کودک کار/اقتصاد کشور/مدیریت شهری
بار سنگین اقتصاد روی شانه های کوچک / تاثیر حاشیهنشینی بر زندگی کودکان
کودکان کار را همه ما میشناسیم و در طول روز تعداد بالایی از آن هارا سر چهار راه ها مشاهده می کنیم.
مدتی است که صبحت از ساماندهی این کودکان بر زبان ها است اما تاکنون شاهد کاسته شدن از تعداد کودکان کار در چهار راه ها نبوده ایم.
زندگی در حاشیه شهرها همراه با آسیبهای فراوانی است که تبعات آن میتواند بر زندگی حاشیه نشینان و نیز ساکنان شهرهای بزرگ، تأثیرات منفی داشته باشد. فقر، اعتیاد، بزهکاری و انواع دیگری از آسیبهای اجتماعی سبب میشود حاشیهها مکانهای ناامن و نامناسبی برای زندگی باشند. این ناامنی بخصوص برای کودکان که آسیبپذیرترین قشر جامعه اند، بیشتر و تأثیرگذارتر است. کودکان حاشیه بالطبع بیش از سایر کودکان در معرض آسیبهایی قرار دارند که میتواند تمام زندگی آنها را دستخوش تغییر کند. آنها در سرپناههای غیراستاندارد و بعضا بی بهره از امکانات بهداشتی زندگی میکنند؛ در بسیاری موارد از تحصیل محروم اند و برای گذران زندگی و کمک به تأمین هزینه خانواده، به مشاغل کاذب روی میآورند. در کنار اینها گاه به راحتی طعمه بزهکاران و بیماران جنسی میشوند و کودکیشان در غباری از اندوه و حسرت به اتمام میرسد.
بر اساس تعریفهای رایج علمی، حاشیه نشینان کسانی اند که به دلیل مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک، در حاشیه شهرهای بزرگ ساکن شده و نتوانستهاند در نظام اجتماعی و اقتصادی شهرها جذب شوند. البته تنها مهاجران نیستند که جمعیت حاشیهنشین را تشکیل میدهند بلکه فقر هم دلیلی است که برخی ساکنان شهرها را از محدوده داخلی شهر رانده و به اجبار ساکن حاشیه میکند. دلیل حاشیه نشین شدن هرچه باشد، افراد را در یک محدوده جغرافیایی پرجمعیت و فاقد امکانات استاندارد گرد هم میآورد. در این میان کودکان نیز همچون بزرگترها جزو راندهشدگان از شهر و مطرود از امکانات شهری میشوند با این تفاوت که این رانده شدن، آنها را بیش از دیگران تحت تأثیر قرار میدهد. در واقع اگر بخواهیم تقسیم بندی در خود حاشیه داشته باشیم، کودکان را میتوان "طبقه حساس حاشیه" نام نهاد و یا آنها را "حاشیهنشینترین شهروندان" دانست.
بارهای سنگین برای شانههای کوچک
کودکان حاشیه کودکی را به شکلی متفاوت طی میکنند. برای آنها کار جزو جدایی ناپذیر دوران کودکی است چرا که چاره دیگری جز کارکردن ندارند. اعظم میراحمدی، فعال اجتماعی در حوزه کودکان در این باره به نور نیوز میگوید:«کودکان حاشیه نشین به دلیل فقر خانوادهها مجبورند خیلی زود وارد دنیای کار شوند. آنها معمولا یا والد ندارند و یا پدرانی دارند که قادر به تأمین معاش خانواده نیستند و به همین دلیل باید کمک خرج خانه باشند. گاهی نیز پدر و یا پدر و مادر هر دو درگیر اعتیادند و کودک باید علاوه بر تأمین معاش خانواده هزینه اعتیاد والدین خود را هم بپردازد. بسیاری از این کودکان معمولا به زبالهگردی مشغول میشوند و حتی از سنین ۶- ۷سالگی کار را شروع میکنند.
بیشتر کودکان زبالهگرد ساکن حاشیهها، جزو اتباع خارجی اند اما کودکان ایرانی هم بین آنها وجود دارد. کودکان اتباع وضعیت به مراتب بدتری دارند چراکه بسیاری از آنان، عمدتا جای خواب هم ندارند و همان سقف ناچیز خانه هم بالای سرشان نیست. این کودکان معمولا در مکانهای غیراستاندارد و گاهی در انبارهایی که متعلق به صاحب کار است به صورت گروهی شب را صبح میکنند و در زمستان از سرما میلرزند. برخی از آنها حتی شب را در خیابان میمانند و از خستگی نای این که خودشان را به حاشیه شهر برسانند ندارند. انواع آزارها در خیابان، این کودکان را تهدید میکند و آنها در دفاع از خود ناتوانند. البته برخی کودکان اتباع هم با خانواده زندگی میکنند اما آنها هم وضعیت چندان مناسبی ندارند. کودکان حاشیه که به کار روی میآورند عموما ترک تحصیل میکنند و حتی از این که نام خود را بنویسند عاجزند. برخی از این کودکان هم شناسنامه ندارند و این هم معضلی است که در حاشیه وجود دارد.»
ارسال نظر