باید بولدوزر و لودر بر این جاده حرکت کند. نفس خودرو معمولی در شیب ۱۰% گرفته می‌شود.

وظیفه نقشه کشیدن بر عهده مجلس است. به طور نمونه بودجه‌ای که امسال مجلس تصویب کرد به تنهایی ۱۰ تا ۱۵ درصد تورم زا است. حال دولت باید عمل کند یا نه؟ اگر دولت عمل کند، کار بر دوش دولت می‌افتد ولی مجلس این الزامات را تعیین کرده و خودش هم باید حمایت کند.  به نظر من جلسه سران سه قوه می‌تواند چنین مسائلی را حل کند. حضرت آقا چند سال پیش گفتند که ما در جنگ اقتصادی قرارگاهی می‌خواهیم و گفتند سران سه قوه بنشینند و مسائل را با هم هماهنگ کنند.

در مورد اعتراضات چه نظری دارید جراحی اقتصادی فشار زیادی بر مردم وارد کرده و اغلب هم دولت و آقای رییسی را مقصر می‌دانند.

 اگر پدری سعی می‌کند تا با کار کردن و پس انداز سرپناهی برای فرزندان خود بسازد بچه‌ها باید این وضعیت را تحمل کنند و از برخی از هزینه‌های روزمره صرف نظر کنند.

یعنی این هزینه‌ها را در شرایط فعلی برای خانوارها عادی می‌دانید؟

خانواده‌ها شبیه به هم نیستند. ذائقه‌ها عوض شده است. مردم معمولا عاشورا و تاسوعا نذری می‌دهند و ما از قدیم روز سوم شعبان نذری برای تولد آقا امام حسین داریم. تعدادی گوسفند می‌کشیم زمانی پنج گوسفند جمع می‌شود و زمانی هفت گوسفند و این گوشت را به شکل بسته‌های یک کیلویی در محلاتی فقیر نشین توزیع می‌کنیم. من در ماشین نشسته بودم و بچه‌ها گوشت را پخش می‌کردند در که زدند خانمی آمد و این گوشت را تحویل گرفت به نظر می‌رسید که از خوشحالی بال درآورده است. روشن بود که شاید ماه‌ها است گوشت به این خانه نرسیده است و دعا و تشکر کردند. ولی همان زمان پسر نوجوان خانواده در خانه ایستاده بود و با گوشی سامسونگ صحبت می‌کرد. یعنی خانواده حاضر است چند ماه گوشت نخورد ولی موبایل پسرش سامسونگ باشد. ذائقه‌ها عوض شده است مردم از نان شب می‌زنند ولی ظاهرشان باید حتما به روز باشد من از این رو نمی‌دانم امروز ضرورت‌ها چیست.

اخیرا تغییراتی در کابینه داشتیم که از آقای عبدالملکی شروع شد و ادامه دارد نظر و پیشنهاد شما چیست؟

این هم یکی از اشکالات در کشور ما است که ترمیم کابینه پر هیاهو رخ می‌دهد. قبلا هم به همین صورت بود وقتی ما می‌خواستیم وزیری را استیضاح کنیم از یک ماه قبل روزنامه‌ها و رسانه‌ها شروع به جنجال می‌کردند. در مورد دولت سیزدهم نیز من عقیده دارم تا پایان امسال شاید دو سه وزیر را تغییر بدهند و یا اینکه مجلس استیضاح کند.

ما به سالی ۷۰ و ۸۰ میلیارد دلار درآمد نفتی عادت کرده بودیم که امروز به دلیل تحریم‌ها و کاهش تولید و مسائل برون زا و درون زا به ۷ تا ۸ میلیارد دلار رسیده است.

در مورد اقای عبدالملکی رفتند و با کارفرما و نمایندگان کارگری صحبت کردند و به این نتیجه رسیدند که حقوق کارگر ۵۷% اضافه شود و این وضعیت در کشور سابقه نداشت. شاید بگویند الحمدالله وضعیت کارگران در کشور خوب شده، ولی بسیاری از کارگران بر سر همین موضع بیکار شدند و کارفرما آنها را اخراج کرد چون با این میزان حقوق دیگر بنگاه اقتصادی نبود و یا اگر ده کارگر داشتند به دلیل بالا رفتن حقوق‌ها تعداد کارگران را کاهش دادند و شد شش کارگر ظاهرا این کار به نفع کارگر بود ولی در حقیقت تعدادی از کارگران را از کار بیکار کرد. این‌ها تصمیمات سختی هستند که شاید ظاهرا خوش آیند باشد ولی واقعیت قضیه این است که کاری مفید برای کشور نبود. مثلا آقای فاطمی امین در روزهای ابتدایی اعلام می‌کرد خودرو‌های کشور را آنچنان درست می‌کند که سالانه یک میلیون خودرو از سه میلیون خودروی تولیدی را صادر کنیم! خودرو ایران را به کجا می‌خواهید صادر کنید؟ کدام کشور حاضر است پراید ۲۰۰ میلیون تومانی ما را بخرد؟ حتی وقتی به دلار آزاد حساب می‌کنید پراید ۸ هزار دلار نرخ دارد!

یکبار در مصاحبه‌ای گفتم آقای وزیر اگر می‌خواهید ارزان بفروشید به ما هم بگویید کجا فروخته می‌شود که ما هم از آنجا بخریم! اما اگر می‌خواهید به نرخ ایران بفروشید کسی نخواهد خرید. یا در مورد قرعه کشی وزیر صنعت گفت خودرو را از حالت قرعه کشی در می‌اوریم و امروز می‌گویند قرعه کشی یکپارچه داریم. برخی از وعده هایی که داده می‌شود یا حرف هایی که زده می‌شود و یا حتی تصمیماتی که گرفته می‌شود قابل نقد است.

کدخبر: 267424 نسترن فراهانی

ارسال نظر

 

آخرین اخبار