گزارش تحلیلی از یک مطالعه درباره وضعیت بازار مسکن، طلا، ارز و سهام
بورس پربازدهترین بازار در دهه ۹۰ شد
یک تحلیل اقتصادی نشان میدهد که بر اثر وضعیت خاص کشور پس از سال ۸۰، در میان بازار ارز، طلا، مسکن و سرمایه، بازار سرمایه و طلا، سیالیت نقدینگی بیشتری را حس میکند و اثر بازده بازار ارز در سایر بازارها مثبت برآورد شده است. همچنین جزئیات نشان میدهند که بازار مسکن و سرمایه بر هم اثرگذار هستند. اثر بازده طلا در سایر بازارها مثبت و بازده مسکن در بازار سرمایه و طلا اثر منفی دارد. ضمن اینکه، افزایش سیالیت نقدینگی و تغییرپذیری آن موجب بروز تکانه منفی در بازده بازار سرمایه، مسکن، ارز و طلا میشود.
یکی از عوامل مهمی که میتواند در بهینهسازی انتخاب دارایی موثر باشد، اثر سرریز بازده بازارها در یکدیگر است. سرریز بازده بیانگر انتقال تکانهها به سایر بازارها است. درک نحوه ارتباط میان بازده و نوسانات بازارها میتواند در کاهش ریسک سیستماتیک و تخصیص بهینه دارایی، سودمند باشد.
بهگزارش و به نقل از گزارشی به قلم فرهاد رمضان، دکترای علوم اقتصادی دانشگاه تهران، سازکار سرایت بازده داراییهای مختلف مهم است، زیرا سازکار سرایت و اطلاعاتی درباره کارآیی بازار را بهدست میدهند. سرایت میانبازده داراییها میتواند وجود یک راهبرد عملیاتی سودآور را نشان دهد که در صورت بالا رفتن میزان سود این راهبرد معاملاتی از هزینههای عملیاتی آن، شواهدی از عدمکارآیی بازار را نشان دهند.
همچنین سازکارهای سرایت در مدیریت سبد دارایی مهم است، چون داشتن اطلاعات از تاثیر سرایت بازدهها در انتخاب دارایی، در کاهش ریسک اثر شگرفی دارد. علاوه بر این، در پیشبینی نوسانات میتوان از اطلاعات درباره سرایت نوسان بازده داراییها استفاده کرد. در 2 دهه گذشته، اقتصاد ایران شاهد نوسان شدید بازدهی بازار این 4 دارایی بوده است.
همچنین، ارتباط میان بازارها بیشتر به انتخاب سبد دارایی فعالان اقتصاد بر میگردد. طلا و مسکن از جمله داراییهایی محسوب میشوند که ارتباط میان بازده قیمتی آن با دارایی سهام و ارز برای فعالان اقتصادی از منظر پوشش ریسک و تنوعسازی در سبد دارایی بسیار مهم است. در 2 دهه گذشته، با ظهور بانکهای خصوصی، رقابت میان بانکهای خصوصی و دولتی ایجاد شد.
بانکها برای افزایش سهم بازار با بهرهگیری از سیاستهای تشویقی با اعطای وام و پرداخت نرخ بهره رقابتی، خلق نقدینگی فزایندهای را برعهده گرفتند. فعالان هم برای حفظ ارزش سرمایه خود در دوران تورم، بازده بازار داراییها را رصد و سبد سرمایهگذاری خود را از میانشان انتخاب میکنند. رابطه میان بازارها بهگونهای است که نوسانات با انتقال از یک بازار به بازار دیگر با اعمال تاثیرپذیری یا تاثیرگذاری، باعث جابهجایی نقدنیگی میان بازارها میشوند.
با نگاهی به بازده بازارها، متوجه میشویم بازده بازارها در دورههایی متاثر از رخدادهایی دچار نوسان میشوند. نوسان در یک بازار موجب میشود که جامعه ترکیب داراییهای خود را براساس بازده بازارها تغییر دهند. این مسئله، آشفتگی در بازارها را تشدید میکند و باعث انتقال نوسانات بین بازارها میشود. افزایش همگرایی و اثرگذاری بازارها بر یکدیگر، سرعت انتقال اطلاعات میان آنها را افزایش داده است. امروز هر نوسانی در یک بازار، بازارهای دیگر را متاثر میکند.
سیالیت نقدینگی یا نسبت حجم پول به شبهپول میتواند در دورانی که بازدهی بازارها دستخوش نوسان میشود، حرکت نوسان بازده بازار دارایی را نمایش دهد. از نخستین نظریه مطرحشده که در آن بازده دارایی در بازارهای مورد بررسی قرار گرفت، توسط مکتب شیکاگو در دهه ۶۰ میلادی با عنوان «تابع تقاضای پول» ارائه شد. این نظریه تقاضای پول را معلول درآمد نمیداند، بلکه تقاضای پول براساس بازده سایر داراییها را عامل اصلی میداند.
سابقه مطالعه درباره سیالیت نقدینگی
پیش از این نیز، مطالعات متعددی در سطح بینالمللی در زمینه نرخ نفت خام، دلار و طلا در سالهای مختلف انجام شده است. از جمله زرادا (۲۰۱۰) این مهم را در دستور کار خود قرار داد. نتایج تحقیق او نشان میدهد رابطه بلندمدتی میان متغیرهای موردبحث وجود ندارد. نتایج نشان از رابطه علیت نرخ نفت خام بهسوی نرخ طلا و از نرخ دلار به سمت نرخ طلا دارد. او با استفاده از تابع عکسالعمل، به بررسی آثار تکانههای بیرونی در هر یک از بازارها پرداخت. نتایج این مطالعه نشان میدهد که تکانه از سمت نرخ دلار بهسوی نرخ نفت خام مثبت، اما از سمت نرخ نفت خام بر نرخ دلار منفی است.
یو و لیاو (۲۰۱۷) در مقالهای با عنوان «اثر سرریز میان بازار سرمایه، پول و ارز» اقدام به بررسی اثر این 3 متغیر بر یکدیگر در بازه سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۶ در کشور چین داشت. نتایج این مطالعه هم نشان میدهد که اثر سرریز یکطرفه از بازار ارز به بازار سهام، وجود اثر دوطرفه سرریز بین بازار سرمایه و پول و همچنین بازار و پول دارد.
در ایران نیز، دهقانی (۱۳۹۳) در مقالهای به بررسی اثر سرریز بازار نفت، طلا و ارز در ایران در سالهای ۱۹۸۷ تا ۲۰۱۲ پرداخت. نتیجه بررسی او نشان میدهد که رابطه میان بازارهای موردبحث، بهشدت متاثر از تلاطم در یک بازار است و اثر انتقال ریسک در بازدهی معنا میدهد و بخشی از جریان ارتباطی میان بازارهای جهان مفروض را توضیح میدهد. مطالعه جهانگیری و حکمتی (۱۳۹۳) به بررسی آثار سرریز تلاطم بازارهای سرمایه، طلا، نفت و ارز در دوره زمانی ۸۰ تا ۹۲ پرداخته است. نتایج این مطالعه هم نشان میدهد که در دوره بازدهی پایین بازارها، آثار سرریز بازده قابلتوجه بین بازارهای موردبررسی وجود ندارد، اما در وضعیت بازدهی بالا، آثار سرریز قابلتوجه میان بازارهای موردبررسی وجود دارد.
رشد چشمگیر شاخص سهام در دهه ۹۰
تا امروز مطالعات تجربی فراوانی درباره اثر سرریز بازده بازارها بر یکدیگر انجام و در این مطالعات، رفتار و روابط بازدهی داراییها از جنبههای مختلف بررسی شده است. تمرکز تاریخی بر 2 دهه گذشته، یعنی از سال ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۰، سالهای ظهور بانکهای خصوصی و رشد فزاینده اعطای تسهیلات بانکی و پدیده رشد مطالبات غیرجاری در نظام بانکی بود که به رشد شتابان نقدینگی دامن زد.
در این ۲ دهه، نرخ بازده ۴ بازار اصلی متفاوت بوده و مشخص است که در دهه ۸۰ شمسی، طلا بیشترین بازدهی و ارز کمترین بازدهی را داشته، این در حالی است که در دهه ۹۰ ، بازار سرمایه بیشترین بازدهی و مسکن کمترین بازدهی را از آن خود کردند.
جزئیات بررسیشده در این گزارش نشان میدهند که با افزایش پول، بازار ارز دچار نوسان میشود و پس از افزایش پول و شبهپول، نوسان ارز کاهش مییابد. بهعبارت سادهتر، با کاهش سیالیت نقدینگی، نوسان نرخ ارز کاهش و در یک روند ثابت قرار میگیرد. کاهش ۶۳ درصدی سیالیت نقدینگی در این 2 دهه، از افزایش پول و شبهپول ناشی و این امر به کنترل نرخ مسکن در بازار کشور هم منجر شده است. نقدینگی پس از یک وقفه زمانی که به افزایش نرخ مسکن منجر شد، با افزایش شبهپول، با نوسان محدود نرخ مواجه شدیم.
در رابطه با سکه طلا، وضعیت به این گونه رقم خورد که با افزایش نقدینگی و سرازیر شدن پول به بازار طلا، شاهد رشد نرخ سکه طلا بودیم، اما پس از مدتی که از سیالیت نقدینگی کاسته شد، دوباره از شدت نوسانات نیز کاسته میشود. به این ترتیب، مشابه وضعیت دیگر بازارها را، در این بازار نیز مشاهده میکنیم. در گذشته این شرایط در بازار سرمایه هم حاکم بوده است.
به این ترتیب، میتوان ادعا کرد که وقتی سیالیت نقدینگی، اندک است، تغییرپذیری بازده دارایی بیشتر از حالتی است که سیالیت نقدینگی بزرگ باشد. با کاهش سیالیت، تغییرپذیری و نوسان بازارها بیشتر میشود. این نسبت برای بازار طلا حدود ۳.۵ و برای بازار سرمایه، مسکن و دلار بهترتیب ۱.۸۵، ۱.۳۶ و ۱.۳ است.
بازار سهام، رقیب بخش مسکن
همانطوری که در نمودارهای گزارش هم میتوانیم مشاهده کنیم، متغیرهای تحقیق دارای توزیع عادی نیستند. حداقل و حداکثر متغیرها نشان میدهند که پول و شبهپول همواره در افزایش بوده و نقدینگی در کشور همواره روند صعودی داشته است: اما برای دیگر متغیرها اینگونه نیست و بازده منفی در دورههایی وجود دارد.
رابطه علت و معلولی یکطرفه میان بازده مسکن و بازار سرمایه، طلا و دلار، مسکن و سیالیت نقدینگی موردقبول هستند و در عمل هم به اثبات رسیدهاند. این امر نشان میدهد که تکانههای مثبت سیالیت نقدینگی موجب افزایش بازده بازار مسکن، طلا و ارز میشود و کاهش بازده بازار سرمایه هم رخ میدهد. به این ترتیب، تنها واکنش بازار سرمایه به سیالیت نقدینگی منفی و دیگر شاخصها مثبت بوده است.
ضمن اینکه تکانه مثبت سیالیت نقدینگی، موجب کاهش بازدهی بیشتر بازارها شده است و اثرات تکانه آن ماندگار نیست. تغییرپذیری بازده مسکن در عمل صفر و تحتتاثیر سیالیت نقدینگی قرار نگرفته،اما موجب کاهش معنادار در تغییرپذیری سایر بازارها شده است. همچنین، در بخشی دیگر از این مقاله تحلیلی ثابت شد که تغییرپذیری بازده بازارها به مقدار سیالیت نقدینگی است و به این اعتبار، افزایش در تغییرپذیری بازده بازارها میشود. بهعبارتدیگر، هرگاه سیالیت نقدینگی و تغییرپذیری آن بهطورمتوسط بیشتر میشود، از نوسان بازده بازارها کاسته میشود، پس نتیجه میگیریم که متغیر پولی سیالیت نقدینگی نقش مهمی در تلاطم بازارها دارد.
به این ترتیب، بازار سهام همواره بهعنوان یکی از گزینههای جذاب برای سرمایهگذاری شناخته میشود و افراد بسیار زیادی علاقهمند به فعالیت در این بازار هستند. نخستین سوالی که معمولا برای افراد پیش میآید، این است که سود سرمایهگذاری در بورس چقدر است و بلافاصله بازدهی آن را با سایر بازارهای موازی مقایسه میکنند. بازار سرمایه ویژگیهای منحصر به فردی دارد که آن را از سایر بازارها متمایز میکند و بهطورکلی، افراد با سرمایهگذاری کردن در بازار سهام میتوانند از ۲ طریق سود کسب کنند:
۱- سود کردن با افزایش نرخ برگه سهام شرکت
۲-کسب سود نقدی از طریق مجامع شرکتهای بورسی
بنابراین، سود سرمایهگذاری در بورس فقط به افزایش نرخ سهام شرکت خلاصه نمیشود و سهامداران هرساله میتوانند با شرکت کردن در مجامع سالانه از سود تقسیمی نیز استفاده کنند.
سخن پایانی
نتایج این مطالعه نشان میدهد که بازده بازار مسکن و سرمایه به یکدیگر مرتبط هستند. اثر سرریز از بازار مسکن به بازار سرمایه و اثر سرریز بازده طلا هم بر بازار ارز خواهد بود که برمبنای نتایج بررسیشده، اثر سرریز در کوتاهمدت در حدود ۳۲ درصد است. بازده بازار مسکن نیز در سیالیت نقدینگی اثر دارد و بر توازن پول و شبهپول در کشور نوساناتی را تحمیل میکند.
برمبنای این مطالعه، اثر سیالیت نقدینگی در بلندمدت در بازار سرمایه و بازار طلا بهترتیب ۲ و یک درصد و در بازارهای دیگر کمتر از ۰.۵ درصد است. اثر سرریز بازده بازار دلار در همه متغیرها مثبت و در حدود نیم درصد برآورد شده است. اثر سرریز بازده بازار سرمایه نیز در سیالیت نقدینگی بیش از دیگر متغیرها، در حدود ۱.۸ درصد است. این اثر در بازارهای ارز و مسکن بهترتیب ۰.۶ و ۰.۲ درصد است. اثر سرریز بازده بازار طلا در بازار دلار در بلندمدت حدود ۳۷ درصد، در بورس ۱۲ درصد، در بازار مسکن ۸.۶ درصد و در سیالیت نقدینگی ۲.۵ درصد است.
به این ترتیب، رشد بازده بازار طلا منجر به رشد بازده سایر بازارها میشود. بههمیندلیل، افزایش سیالیت نقدینگی و تلاطمهای آن، موجب بروز تکانه منفی به بازده بازار داراییها میشود. میتوان ادعا کرد که متغیر پولی اثرگذار سیالیت نقدینگی تاثیر بزرگی در تلاطم بازده قیمتی بازار داراییها داشته است./ روزنامه صمت
ارسال نظر