|

حال خوش دریاچه ارومیه به لطف باران و رهاسازی آب

وقتی «آرتمیا» تن به آب می‌زند / لزوم آبخیزداری علمی در حوضه « ارومیه»

تا ۲ ماه پیش، احیای دریاچه ارومیه باوجود اماواگرهایی که دارد، بیشتر شبیه یک رویا بود و شاید کمتر کسی تصور می‌کرد، می‌تواند یکی از مکان‌های گردشگری زیست‌محیطی، دریاچه ارومیه باشد؛ تا جایی که حتی پای فنلاندی‌ها و ژاپنی‌ها هم به این مسئله باز شد و اخباری مبنی بر احیای دریاچه ارومیه به کمک خارجی‌ها در روزگاری نه‌چندان دور در رسانه‌ها منتشر می‌شد.

اقتصاد وقتی «آرتمیا» تن به آب می‌زند / لزوم آبخیزداری علمی در حوضه « ارومیه»

تا ۲ ماه پیش، احیای دریاچه ارومیه باوجود اماواگرهایی که دارد، بیشتر شبیه یک رویا بود و شاید کمتر کسی تصور می‌کرد، می‌تواند یکی از مکان‌های گردشگری زیست‌محیطی، دریاچه ارومیه باشد؛ تا جایی که حتی پای فنلاندی‌ها و ژاپنی‌ها هم به این مسئله باز شد و اخباری مبنی بر احیای دریاچه ارومیه به کمک خارجی‌ها در روزگاری نه‌چندان دور در رسانه‌ها منتشر می‌شد. خوشبختانه به‌لطف بارش‌های اسفند سال گذشته در کنار رهاسازی آب؛ محمدصادق معتمدیان، دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه میزان آب این دریاچه را یک میلیارد و ۸۳۰ میلیون مترمکعب برآورد کرد. به‌گفته وی، آب این دریاچه بیش از ۲۰۰ میلیون مترمکعب بیشتر از زمان مشابه سال گذشته است.

ناگفته نماند که پیش از این، فیروز قاسم‌زاده، سخنگوی صنعت آب کشور اعلام کرده بود که مقایسه آماری نشان می‌دهد تراز دریاچه نسبت به ابتدای سال آبی دارای رشد ۵۰ سانتیمتری بوده و در مقایسه با تاریخ مشابه سال گذشته، ۶ سانتیمتر بیشتر است.

 گفتنی است، در حال‌ حاضر حدود ۳۰ درصد از سطح دریاچه با آب پوشیده شده که معادل هزار و ۲۵۰کیلومتر مربع است. پرسشی که مطرح می‌شود، این است که آیا می‌توان نسبت به این سیر صعودی روند احیا، دل خوش کرد؟  درصدد یافتن پاسخ این پرسش، به گفت‌وگو با کارشناسان این حوزه پرداخته است.

لزوم آبخیزداری علمی در حوضه « ارومیه»

پرویز گرشاسبی، معاون برنامه‌ریزی پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری در گفت‌وگویی که با صمت داشت، گفت: وضعیت اسفبار گذشته دریاچه ارومیه روایتگر بیماری حوضه آبخیز آن است و به‌محض اینکه پروژه‌های احیا اعمال شد، این حوضه جان تازه گرفت. به‌عبارت روشن‌تر، سلامت دریاچه ارومیه در گرو سلامت حوضه آن است و به‌اعتقاد من، رهاسازی آب باید روند صعودی داشته باشد و تنها به بارش باران دل خوش نکنیم. بی‌شک وجود باغداری‌های وسیع و متنوع و کشت‌های مبتنی بر آب، موجب بروز تناقضات و عدم‌هماهنگی در حوضه آبخیزداری دریاچه ارومیه شده است. بنا بر اصل آبخیزداری، مدیریت حوضه آبخیز از زمان ریزش جوی آغاز می‌شود تا زمانی‌که آب به تالاب یا دریاچه می‌ریزد، شکل می‌گیرد. حال اگر این مدیریت استاندارد باشد، می‌تواند منجر به حفاظت آب و خاک شود. در ایران حفاظت از خاک و مدیریت آب در یک حوضه آبخیز معمولا با ایجاد پوشش گیاهی شناخته می‌شود و متاسفانه روش‌های اصولی دیگر نادیده گرفته شده‌اند. اگر خاک نتواند آب را در خود نگه دارد و جریان زیرقشری اتفاق نیفتد، آبخیزداری را با چالش‌های زیادی مواجه می‌کند. به‌اعتقاد من، آبخیزداری علمی در دریاچه ارومیه موضوعی است که باید با نگاه موشکافانه به آن نگاه شود.

وی افزود: باتوجه به اینکه کشور از اقلیم گرم و خشکی برخوردار است، باید به آمایش رودخانه‌ای نگاه ویژه‌تری داشته باشیم. به‌عبارت‌روشن‌تر، آمایش روددخانه در ایران مقدم بر آمایش سرزمین است، در اصل این مطلب به این معنا است که باتوجه به ریزش‌های جوی و آب ورودی، بهترین کاربری را متناسب با یک محیط و منطقه اعمال کنیم. برای مثال، اینکه در بالادست چه کاربری وجود داشته باشد تا به میان‌دست و پایین‌دست آسیب نرسد، به نوع آمایش اعمال‌شده بستگی دارد.

حواس‌مان به کاربری‌ها باشد

گرشاسبی گفت: در آبخیزداری استاندارد، باید ارتباط معقولی بین کاربری‌ها در بالادست، میان‌دست و پایین‌دست وجود داشته باشد. بنابراین اگر می‌خواهیم حوضه‌های آبخیز یک منطقه احیا شود، باید منابع آبی ازدست‌رفته احیا شوند. باید آبخیزداری اصولی و آمایش حوضه‌ای در استانداردترین حالت آن عملیاتی شود؛ درست همان روشی که در کشورهای توسعه‌یافته انجام شده است. خوشبختانه تجارب زیادی در این زمینه وجود دارد و می‌توانیم با الگوبرداری از آن، گام‌های موثری در مسیر احیای دریاچه ارومیه برداریم. به‌نظر من، پروژه‌های فعلی احیا تاحدی ناامیدکننده هستند. توجه داشته باشیم که احیا به این معنا نیست که از یک رودخانه‌ای ۶ مترمکعب آب به‌سمت دریاچه منحرف کنیم یا ۳۶ کیلومتر تونل برای انتقال آب تخصیص دهیم.

سرنوشت متفاوت دو دریاچه در یک عرض جغرافیایی

وی افزود: باتوجه به اینکه دریاچه وان در کشور ترکیه به‌لحاظ قرارگیری در یک عرض جغرافیایی با دریاچه ارومیه وضعیت مشابهی با یکدیگر دارند، با مشاهده و مقایسه این دو حوضه آبخیز به‌خوبی می‌توانیم به تفاوت کاربری‌ها پی ببریم. از آنجایی که هیچ کشاورزی مبتنی بر آب در اطراف حوضه آبریز دریاچه وان اتفاق نیفتاده، این دریاچه وضعیت ثابتی داشته، اما در دریاچه ارومیه از ۲ دهه پیش، رقمی نزدیک به ۱۷۰هزار کیلومترمربع کشاورزی آب‌بر ایجاد شده است. به‌عبارت‌روشن‌تر، در طول بیش از یک دهه، میزان آبی که به دریاچه می‌ریخته، صرف کشت محصولات آب‌بری شده است که حتی نتوانسته‌ایم، بهره اقتصادی کافی را از آنها ببریم و در بسیاری از موارد، این محصولات به‌دلیل نبود بازار از بین می‌روند. این در حالی است که در اطراف دریاچه وان، کشاورزی مبتنی بر کشت دیم است و هیچ پروژه توسعه‌ای مبتنی بر کشت محصولات آب‌بر تعریف نشده است و تمام رودخانه‌ها آزادانه به دریاچه وان ریخته می‌شوند؛ در نتیجه تنها راهکار بهبود اوضاع آبخیزداری در اطراف دریاچه ارومیه و احیای آن، تغییر معیشت است. همان‌گونه که در اطراف دریاچه وان، معیشت غالب، گردشگری و صنایع‌دستی است، ما هم باید از کشاورزی آب‌بر به‌سمت دیگر معیشت‌ها روی بیاوریم.

معاون برنامه‌ریزی پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری افزود: مدیریت آبخیزداری دارای ۳ رکن است که رکن اصلی آن، تدوین سند حوضه‌ای است. به‌عبارت روشن‌تر، لزوم تدوین سند آمایش حوضه‌ای احساس می‌شود. البته ۲ رکن دیگر این سند، مردم و دولت هستند. حال این پرسش مطرح می‌شود که کدام‌یک از برنامه‌هایی که برای حوضه‌های آبخیز تدوین کردیم، با تمرکز بر این ۳ رکن عملیاتی شده است. اغلب پروژه‌های احیا در شیوه دولتی حکومتی تهیه شده و منجر به بروز چنین فجایع زیست‌محیطی در کشور شده است. باوجود کشاورزی مبتنی بر آب و باغداری‌های وسیع نمی‌توان دریاچه ارومیه را احیا کرد.

گرشاسبی تاکید کرد: انحراف رودخانه و انتقال آب در منطقه‌ای که کشت دیمی داشته، منجر به شکل‌گیری ۱۶۴ هزار هکتار کشاورزی شد که امروز معیشت مردم برپایه آن است. زمانی می‌توان به تغییر الگوی کشت پرداخت و تغییر معیشت داد که ابتدا معیشت جایگزین نهادینه شود. معیشت جایگزینی که وابستگی آن به آب و خاک کمتر باشد یا اصلا وابستگی نداشته باشد. می‌توان برای معیشت و اقتصاد جایگزین در مکان‌هایی که نمی‌توان از منابع‌طبیعی آن بهره کافی برد، استفاده کرد، در حالی که ما هنوز روش سنتی درختکاری را برای آبخیزداری انجام می‌دهیم، چه برسد به آنکه بخواهیم از روش‌های نوین برای معیشت جایگزین استفاده کنیم. اما اگر می‌خواهیم دریاچه ارومیه را احیا کنیم، باید طبق تجارب موفق جهانی عمل کنیم. برای مقابله با تخریب سرزمین و احیای یک حوضه آبخیز، عملیات مستقیم اثر کمتری دارد و باید عوامل پنهان تخریب را نظیر فقر فرهنگی درمان کرد و مورد بازبینی قرار داد.

وی ادامه داد: سند احیای حوضه آبخیز دریاچه ارومیه، سندی است که با مشارکت ذی‌نفعان نوشته شده است. متاسفانه برنامه‌هایی که عملیاتی شد، تنها دولتی بوده ، نه مردمی. از لحظه تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری، باید مشارکت ذی‌نفعان و مردم دخیل باشد و آنها در این مهم مشارکت و حتی سرمایه‌گذاری کنند. می‌توانیم نگهداری را هم به مردم محول کنیم؛ اینکه مدام به دولت یا حکومت واگذار کنیم، اقدام درستی نیست.

حوضه‌های آبریز، متولی مشخصی ندارند

در ادامه حمیدرضا پیروان، دانشیار پژوهشکده تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی در گفت‌وگو با صمت بااشاره به کیفیت منابع آبی و تاثیر فعالیت انسانی بر آن در کشور، نداشتن شناخت کافی از حوضه‌های هیدرولوژیکی را ناشی از کمبود اطلاعات درست از این عارضه طبیعی و یکی از دلایل اصلی آسیب به آن دانست و گفت: حوضه آبخیز از ارتفاعات و مناطق کوهستانی آغاز می‌شود و در امتداد مسیر به مناطق کوهپایه‌ای و دشتی می‌رسد و در نهایت، به دریا سرریز می‌شود و ما شناخت کافی و جزئی‌تر از مسیرهای عبوری نداریم و تنها کلیت آن را می‌شناسیم.

وی بااشاره به مشارکت‌های مردمی و گروه‌های مردم‌نهاد گفت: یکی دیگر از راهکارها برای مهار آلودگی‌ها و کاهش خسارت‌های جانی و مالی، مشارکت مردم و حمایت گروه‌های مردم‌نهاد به‌ویژه در پایین‌دست است.

این پژوهشگر درباره تدوین برنامه‌ریزی مدون به‌منظور تعیین هدایت حوضه‌های آبریز به‌منظور احیای تالاب‌ها به ویژه دریاچه ارومیه گفت: برنامه‌ریزی‌های نهادها و سازمان‌ها ابتدا باید با هماهنگی و در مقیاس‌های بزرگ‌تر تدوین شود، در واقع نیازمند یک مشارکت فرامرزی هستیم. از آنجایی که یک حوضه باید از بالادست تا پایین‌دست هدایت شود، ما برای هر رودخانه با ابعاد و میزان آب‌دهی مشخص، باید یک حریم رودخانه استاندارد تعیین کنیم؛ در حالی که اکنون باتوجه به موارد موجود، این حریم در تصرف مردم است و نسبت به زمین‌ها ادعای مالکیت دارند، بنابراین اصلاح این جریان شاید چندین سال به‌طول بینجامد.

وی افزود: از دیگر مشکلات ما این است که هماهنگی بین‌نهادی و سازمانی وجود ندارد. از یک‌سو، تصمیم‌گیری درباره حوضه‌های آبریز مناطق در کشور ما تحت‌اختیار وزارت جهاد کشاورزی و از سوی دیگر، مدیریت رودخانه‌ها در اختیار وزارت نیرو است و این ناهماهنگی‌ها باعث به‌وجود آمدن بخشی از این معضلات شده است و هیچ تصمیم‌گیرنده واحدی برای حوضه‌های آبریز و تالاب‌ها در کشور وجود نداشته و ندارد. به همین دلیل دریاچه ارومیه و چند تالاب دیگر در کشور متحمل آسیب‌های شدیدی شدند. وضعیت ایده‌آل این است که در هر حوضه آبخیز، باید یک شورای‌عالی آبخیز تشکیل شود تا تمام مسئولان مرتبط، در کنار هم، یک تصمیم واحد بگیرند. پیروان بااشاره به لزوم ایجاد یک پروژه آبخیزداری نوین در حوضه دریاچه ارومیه گفت: بی‌شک هرچقدر بتوانیم روش‌های آبخیزداری متمرکزتر و جامع‌تری را در محیط پیاده کنیم، منابع‌طبیعی پایدارتری هم خواهیم داشت. گفتنی است، با مدیریت جامع آبخیزداری، سرمایه‌های طبیعی و انسانی پایدارتری خواهیم داشت. بخش عمده فرآیند آبخیزداری، نرم‌افزاری و مدیریتی است که منجر به بهره‌برداری استاندارد و کافی از منابع آب و خاک براساس ظرفیت‌های موجود می‌شود. به‌همین‌دلیل یکی از مولفه‌های مهم در مدیریت جامع آبخیزداری، حفظ حوضه‌ها از بالادست تا پایین‌دست است. به‌عبارت‌دیگر، آن استاندارد از رعایت حقابه‌های زیستی که مدنظر کارشناسان محیط‌زیست است، در قالب مدیریت جامع حوضه‌های آبخیز رقم می‌خورد که منجر به حفظ منابع پایدار می‌شود.

سخن پایانی

پس از بارش‌های اخیر و اقدامات انجام‌گرفته در جریان پروژه احیای دریاچه ارومیه و رساندن حقابه‌ها به این دریاچه امیدها به احیای آن بالاتر رفت و امید و رونق به دریاچه ارومیه بازگشت، اما به‌گفته برخی دیگر از کارشناسان در حال ‌حاضر اقدامات انجام‌شده کمک‌هایی کرده است، اما به این معنا که کارهایی انجام می‌شود و اصلا کافی نیست. برای مثال کانال زاب قرار بود سالانه ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب به دریاچه بریزد، در حالی که در سال گذشته این میزان به ۲۴۰ میلیون رسیده بود.

کدخبر: 324094

ارسال نظر

 

آخرین اخبار

پربازدیدترین