۴ ستون اقتصاد دانشبنیان و راهکار خروج از بحران
دکتر روزبه مفیدیان - مشاور ارشد بنیاد نخبگان مازندران
فرآیند تکامل پیشرفت علمی ایران نه تنها خیلی سریع بوده است، بلکه از نظر الگوی اروپایی- آمریکایی نیز کیفیتی متفاوت داشته است. به عنوان مثال پیشرفتهای اخیر در زمینه کشاورزی به عنوان پایه اقتصادی جوامع پیشرفته ابتدا توسط صنعتی شدن، سپس به اصطلاح «جامعه اطلاعاتی» و در نهایت با "اقتصاد دانشبنیان" به مرحله کنونی رسید. کشورهای حوزه خلیجفارس که به عنوان اقتصاد دیر طبقه بندی میشوند، در واقع تلاش میکنند تا به طور مستقیم از یک اقتصاد مروارید/ماهیگیری به یک اقتصاد دانشبنیان، گذار کنند.
این در حالی است که کشورهای عربی درحالحاضر توسعه خود را در تقلید از کشورهای اروپایی و امریکایی قرار میدهند. آنها مجبور به اختراع یا نوآوری نیستند، اما قادر به توسعه خود در یادگیری یا تقلید هستند؛ این است که با استفاده از وضعیت مطلوب مالی خود برای وارد کردن فن آوری ها، دانش و نیروی انسانی موجود در جاهای دیگر استفاده میکنند. انتظار میرود که این تحولات، منتج به افزایش سطح دانش و کارآفرینی در میان جمعیت ملی خود شود، به طوری که آنها میتوانند به راحتی به دانش خارجی دسترسی پیدا کنند و سازگاری و ایجاد دانش جدید برای نیازهای خاص کشورشان داشته باشند.
به منظور برون رفت از وضعیت فعلی اقتصادی در ایران، تغییراتی باید آغاز شود، زیرا مدل اقتصادی فعلی، مدل نفتی است و اقتصاد کشورهای منطقه تحت فشارهای شدید قرار گرفته است. میزان GNP یا GDP در حد غیر قابل باوری پایین است و همینطور درحالحاضر درآمد نفت و گاز به اندازه کافی برای تامین مالی سیستمهای رفاهی گسترده و بسیار سخاوتمندانه است. پاسخ به این مجموعه مسائل مربوط به دو نوع مختلف سیاست است. نخستین هدف این است که هزینههای مربوط به بودجه دولتی کاهش یابد؛ یعنی با کاهش نقل و انتقالات و بازنشستگی، با پرداخت هزینه برای خدمات خاص (آب و برق)، یا کاهش یارانهها و غیره. ایران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس تمام و یا بیشتر یارانه خود را برای سوخت حذف کردهاند. نوع دوم سیاست با هدف افزایش درآمد دولت و در عین حال درآمد شهروندی است. یکی از راهکارها این است که خواستار تنوع اقتصادی در مقابل وابستگی به نفت و گاز، یعنی ایجاد بخشهای تولیدی واقعی باشیم. هر دو راهبرد مستلزم بازگشت به نقش برجستهای است که بخش خصوصی در اقتصاد آن را به عهده دارد و به خوبی منطبق با اصول منطقه است.
موفقیت اقتصادی به طور فزایندهای بر استفاده موثر از داراییهای نامشهود مانند دانش، مهارتها و ظرفیتهای نوآورانه، اصطلاح اقتصاد دانشبنیان برای توصیف این ساختار اقتصادی در حال ظهور استفاده میشود. این تعریف، دو ویژگی مهم اقتصاد دانشبنیان را در بر میگیرد. اولا، تغییر تمام بخشها در یک جامعه به سمت یک اقتصاد مبتنی بر دانش تاثیر میگذارد. ثانیا، اقتصاد دانشبنیان باید به عنوان یکگذار شناخته شود که بخشی از یک فرآیند طولانی مدت است که طی دههها ادامه خواهد یافت.
این تعریف مبانی هستهای در ورای تحول به یک اقتصاد دانشبنیان را نشان میدهد؛ یعنی افزایش رضایتمندی در این چارچوب نه به معنای پایان دادن به خود اقتصاد و نه ابزار قدرت بخشیدن به این فرآیند است، بلکه یک مفهوم است که به طور مستقیم با پارادایم اقتصادی نئولیبرالی که در آن کشورها یا شهرها در سراسر جهان برای کسب و کار و رشد رقابت میکنند، مرتبط است.
منشأ نئولیبرالی این مفهوم در رانندگان، توانمندسازان و شتابدهنده هایی که در پشت رشد اقتصاد دانشبنیان وجود دارند، قابل مشاهده است. راننده کلیدی، تقاضای روزافزون برای خدمات با ارزش افزوده و کالاها از طبقه متوسط در حال رشد در سراسر جهان و سیستمهای ارائه خدمات دولتی است. توانمندسازها رایانههای قدرتمند و ارزان و فناوریهای اطلاعات و ارتباطات همراه با تحصیلات عالیه هستند. شتاب دهندهها در مورد تقاضا و عرضه، جهانی شدن، ایجاد بازارهای رقابتی در مقیاس بالا، تنوع و تسهیل جریان ایده ها، مفاهیم، فن آوری ها، سرمایه و مردم هستند.
ارزیابی بانک جهانی از اقتصاد دانشبنیان بر پایه چهار ستون اصلی بنا نهاده شده است: نظام رونق اقتصادی و سازمانی، نوآوری و پذیرش فناوری، آموزش و پرورش، زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات.
در نتیجه، بخش زیادی از مشکلات ساختاری در اطراف نظام آموزشی وجود دارندکه منافع حاصل از تحقیقات سودمندی آموزش ارائه شده به جامعه را کاهش میدهد.
تاسف برانگیز است که چگونه چنین نظام دانشگاهی، فارغ التحصیلان خود را برای نقش فعال در اقتصاد دانشی آینده آماده میکند، در حالی که سیاستهای واقعی در کشورهای حوزه خلیجفارس درحالحاضر بر پیشرفت در سیستمهای آموزشی خود تأکید دارند، این مهم فرآیندی است که نمیتواند به سرعت و به آسانی انجام شود. به این ترتیب، در حالی که تحول به اقتصاد دانشبنیان ممکن است پاسخ منطقی به رکود اقتصادی فعلی را به نظر برساند، منافع مثبت این تحول به اقتصاد تنها در دراز مدت ممکن است. بنابراین برای آینده قابل پیشبینی، ایران باید به واردات فناوری و نیروی انسانی متکی باشد تا اقتصاد خود را از بازار نفتی به مرزهای دانش نزدیک کند.
ارسال نظر