افزایش حقوقی چند درصدی به نفع کارگران است؟
وقتی کارگران معتقدند که هزینههای زندگی کمتر از ۱۷ یا ۱۸ میلیون تومان نیست، برخی نمایندگان مجلس و گروهی در دولت، روی عددهای حول و حوش ۲۰ درصد مانور میدهند و میخواهند هر طور شده از محاسبه سبد معیشت طفره بروند.
شنبه نخستین جلسه رسمی دستمزد ۱۴۰۲ است و تا امروز نه نشست شورایعالی کار با موضوع دستمزد برگزار شده و نه کمیته دستمزد آغاز به کار کرده؛ آنهم در شرایطی که تا پایان آذر تورم سالانه خوراکیها به بیش از ۶۳ درصد رسیده و سوال اصلی اینجاست که وقتی کارگران تشکلهای مستقل ندارند و در مذاکرات مزدی همه چیز به التفات و سوگیریهای دولتیها بستگی دارد، چطور میشود به تعیین مزد عادلانه امید بست و منتظر بود که از شورایعالی کار، یک «نتیجه مطلوب» بیرون بیاید.
به اعتقاد فعالان کارگری، هیچگاه بحران معیشت این اندازه جدی نبوده؛ کارگران از تمام خرجهای لازم زدهاند تا بتوانند گذران زندگی کنند؛ آنها بار سنگین تورم را با تحمل رنج بسیار بر دوش میکشند اما «برخی» از این گرانیها سود میبرند؛ آن وقت در این نابرابری آزاردهنده، دلالان و بورسبازان از مالیات معافند و کارگران و مزدبگیران چند بار مالیات میدهند؛ هم مالیات تورمی پنهان بابت گرانیها را و هم مالیات بر حقوق و ارزش افزوده را؛ در این بین، همان اصلِ افزایش دستمزد مطابق با هزینههای زندگی و تورم نیز نادیده گرفته میشود.
تاخیر در ورود به مذاکرات مزدی و نگرانیهای آن
و در این اوضاع، تاخیر امسال در ورود به محاسبات سبد معیشت، نگرانیها را بیشتر کرده است؛ آیا علیرغم صعود بیسابقه نرخ تورم؛ قرار است همان افزایشِ غیرکافی سال قبل که برای حداقلبگیران ۵۷.۴ درصد بود، از کارگران دریغ شود؛ در عین حال، خبرهای جسته گریختهای در کار است که میخواهند مذاکرات مزدی را به روال سالهای قبل از ۹۵ برگردانند، تصمیمگیری بدون در نظر گرفتنِ سبد معیشت. حالا این خبرها و آن تاخیر، دست بهدست هم دادهاند تا چالشی به نام «مذاکرات مزدی ۱۴۰۲» را به یک مسئله پردغدغه بدل کنند.
سبد معیشت چند میلیون تومان است؟
و اما سبد معیشت؛ سبد معیشت محاسبه شده در بهمن ماه ۱۴۰۰ با احتساب دادههای آماری دیماه، حدود ۹ میلیون تومان بود؛ اگر همان متر و معیارها را برای بهروزرسانی سبد معیشت خانوارهای کارگری به کار بگیریم، نرخ سبد معیشت حداقلی کمتر از ۱۸ یا ۲۰ میلیون تومان نمیشود؛ فقط سبد خوراکیهای خانوار امروز به اندازه دستمزد حداقلی کارگران یعنی حداقل ۷ میلیون تومان است. اگر افزایش بیامانِ نرخ مسکن و سایر مولفهها مانند آموزش، درمان و حملونقل (فقط مولفههای اصلی و ضروری) را به این رقم بیفزاییم یا حتی با یک ضریب کلی محاسبه را انجام دهیم، بدون تردید به اعدادی کمتر از ۱۸ تا ۲۰ میلیون تومان نمیرسیم.
و اینها همان اعدادی هستند که کارگران در یک نگاه حداقلی معتقدند؛ با کمتر از این هرگز نمیتوان «زندگی کرد»....
کارگران درباره حقوق چه میگویند؟
فرامرز توفیقی (رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراها) در این رابطه میگوید: تاخیر در شروع به کار کمیته دستمزد در این شرایط اصلاً به نفع کارگران نیست. بحران معیشت به مرحلهای رسیده که با هر مدلی هزینههای زندگی را حساب کنیم، به اعداد و ارقامی میرسیم که با درصدهای افزایش مزد هرگز به آن نمیرسیم؛ با پیاز کیلویی ۳۰ هزار تومان و گوجه فرنگی کیلویی ۲۸ هزار تومان و گوشت کیلویی ۳۰۰ هزار تومان و برنج کیلویی ۱۴۰ هزار تومان و مسکنِ چهار برابر گران شده، چگونه درصدهایی مثل ۲۰ درصد یا ۳۰ درصد یا ۴۰ و ۵۰ درصد میتواند جوابگو باشد؛ واقعاً با یک دو دوتا چهارتای ساده معلوم میشود که کارگران به دو تا سه برابر مزد فعلی نیاز دارند.
بهرام حسنینژاد ( فعال کارگری و دبیر اسبق انجمن صنفی کارگران معدن چادرملو) نیز در پاسخ به این سوال که یک خانواده کارگری با چقدر دستمزد میتواند خیلی ساده زندگی کند و همان چند نیاز ابتدایی شامل خوراک، مسکن، آموزش، درمان و حملونقل را برآورده سازد؛ میگوید:
«اگر همان استانداردهای حداقلی برای هزینههای زندگی را در نظر بگیریم و پایه را بر مادیات اصلی زندگی بگذاریم، باید بگویم الان یک خانواده برای یک زندگی بسیار ابتدایی نیاز به ۱۷، ۱۸ میلیون تومان حقوق ماهانه دارد؛ با کمتر از این اصلاً نمیشود زندگی کند؛ با کمتر از این، لااقل در کلانشهرها، کارگر باید برود توی خیابان چون سرپناه هم نمیتواند تامین کند. با در نظر گرفتن پول پیش، امروز اجاره خانه در کلانشهرها کمتر از ۸ میلیون تومان نیست آنهم در یک زندگی کاملاً فقیرانه و در مناطق پایین شهر.....»
نادر مرادی (فعال کارگری) نیز معتقد است؛ یک خانواده کوچک کارگری حداقل ۱۷ تا ۲۰ میلیون تومان میخواهد تا بتواند زندگی خود را بگذراند؛ شش تا هشت میلیون برای اجاره خانه؛ ۵ تا ۷ میلیون برای هزینههای خوراک و دو سه میلیون باقیمانده هم برای درمان و آموزش و حملونقل و سایر هزینهها؛ او تاکید میکند: از هیچ کجای این رقم نمیشود زد، که اگر بزنیم دیگر زندگی سر پا نمیماند....
وقتی کارگران معتقدند که هزینههای زندگی کمتر از ۱۷ یا ۱۸ میلیون تومان نیست، برخی نمایندگان مجلس و گروهی در دولت، روی عددهای حول و حوش ۲۰ درصد مانور میدهند و میخواهند هر طور شده از محاسبه سبد معیشت طفره بروند؛ اما آیا جواب مشخصی برای این سوال دارند که «کارگران چطور باید زندگی کنند»؛ در مقابل این پرسشِ بنیادین، راهکارهای اجراییِ مخالفان افزایش دستمزد چیست؛ ماندن بیسرپناه یا ترک تحصیل فرزندان یا نه، حذف روزی یک وعده غذای گرم؛ واقعاً کدامیک؟!
متاسفانه کشور ما در یک فساد رانت و مافیا درحال غرق شدن است و مسئولین رده بالا درنماز جمعه ها حرفای میزنند که نه تنها وضعیت اسف بار جامعه را حل نمیکند که هیچ بلکه نمک پاشیدن بر زخم جامعه است متاسفانه کسانی در مجلس برای حقوق کارگرتصمیم میگرند که خودشان صاحب کارند و کارگر دارند خب معلوم است که نخواهند خواست که حقوق کارگر در حد واقعی باشد
اما این را برای حکومت ایران عرض،میکنم اگر جامعه ی کارگری که یک اصل و زیربنا و زیر ساخت کلیدی وحساس دراقتصادیک کشور محسوب میشود اگرنتواندنیازهای زندگی روزمره خودش را تامین کند قطعا این اقتصاد نیمه جانی که بیماراست به کما خواهد وکشور یکی از پایه های اصلی خودش را از دست خواهدداد و چه بسا یک حکومت و یک کشور از هم بپاشد دور از انتظار نخواهد بود