این روزها بیشترمراقب سرمایه های اجتماعی خود باشیم
به عقیده بسیاری از صاحب نظران، اعتماد اجتماعی مهمترین و محوریترین بعد سرمایه اجتماعی است بطوری که قادر است دیگر ابعاد را تحت تاثیر خود قرار دهد.
طی دو دهه گذشته از میان انواع سرمایههای موجود (اقتصادی، انسانی، فرهنگی و اجتماعی) سرمایه اجتماعی به دلایل مختلف نزد صاحب نظران، مفهومی والاتر و جایگاهی ارزشمندتر یافته است. این نوع سرمایه که از دل گروههای حقیقی و مجازی بیرون میآید عمدتاً بر روی روابط بین فردی متمرکز است و شامل تمامی روابطی میباشد که درتمامی لحظات زندگی روزمره و در طول عمر انسان ها، جریان داشته و رفتار و نگرش آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
این حلقه اتصال دهنده افراد با یکدیگر، مالکیت فردى ندارد و متعلق به تمامى اعضاى گروه است و در صورت مصرف، نه تنها ارزش آن کاهش نمییابد بلکه افزایش نیز مییابد. این دارایی ناملموس که از آن به عنوان چسب یا سیمان اجتماعی نیز یاد میکنند، تقویتکننده مولفههای همکاری، تعهد، تسهیم اطلاعات و اعتماد بین افراد است که کمترین ثمره آن ایجاد مشارکت اثربخش، موفقیت و افزایش بهرهوری در سازمان هاست.
شایان ذکر است چنانچه سیاستگذاران و مدیران ارشد سازمانها و دستگاهها تمایل جدی به ایجاد تحول، مزیت رقابتی و افزایش بهرهوری در مجموعه تحت امر خود را دارند، ناگزیرند تا از این دارایی به نحو احسن بهره گیری کنند تا مزایای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیشمار آن را برای سازمان خود به ارمغان بیاورند.
مزایایی چون: کاهش هزینههای پایینتر در مبادلات، ایجاد سهولت در جابهجاییها و چرخشهای نیروی انسانی، تسهیل در انتقال اطلاعات و تجارب افراد، تسهیم دانش و نوآوری در سازمان، ترویج یاریگری در محیط کار، ایجاد ریسکپذیری بیشتر در افراد، ایجاد حس رضایت از محیط کاری و نهایتاً بهبود کیفیت محصولات و خدمات ارائه شده از مهمترین مزایا و پیامدهای مثبت جدی گرفتن سرمایه اجتماعی در سازمان هاست.
یادمان باشد در هر سازمانی برای پیشبرد کارها و تحقق آرمانهای پیش رو نیاز به منابع انسانی ماهر، متعهد و وفادار داریم، طبیعی است منابع انسانی در هر سیستمی برای بقاء و تعالی نیاز به آموزش مستمر و توجهات سازمانی ویژه دارند که یکی از مهمترین آنها پیادهسازی ساز و کارهای سرمایه اجتماعی است.
حال چنانچه بخواهیم ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی را در سازمان خود پیادهسازی کنیم بایستی از ترویج و اشاعه مواردی چون: «اعتماد اجتماعی»، «ارزشهای اجتماعی»، «امنیت اجتماعی»، «مشارکت اجتماعی»، «انسجام اجتماعی» و «سرمایه فرهنگی» غافل نباشیم.
در این میان به عقیده بسیاری از صاحب نظران، اعتماد اجتماعی مهمترین و محوریترین بعد سرمایه اجتماعی است بطوری که قادر است دیگر ابعاد را تحت تاثیر خود قرار دهد.
اعتماد به عنوان مهمترین شاخص سرمایه اجتماعی در سطح کلان موجب پیوند وثیق افراد با نهادهای مختلف اجتماعی شده و موجبات گسترش و تسهیل روابط اجتماعی افراد با نهادهای اجتماعی را فراهم میسازد و در سطح سازمانی نیز اعتماد افراد به یکدیکر ضمن ایجاد پیوند سازمانی، به گسترش ارتباط دوسویه و تقویت روابط صادقانه و نهایتاً افزایش بهرهوری کمک میکند.
بیجهت نیست که رهبر معظم انقلاب در خصوص اهمیت اعتماد اجتماعی و ضرورت جلب آن فرموده اند: « ما در قبال مردم دو کار داریم؛ یک کار این است که به آنها خدمت برسانیم؛ کار دیگر این است که محبت و اعتماد آنها را جلب کنیم» ایشان همچنین در فرازی دیگر از سخنان خود میفرمایند: «شما چگونه میخواهید محبت و اطمینان مردم را جلب کنید؟ مردم باید به من و شما اعتماد داشته باشند.
اگر ما دنبال مسائل خودمان رفتیم، به فکر زندگی شخصی خودمان افتادیم، دنبال تجملات و تشریفاتمان رفتیم، در خرج کردن بیت المال هیچ حدی برای خودمان قایل نشدیم، و هرچه توانستیم خرج کردیم، مگر اعتماد مردم باقی میماند؟ مگر مردم کورند؟ ایرانیان همیشه جزو هوشیارترین ملتها بوده اند؛ امروز هم به برکت انقلاب از هوشیارترینها هستند... پس، محبت و اعتماد مردم، از راه بیان صادقانه و صحیح واقعیتها حاصل میشود».
امروزه اگر چرخهای تولید اقتصادی بر مدار اعتماد و اطمینان نچرخد نه تنها رویکرد مکانیکی و ماشینی در سطح نظام افتصادی تقویت میشود بلکه کارایی و اثربخشی نیز تحت تاثیر این روحیه بشدت کاهش یافته و در آیندهای نه چندان دور افزایش بهرهوری را به یک آرزو تبدیل میکند.
حال در صورت توجه به سرمایه اجتماعی و تقویت اعتماد بین افراد، ارزش هایی چون صداقت، انصاف، تلاش، تواضع، کار تیمی، در سیستم رونق میگیرد، کم کاری و کم فروشی از بین میرود، نفع سیستم مصادف با نفع شخصی تلقی میگردد و سیستم ناخودگاه با کارایی بیشتر و اثربخشی فزاینده روبهرو و نهایتاً بهرهوری افزایش مییابد.
در این شرایط همگان برای پیشبرد اهداف و تحقق آرمانها تلاش میکنند و همسو با سیستم در راستای پیادهسازی استراتژیها قدم برمی دارند. حال تصور کنید یک دستگاه عریض و طویل بخواهد کارکنان خود را صرفاً از طریق یک قرارداد و با رویکردی مکانیکی کنترل نماید تا کـمکـاری صورت نگیرد
بدیهی است این نوع کنترل و نظارت نیاز به سرکشی ها، دوربینها و طراحی فرآیندهای مکانیکی زیادی دارد که این امر بسـیار پر هزینـه خواهد بود. بنابراین هرچه میزان اعتمـاد بین افراد کـاهش یابد هزینه دستگاهها جهت جلوگیری از آنتروپی و بینظمی افزایش مییابد.
نتایج مطالعات داخلی در سالهای گذشته(پیمایشهای ملی) همگی حاکی از مطلوب نبودن وضعیت ســرمایه اجتماعی در کشور دارد. درحالیکه این روزها بیشتر از هر زمانی نیازمند تقویت این روحیه در آحاد کشور هستیم. تمام تلاش دشمنان طی سالهای گذشته مصروف کشیدن دیوار بیاعتمادی بین مردم و مسئولان نظام بوده است. این تلاش بیوقفه همچنان ادامه دارد و روز به روز هم با اتحاد دشمنان این دیوارهای نامرئی بلندتر میشوند.
پس بیائیم با سیاستگذاریهای صحیح و عملکردی شایسته(هر فرد به قدر وسع و دایره مدیریتی خود)مانع از تقویت این دیوارگردیم و با ترویج و گسترش دامنه اعتماد در حوزه کاری خود، ضمن فروپاشی دیوار بیاعتمادی به افزایش سرمایه اجتماعی بهعنوان زیربنا و بستری برای بهبود بهرهوری عوامل تولید، بهبود عدالت و توزیع درآمد، بهبود محیط کسب و کار و نهایتاً افزایش تولید کمک کنیم.
مهدی رضایی - مدیرعامل بانک انصار
ارسال نظر