اصلاح نظام یارانه انرژی به کجا رسید؟
ضرورت اصلاح یارانه انرژی در کشور به دلایلی همچون مصرف بالای انرژی و نیز بهرهوری اندک همچنان وجود دارد.
دادهها نشان میدهد با اصلاح نظام یارانه انرژی میتوان به صورت ماهانه ۸۶ دلار به هر ایرانی اعطا کرد؛ اما واقعا این مقدار یارانه هزینه چه کسانی را افزایش خواهد داد؟
آمارها نشان میدهد سرانه مصرف انرژی ایران در بخشهای کشاورزی، خانگی، تجاری و عمومی، حمل و نقل و صنعت به ترتیب ۳.۴، ۲، ۱.۶ و ۱.۴ برابر متوسط جهانی است.
از طرفی مقایسه سرانه مصرف نهایی انرژی به تفکیک حاملهای انرژی با مقیاس جهانی نمایان میکند که سرانه مصرف نهایی گاز طبیعی ۶.۴ و نف خام و فرآوردههای نفتی ۱.۵ برابر متوسط مصرف سرانه جهانی است. این موضوع از بهرهوری پایین در بهرهبرداری، مصرف بالای انرژی و همچنین استفاده از کالاها و خدمات انرژی بر ناشی میشود.
از طرفی بر اساس آمار آژانس بینالمللی انرژی در سال ۲۰۱۹ ایران در صدر کشورهای پرداخت یارانه انرژی بوده است به گونهای که ۱۹ درصد تولید ناخلص داخلی کشور یا به عبارتی سالانه بیش از ۸۶ میلیارد دلار یارانه انرژی پرداخت شده است. این رقم برای کشوری مانند چین که در رتبه دوم بعد از ایران قرار دارد حدود ۳۱ میلیارد دلار برآورد میشود که فاصله بسیار زیادی با ایران دارد.
ترکیب یارانههای انرژی نشان میدهد بیشترین یارانه انرژی به بخش برق پرداخت میشود (۵۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹). در واقع اگر این میزان یارانه را به صورت دلاری بین ۸۵ میلیون ایرانی تقسیم کنیم به هر نفر در ماه حدود ۸۶ دلار خواهد رسید که با ارقام فعلی دلار تقریبا ماهی ۲ میلیون تومان به هر نفر خواهد رسید. اما نکتهای که وجود دارد آن است که در دنیای پس از اصلاح انرژی چه کسانی بیشترین آسیب را خواهند دید؟
برای پاسخ به این سوال باید به تجربه اصلاح نظام یارانهها در آبان ۱۳۹۸ بپردازیم. این تجربه نشان میدهد اصلاح یارانه بنزین بیشترین تاثیر منفی را در دهکهای درآمدی ۶ به بالا گذاشته است؛ چرا که آنها بیشترین استفاده را از این نوع کالا کردهاند. اما سایر کالاها نیز همین منطق را دارند؟
پژوهشها نشان میدهد به عنوان مثال کالایی همچون گازوئیل (نفت گاز) بیشترین تاثیر را بر دهکهای درآمدی دو، سه و چهار خواهد گذاشت. در واقع این پژوهشها نشان میدهد که ازایش قیمت گازوئیل به مرابت بیشتر از بنزین هزینههای فعالیتهای اقتصادی را افزایش خواهد داد چرا که تولید کالا و خدمات در سطح جامعه بیشتر به گازوئیل نیاز دارد تا بنزین.
مهمترین دلیل این امر تاثیرپذیری این دو کالا بر فعالیتهای اقتصادی متفاوت است. به عنوان مثال بنزین بیشترین تاثیر خود را بر صنعت خدمات هواپیمایی خواهد گذاشت پس منطقی است که مردمی که خیلی کم از هواپیما استفاده میکنند اصولا تاثیرپذیری زیادی از افزایش قیمت بنزین پیدا نکنند. اما مصرف گازوئیل عمدتا در حمل و نقل جادهای بار و عمدهفروشی و خردهفروشی است که از کاهش یارانه گازوئیل بیشترین تاثیر را خواهند گرفت.
در مورد کالایی همچون برق حتی این مساله شدیدتر است زیرا هم عمده یارانه انرژی به بخش برق تخصیص داده شده است و هم نوع قیمتگذاری این صنعت مخصوصا در بخش خانگی ویژگی خاصی دارد. میدانیم در بخش مصرفکنندگان خانگی یک تبعیض قیمت اساسی میان مناطق مختلف کشور وجود دارد.
این تبعیض قیمت بدین شکل است که مناطق کشور بر اساس آب و هوا و سایر متغیرهای اکولوژیک به ۴ ناحیه تقسیم شدهاند و بر همین اساس بسته به گرما و سایر متغیرها میزان قیمت پرداختی هر ناحیه متفاوت است.
تاثیر افزایش قیمت برق در بخش خانگی در همان مرحله اول بیشترین تاثیر را بر مناطقی خواهد گذاشت که هماکنون ارزانترین برق را دریافت میکنند و به عنوان مثال استانی همچون خوزستان که قیمت برق مصرفی آنها پایینترین قیمت را دارد احتمالا بیشترین تاثیر منفی را خواهند گرفت و حتی صنایع انرژیبر نیز این مساله را خواهند گذاشت.
در واقع سوال اصلی همان مسالهای است که مردم نسبت به تجربه پیشین اصلاح حاملهای انرژی، یعنی سالها ۸۹ تا ۹۰، دارند. اگر به قیمتهای همان موقع بازگردیم خواهیم دید که مبلغ ۴۵ هزار تومان حدود ۴۵ دلار ارزش داشت؛ اما با گذشت زمان ارزش رقم یارانهها کاهش پیدا کرد تا حدی که اکنون مبلغ ۴۵ هزار تومان چیزی کمتر از ۲ دلار ارزش دارد.
پس با یک حساب و کتاب ساده به این مساله خواهیم رسید که اگر قرار است یارانهها اصلاح شود چه تضمینی وجود دارد رقم یارانه اعطایی همچنان مثل قبل باقی بماند در حالیکه تاثیر این افزایش قیمتها بر روی همه مردم یکسان نیست و حتی در میان کالاها نیز تفاوت وجود دارد؟ پاسخ به این سوال اساسی را ایجاد خواهد کرد که میتواند نگاه عموم مردم را به اصلاح یارانه انرژی تغییر دهد.
ارسال نظر