بازنشستگان کشوری بخوانند | اوضاع صندوق های بازنشستگی وخیم است!
عباس عبدی گفت: تقریباً تمامی درآمدهای نفتی صرف پوشش کسری صندوقهای بازنشستگی میشود. این بدان معناست که بودجه ایران بدون در نظر گرفتن پرداختی به بازنشستگان غیرنفتی محاسبه میشود.
عباس عبدی، فعال سیاسی، در یادداشتی با عنوان «بازنشستگان مشغول کارند» منتشر شد، به یکی دیگر از ناترازیهای مهم اقتصادی اشاره کرد. او عنوان کرد که در کنار ناترازیهای دیگری مانند بانکی و ارزی که باید توسط اقتصاددانان بررسی شوند، این ناترازی به وضعیت بازنشستگان کشوری مربوط است.
عبدی افزود که ریشه این ناترازی مشابه ریشه ناترازی انرژی است و ممکن است در آینده سایر صندوقهای بازنشستگی، به ویژه تأمین اجتماعی، به همین سرنوشت دچار شوند، زیرا در این مسیر قرار دارند. او تأکید کرد که این ناترازیها به سادگی قابل حل نیستند و بیش از هر چیز به کسب اعتماد مردم نیاز دارند. این اعتماد تنها با ترمیم شکافها و ناترازیهای اجتماعی و سیاسی ممکن است.
عبدی همچنین به رئیسجمهور توصیه کرد که باید توجه داشته باشد مردم از شعار وفاق و عدم دعوا حمایت میکنند، اما تنها در صورتی که این شعارها منجر به حل مسائل شود. حل مسأله صندوقهای بازنشستگی یکی از مهمترین این مسائل است و اگر امروز اقدامی در این زمینه صورت نگیرد، احتمالاً در آینده تشدید خواهد شد.
میانگین سن بازنشستگی در ایران
برای آنکه درکی از وضعیت بازنشستگان پیدا کنید باید مهمترین صندوق آنان که صندوق بازنشستگی کشوری است را مرور کنیم. این وضعیت ممکن است به مرور به صندوق تامین اجتماعی کارگران نیز برسد. وضعیت صندوقهای بازنشستگی به مرحله کامل شکست رسیده است. باید اهمیت این مساله را درک کرد. روندی که روزبهروز بیشتر میشود. کمک دولت به این صندوق بیش از ۸۰ درصد کل منابع مالی و هزینههای صندوق بازنشستگی را شامل میشود. این میزان حدود ۱۶ درصد بودجه کل کشور (۱۴۰۳) را به خود اختصاص میدهد. صندوقهای بازنشستگی هنگامی شرایط عادی دارند که در بدترین حالت تعداد افراد شاغل که حقوق آنان شامل کسورات میشود، سه برابر افراد بازنشسته باشند که فقط مستمری میگیرند. ولی جهت اطلاع بد نیست بدانیم که این رقم در حال حاضر ۰.۵ است. یعنی تعداد بازنشستگان دوبرابر حقوقبگیران هستند! این عدد ۲۰ سال پیش یعنی ۱۳۸۳، برابر ۲ بود. تعداد شاغلان دوبرابر بود الان ماجرا کاملا معکوس شده است. آن زمان دو شاغل کسورات میپرداختند و یک بازنشسته مستمری دریافت میکرد الان کسورات یک شاغل باید دو بازنشسته را تامین کند که معلوم است نمیشود و دولت پرداخت میکند. سرمایههای صندوق بازنشستگان نیز عملا در وضعیتی نیست که نیازهای آنان را تامین کند و این یکی از شاخصهای سوءمدیریت در این بازه زمانی طولانی مدت است. توجه کنیم که نسبت آخرین حقوق فرد شاغل به اولین دریافتی فرد بازنشسته در سال ۱۴۰۲، برابر ۹۳ درصد بوده است و اگر هزینههای بیمه درمان را نیز حساب کنیم، عملا ما چیزی به عنوان بازنشسته که هزینههای او مستقل از دولت باشد نداریم، همه حقوقبگیر دولت هستند و صندوق آنان کمکی به حل مساله نمیکند. البته بازنشستگان در این ماجرا بیتقصیر هستند. مشکل این است که آینده ناترازی مالی این صندوق تیرهتر است و بدتر اینکه ممکن است صندوقهای دیگر و مهمتر از همه صندوق تامین اجتماعی نیز دچار همین وضع شوند. چرا؟ به علت ساختار جمعیتی و تغییرات رشد آن با این وضع مواجه خواهیم شد. در سال ۱۳۷۵، جمعیت بالای ۶۵ سال کشور فقط ۲.۶ میلیون نفر یعنی ۴.۴ درصد کل جمعیت بودند، در سال ۱۳۹۵، به ۴.۹ میلیون نفر و ۶.۱ درصد رسید. این نسبت در فاصله سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۴۱۵، یعنی به همان اندازه رشد مشابه دوره قبل به ۱۰.۵ میلیون نفر ۱۱.۳ درصد جمعیت میرسد. همین آمار برای نشان دادن اهمیت بازنشستگان در دهه آینده کفایت میکند.
نسبت وابستگی سالمندان ۹.۷ درصد در سال ۱۴۰۰ به ۱۸.۸ درصد در سال ۱۴۲۰ میرسد که به لحاظ نسبت حدود دوبرابر میشود. نکته دیگر اینکه میانگین سن بازنشستگی در ایران و در سال ۱۴۰۲ حدود ۵۲ سال است که با توجه به امید به زندگی، بازنشستگان بهطور میانگین حدود ۲۳ سال مستمری میگیرند که اگر وراث آنان را هم اضافه کنیم شاید این عدد به ۳۰ سال مستمریبگیری هم برسد. با توجه به این بسیاری از زنان یا دختران بدون همسر میکوشند که از این امکان استفاده کنند و ازدواج را در قالب دیگری تداوم دهند. مشکل دیگری که بازنشستگان با آن مواجه هستند، افزایش هزینههاست. به این معنا که بخش قابل توجهی از آنان همچنان متکفل فرزندانشان هستند که هم بزرگ شدهاند و هم بیکار هستند و هزینههای زیادی دارند. از سوی دیگر بازنشستگان اغلب بیماریهایی دارند که به نسبت تداوم و درمان آنها هزینهبر است. به علاوه افزایش حقوق آنان در سالهای اخیر تناسبی با تورم نداشته است و این فشار مضاعفی را بر آنان وارد میکند. دولتها با تورمی که خودشان پیشبینی میکنند مستمریهای آنان را افزایش میدهند، در حالی که تورم واقعی بعضا تا دوبرابر و حتی بیشتر از آن است.
فراموش نکنیم که بازنشستگان چندان در بند اخراج یا قطع حقوق و... نیستند لذا معمولا در طرح مطالبات خود پابهکارتر از سایرین هستند. به عبارت دیگر باید گفت که بازنشستگان ما مشغول کارند. کار در جهت بهبود دریافتیهای خود.
نکته بسیار مهم این است که تقریبا همه درآمدهای نفتی صرف پرداخت به کسری صندوقهای بازنشستگی میشود، این به معنای آن است که بودجه ایران بدون در نظر گرفتن پرداختی به بازنشستگان غیرنفتی محسوب میشود. احتمالا در آینده نیاز بیشتری به درآمدهای جدید برای پرداخت مستمری بازنشستگان باشد. اکنون حدود ۵ درصد جمعیت کشور زیر خدمات و پرداختهای صندوق بازنشستگی است و در آینده بیشتر خواهد شد. فقط تصور کنید که صندوقهای دیگر بازنشستگی نیز به همین وضع دچار شود، آنگاه مساله بسیار فراتر از این مشکل خواهد شد.
همین بازنشسته که الان شده عامل ناترازی اقتصاد،برای دولت و مملکت ۳۰سال کار کرده عمر و جوانیشو گزاشته و با کمبود امکانات و سختی کنار اومده تا بازنشسته بشه.وقتی بازنشست شد باید بتونه با خانواده و بچها و نوه هاش مسافرت بره و باهاشون تفریح کنه، مهمون دعوت کنه و خلاصه لذت ببرن ولی بجاش باید بره حقوق معوقه چندین ماه قبل رو طلب کنه، دخترش جهیزیه میخواد ولی حقوقشو ندادن چون میگن ندارن بدن. دیگه مثل قبل مفسد اقتصادی یا اختلاس یا سومدیریت یا رانتخواری نداریم و بجاش ناترازی داریم.بودجه خرید توربین نیرگاه مفقود شده ناترازی برق داریم،آب صادر میشه کویت،زاینده رود خشک میشه ولی سومدیریت میشه ناترازی اب.
پول صندوق بازنشستگی فرهنگیان و تامین اجتماعی میره توی بورس و فرداش بورس ورشکست میشه و تمام پول غیب میشه ولی ناترازی اقتصادی واسه پرداخت حقوق بازنشسته قشنگتره.اگر به اون مساله رسیدگی میشد احتیاجی به ناترازی نبود و لازم نبود شما بازنشسته رو بیمصرف و سربار دولت براش مطلب بزنی.مگه کشورهای اروپایی و امریکا به بازنشسته حقوق نمیدن؟ بازنشسته مسافرتشو میره و خوب میخوره و خوب زندگی میکنه و اول بازنشستگیش 401k$ بیمه و پاداش هم میگیرن و خیلی از اون کشورها منابع نفت و گاز و معدنای اهن و طلا و مس و منگنز و لیتیوم و.... ندارن.
بازنشسته محترمه نه سربار یا ناترازی