امید به رشد اقتصادی پس از مذاکرات برجامی رنگ باخت
بسیاری از اقتصاددانان اعتقاد دارند رابطه بین مذاکرات برجامی و مسئله رشد اقتصادی در ایران ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارد.
برجام واژهای آشنا به گوش تمامی ایران که تقریبا یک دهه است در گوش همگان گفته شده است. واژهای که قرار بود اسم رمز شروع ساخت دوباره کشور و بازگرداندن آن به مسیری باشد که در دهه ۸۰ شمسی میپیمود و آنهم رشد اقتصادی پررنگی بود که در سفرهها و خانههای ایرانیان حس میشد.
اما اکنون آن چه به نظر میآید، شرایط ابهامآلودی است که در برابر دیدگان ایرانیان دارد که جنسی از عدم قطعیت سنگین دارد و دشواری آن بر تمامی شانههای مردم ایران حس میشود. سئوال این جا است که اگر حاکمیت کشور به فرمولی برای تعامل با خارج نرسد، چه بر سر ما خواهد آمد؟
مسیری که هیچوقت هموار نشد
اقتصاد ایران در ۱۰ سال اخیر مسیر ناگواری را پیموده است. با توجه به گستره تحریمهای بینالمللی، کشور تقریبا از دسترسی به هرگونه تعاملی حتی در سطح منطقهای بازمانده است. از سمتی دیگر نمیتوان به خوبی همگام با روندهای بینالمللی در تحولات صنعتی حرکت کرد. قدرت خرید خانوار ایرانی در سالهای اخیر کاهش شدید نشان میدهد که حتی به بررسی آماری برای آشکار شدن احتیاج ندارد. آمارها حاکی از رشد نکردن اقتصاد ایران برای یک دهه است و همه اینها بر وجود یک بحران اقتصادی دلالت دارد.
از سمتی دیگر، با توجه به سطوح درآمدی مردم و بنگاهها، میتوان پیشبینی کرد که آنها در تامین استهلاک ماشینآلات و وسایل خود دچار مشکلات عدیده هستند. این بدین معنی است که در صورت خرابی یکی از وسایل خانه خود، شاید نتوانید آن را با یک کالای هم سطح جایگزین و این امر منجر به کاهش رفاه شما خواهد شد.
بدون برجام رشد اقتصادی ممکن است؟
اولین نکته بدیهی که به ذهن متبادر میشود بازگرداندن رشد اقتصادی مناسب برای خلق ثروت بیشتر است. مطالعات و تجربههای اقتصادی به ما نشان میدهد که از ستونهای اصلی برای چنین امری، داشتن روابط خارجی مستحکم، واقعگرایانه و مناسب با جهان خارج است. سیاستی که در آن ضمن حفظ استقلال و اقتدار کشور، بازیگران ایرانی با همتایان خارجی خود در بازیهای دو سر برد شرکت میکنند.
چنین سیاستی ضمن جذب سرمایهگذاری خارجی و فناوریهای مدرن که به نوسازی صنایع کشور میانجامد، باعث ورود کشور به بازارهای بینالمللی میشود که با توجه به حجم و کیفیت این بازارها، صرفه به مقیاس بهتر و رقابتی کردن صنایع را به دنبال دارد.
همکاریهای بینالمللی موجب تخصیص کار بهتر میشود. تخصیص کار بهتر به معنی از بین رفتن صنایع کمبازده و ناتوان و پا گرفتن صنایعی در کشور است که در آن مزیت نسبی دارد و نتیجهی این امر در وهله نخست، افزایش درآمد و رفاه خانوار ایرانی و در مراحل بعد افزایش درآمد دولت و قدرت خدماتدهی آن به همراه کمرنگتر شدن چهره فقر در میان آحاد مردم است.
همچنین بازرگانی قدرتمند بینالمللی برای مردم ایران کالاهای رنگارنگ و تجارب گوناگون را برای آنان از سراسر جهان است که اثری مضاعف بر کیفیت زندگی ایرانیان دارد و اینها شاید بخشی از نتایجی باشد که همکاری قاعدهمند و اصولی با جهان خارج برای ایران در بر دارد.
سرنوشت تولید بدون برجام
اما در صورتی که ایران نتواند در این میدان به خوبی عمل کند، تقریبا هیچ کدام از موارد بالا رخ نخواهد داد. در عوض، شاهد کشوری خواهیم بود که به صورت جزیرهای در عرصه بینالملل عمل میکند. نتیجه این امر، تعطیلی و یا کاهش تدریجی ولی مستمر صنایع در کشور خواهد بود و از سمت دیگر با توجه به تغییرات چهره تولید در عرصه بینالملل، ما شاید شاهد نقطهای باشیم که ایران دیگر نتواند به کشورهای دیگر از منظر سطح تولید اقتصادی برسد.
بیکاری در کشور رشد بیشتری پیدا کرده و کاهش مستمر دستمزدها منجر به نابودی کامل طبقه متوسط و ایجاد یک جامعه دوقطبی میشود که در یک سر طیف، طبقهای کوچک و ثروتمند و در سمتی دیگر، انبوهی از فقیران را دارد که در تامین نیازهای اولیه خود دچار بحران هستند. در این شرایط کشور دچار خروج سرمایه میشود که خود عاملی مضاعف برای تشدید بحران اقتصادی و اجتماعی در کشور میشود.
ارتباط معیشت مردم و مذاکرات برجامی
به دنبال پا گرفتن فقر و بیکاری، مردم از خرجهای ضروری چون آموزش بازمیمانند و حاصل آن کشیده شدن به درون تله فقر است که دلالت بر چسبندگی فقر و دشواری زدودن آن دارد و وارد شدن آسیبهای اجتماعی بیشتر، موجبات بحرانهای بیشتر را برای مردم ایران فراهم میآورد. از سمت دیگر، بحرانهای زیست محیطی ایران با توجه به ماهیت آنها نیازمند همکاریهای بینالمللی هستند.
عدم وجود چنین تعاملاتی موجب تشدید آن میشود که نتیجهای جز کاهش بیشتر رفاه ایرانیان در پی ندارد و تمامی اینها کشور را بر لبه پرتگاهی قرار میدهد که افتادن در آن، چیزی جز تشدید فقر در پی ندارد.
صندوقها و بانکها
در حال حاضر، بانکها و صندوقهای بازنشستگی در ایران از مشکلات عدیدهای رنج میبرند. از سمتی، بانکها در ترازنامهی خود دچار مشکل بوده و داراییهایی دارند که نقدشوندگی آنها پایین است. این امر باعث کاهش قدرت وامدهی آنها و در نتیجه آسیب دیدن خانوارها و بنگاههای کوچک در ایران میشود. البته باید در نظر داشت که این بنگاهها با توجه به ساختار اقتصاد ایران از ستونهای اصلی اشتغال در کشور هستند.
همچنین صندوقهای بازنشستگی به خاطر مدیریت نادرست تقریبا از منابع مالی خالی شده و پیر شدن جمعیت کشور باعث کاهش بیشتر جریانهای ورودی درآمدی به آنها میشود. این به معنی ورشکستگی آنان و نکول از وظایف طبیعیشان است.
گشایش اقتصادی چقدر ممکن است؟
تمامی موارد ذکر شده دلالت بر اهمیت راهبردی برای دستیابی به یک وضعیت برد-برد با جهان خارج دارند. یکی از ارکان مهم این وضعیت دستیابی به تعادلی با اقتصادی بزرگ به نام امریکا است که با حجمی بیش از ۴۰ برابر اقتصاد ایران، وزنهای مهم در عرصه بینالملل محسوب میشود که حتی بر تعاملات ایران در سازمان همکاریهای شانگهای موثر خواهد بود. خلاصه اینکه؛ بدون یک برجام خوب، گشایش اقتصادی ممکن نخواهد بود.
ارسال نظر