بورس چقدر حباب دارد؟
یک کارشناس اقتصاد در مورد رونق بورس اوراق بهادار تهران در روزهای اخیر و اقبال مردم به سرمایهگذاری در این بازار پرداخته و مهمترین مشکل را نقدینگی بیش از ۲۲۰۰ هزار میلیارد تومان در جامعه دانست.
بیش از پنج دهه گذشته، عواملی مانند کسری بودجه دولتها و فعالیت بانکها و موسسات پولی باعث خلق پول و تغییر پایه پولی در کشور شدهاند. رشد پول همواره بیش از رشد بخش واقعی اقتصاد بوده و همین امر باعث شده هر روز حجم نقدینگی از حجم تولید ملی فرا تر برود. نتیجه طبیعی چنین فرآیندی افزایش تورم سالانه است.
هر از چندگاهی تورم یا افزایش قیمتها از طریق یکی از کانالهای اقتصادی خود را نشان میدهد. بازارهای مسکن، سکه و طلا و سایر کالاهای مصرفی در مقاطع مختلف از این جریان تاثیر میپذیرند. دستمزد و حقوق نیز معمولا با فاصلههای متفاوت و با تاثیر از شرایط سیاسی و اقتصادی و یا میزان قدرت چانه زنی کارگر- کارفرما و دولتها افزایش هایی را تجربه میکنند. در این بین سرعت و قدرت بخشهای مختلف در رسیدن به تعادل جدید، باعث ایجاد شکافهای طبقاتی و یا تعمیق آنها میشود.
مشکلی که امروز جامعه ما با آن مواجه است بیش از ۲۲۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی است که اخیرا با تدبیر دولت بخشی از آن به کانال بورس و سهام (بدون اوراق بهادار) هدایت شده است. هرچند بخش کوچکی از این حجم نقدینگی به این بازار منتقل خواهد شد، ولی همین حجم کافیست که بورس را با تحولات بزرگی که این روزها شاهد آن هستیم مواجه کند.
البته در کنار هدایت نقدینگی به سمت بورس اهداف دیگری نیز مد نظر دولت هاست از جمله تامین مالی ناشی از فروش و واگذاری سهام شرکتهای دولتی یا سهام دولت در شرکتهای بورسی، به عبارت دیگر هم خصوصیسازی انجام خواهد شد و هم منابع مالی دولت تامین میشود.
با سیاستهای جدید ارزش سهامهای عرضه شده در بورس به بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار رسیده است که این رقم بورس ایران را به یکی از بزرگترین بورسهای خاورمیانه و آسیا تبدیل کرده است.
فعالیتهای بورس با حساسیت و به درستی مدیریت شود
در عین حال در بسیاری از کشورهای پیشرفته، اندازه بورس بسیار بزرگ است و عمده فعالیتهای اقتصادی آنها در فضای بورس و اوراق بهادار استفاده میشود. کشور ما نسبت به بسیاری از کشورهای منطقه در وضعیت بهتری برخوردار است. در عین حال هنوز بسیاری از فعالیتهای اقتصادی خارج از بورس انجام میشود. بازارهای موازی زیادی برای جذب سرمایههای سرگردان وجود دارد. بسیاری از این بازارها بازارهای کاذبی هستند که بیشتر در جهت فضای سفته بازی و گسترش فعالیتهای ضد تولیدی قرار دارند.
حجم نسبتا کوچک بورس نسبت به فضای کلی اقتصاد، نشان دهنده ظرفیت بالای آن سازمان برای جذب فعالیتهای مختلف اقتصادی است. در این راستا نیاز است راهکارهای مختلف تامین مالی و قوانین و دستور العملهای لازم و ساختار نظارتی دقیق تعریف و تصویب شود. در این صورت میتوان به تامین مالی بسیاری از فعالیتها از طریق بورس اقدام نمود. بورس مسکن، بورس انرژی، بورس معادن و فلزات، سهام پروژه، خرید و فروش حاملهای انرژی و بسیاری از فضاهای دیگر اقتصادی میتواند از طریق فضای شفاف بورس ایجاد و گسترش یابد.
در این صورت بورس به عنوان عاملی بسیار قویتر از سایر راهکارهای تامین منابع جهت فعالیتهای اقتصادی و حتی تامین بازار مورد نیاز کالاها و خدمات تولیدی عمل کند و عاملی برای تحرک بخشی به اقتصاد باشد و مقدمات جهش اقتصادی را فراهم نماید. به عبارت دیگر فضای بورسی بهترین فضا برای تبدیل داراییها به سرمایه مالی مولد است.
بسیاری از امور عام المنفعه نیز میتواند در قالب اوراق خیریه، اوراق وقف، صندوقهای وقف جمعی به عنوان ابزارهای مورد استفاده در فضای بورس تعریف شود. بورس میتواند با جمع آوری سرمایههای خرد، از آنها در فعالیتهای مختلف اقتصادی و جمعی بهره ببرد.
در صورتی که گسترش فعالیتهای بورس با حساسیت و به درستی مدیریت شود باعث ایجاد عدالت در توزیع اولیه منابع و ایجاد فرهنگ ریسکپذیری و توزیع عادلانه ریسک شود. با رقابتپذیری و گسترش فرهنگ سرمایهگذاری خرد، سواد اقتصادی جامعه بالاتر رفته، حساسیت و نظارتها نسبت به تصمیمات اقتصادی دولتها و نهادهای اقتصادی بیشتر شده و در نتیجه بهرهوری اقتصاد افزایش مییابد. البته در صورت نبود مدیریت مناسب تمامی عوامل فوق به عکس عمل خواهد کرد و نهایتا منجر به عدم توزیع عادلانه، گسترش فرهنگ سفته بازی و قمار، توزیع ناعادلانه ثروت و دلسردی عموم جامعه از فضا وسیاستهای اقتصادی خواهد شد.
امروزه به علت حجم بالای نقدینگی، مشکلات متعدد فضای کسب و کار، عدم بهرهوری بازار سرمایه و تولید و نیز برخی مسائل مانند تحریمهای ظالمانه اقتصاد جامعه به صورت عام و بازار بورس به صورت خاص دارای حباب است. حباب در بازار سکه، ارز، مسکن و... در بورس نیز وجود دارد.
سیاستها و حمایتهای دولتی نیز به بزرگتر شدن این حباب کمک میکند. ورود سیل نقدینگی به بورس نیز مانند هر بخش دیگری میتواند اثرات مخرب زیادی را داشته باشد. ترکیدن این حباب ممکن است باعث متضرر شدن بسیاری از سهامداران خرد و غیرحرفهای بشود. از سوی دیگر این حجم پول در بازار ثانویه عملا به شرکتها و تولیدکنندگان منتقل نمیشود، بلکه از جیب خریدار خارج و به جیب فروشنده واریزمی شود. در صورتی میتوان انتظار داشت که سرمایه جذب شده به سمت تولید روانه شود که در بازارهای اولیه سهام جدید عرضه شود و با ورود شرکتهای غیر بورسی و نیز شرکتهای دولتی حجم قابل توجهی از آن منابع جذب شود.
بورس فضای اقتصادی را شفاف تر میکند
در کنار آن شرکتها با افزایش قیمت سهام میتوانند از طرق مختلف مانند تجدید ارزیابی داراییها و یا افزایش سود آوری، اقدام به افزایش سرمایه کنند و از طریق واگذاری حق تقدم به جلب و جذب سرمایههای جدید اقدام نمایند. ابزارهای جدید تامین منابع مانند واگذاری اوراق بهادار، تشکیل صندوقهای مشارکت جمعی، انتشار اوراق سهام پروژه، بورس املاک و مستغلات، بورس مسکن، بورس انرژی، فروشهای آتی و مانند آن از جمله راهکارهایی هستند که میتوانند به جذب سرمایههای جدید کمک کنند.
البته این مهم نیازمند مدیریت تخصصی تر بورس همراه با دقت و نظارت عالیه، ایجاد شفافیت لازم و جلوگیری از ایجاد فضای رانتی و جلوگیری از تبانی، ممانعت از جهشهای آنی و حفظ محدودیت دامنه تغییرات میباشد. در صورت مدیریت درست این امر میتواند منجر به کاهش حباب موجود و افزایش بهرهوری اقتصاد شود.
به عنوان نتیجه گیری میتوان گفت اتفاق جدید میتواند به عنوان اتفاقی مبارک تلقی شده که نقدینگی افسار گسیخته را هدایت میکند، تولید را بهبود میدهد، فضای اقتصادی را شفاف تر میکند، خصوصیسازی را قاعده مندتر مینماید. مانع بسیاری از تبانیهای دولتی و خصوصی و ایجاد رانتهای ویژه میشود. فضا را برای طرحها و پروژههای جدید میگشاید.
جمع کل ریسک سرمایهگذاری جامعه را کاهش داده و توزیع میکند. از سوی دیگر در صورت عدم مدیریت قوی، منضبط و شفاف میتواند باعث گسترش ناامیدی، سرخوردگی عموم مردم که امروز تبدیل به سهامدار شدهاند بشود و باعث اختلال عمده در بازارهای دیگر اقتصادی شود. امید است دولت از این فضای ایجاد شده به نحو احسن استفاده کند و اثرات منفی آن را تا حد ممکن کاهش دهد.
ارسال نظر