|

قهر بورس با دلار !

همه چیز در قیمت‌ها خلاصه شده است. این جمله کوتاه برای دو گروه از فعالان بازارهای مالی و تحلیلگران آشناست. یکی، آنهایی که شرایط را با سنجه‌های اقتصادی و بنیادی ارزیابی می‌کنند و دیگری تحلیلگران تکنیکال که سعی دارند تمامی سناریوهای پیش روی قیمت‌ها را تنها با بررسی تغییرات آنها در گذشته و درک نگرش فعالان بازار نسبت به وضعیت موجود دنبال کنند.

با این حال مخاطبان این جمله تنها به گروه‌های یاد شده محدود نمی‌شوند. اگر بخواهیم دقیقا این موضوع را وارسی کنیم به این نتیجه می‌رسیم که بدون استثنا هر کسی که زندگی خود را بر پایه یک واحد پولی برنامه‌ریزی و اداره می‌کند، در معنا و کاربردهای چنین نگرشی دخیل است. دلیل این امر ارتباطی است که به وسیله ترجیحات و بینش‌های مختلف بر قیمت تمامی دارایی‌ها اثر می‌گذارد و نظامی پیچیده از قیمت‌ های نسبی را شکل می‌دهد که تمامی آنها ضمن اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم بر همدیگر، به فراخور ماهیت کالا و خدماتی که آنها نمایندگی می‌کنند متغیرهای بیرونی و درونی موثر بر یک اقتصاد بازتابی متقابل را ممکن می‌کنند.

مفهوم شرح داده شده دقیقا همان چیزی است که امروز بر تمامی مناسبات اقتصادی ایران اثر گذاشته و ضمن تغییر قیمت در بازارهایی نظیر ارز، طلا و مسکن حال و روز بورس را به جایی رسانده که امروزه می‌بینیم. رسیدن از سقف تاریخی ۲ میلیون و ۷۸ هزار واحدی تا سطح یک میلیون و ۲۶۲ هزار واحدی در پایان معاملات روز شنبه بورس تهران اگرچه از اواسط مردادماه تاکنون هر روز با افت بیشتری روبه‌رو می‌شود با این حال تداوم ریزش آن در زمان رشد قیمت دلار تا همین دو هفته اخیر به معنای جدا شدن راه این بازار از ارزش پول ملی نیست.

 آنچه سایر بازارها پس از انتخابات امریکا به آن شدت بخشیده‌اند، تنها تبعات آن تغییراتی است که بازار سهام توانسته آن را دو ماه پیش از باقی بازارها به تصویر بکشد. ارزش دارایی‌ها با توجه به آنچه در اقتصاد ما می‌گذرد بیش از حد واقع ارزیابی شده بود و حالا همه چیز دارد به مدار واقع بینی بازمی‌گردد. این طور که به نظر می‌آید نه دیگر از ترامپ خبری است که جریان پایداری از انتظار تورمی ناشی از رویدادهای غیر‌مترقبه را به ما تحمیل کند و نه تحریم‌های داخلی و ناکارآمدی‌ها آن‌قدر است که بخواهیم همه توقعات خود از قیمت‌ها را با بهای نجومی و موهومی نرخ ارز تطبیق دهیم. بنابر این به نظر می‌رسد که باز هم باید به همان مفهوم قدیمی بازگردیم. همه چیز در قیمت‌ها خلاصه شده است.

رشد قیمت‌ها و تورم انتظاری سال‌هاست که در اقتصاد ایران گوی سبقت را از سایر متغیرها ربوده است و زیر سایه ضعف مدیریت و نبود راهکاری مشخص برای ایجاد آرامش در بازارها، به راحتی در میان مفروضات موثر بر تصمیمات مردم یکه‌تازی می‌کند. این عامل که در سال‌های اخیر تاثیر شگرفی بر نحوه نگاه مردم به آینده معیشت و کسب و کار داشته سبب شده تا با کوچکترین تغییری در افق سیاسی جامعه و سخنان روزمره مسوولان، شاهد تغییر شرایط در بازارها و نحوه تصمیم‌گیری مردم باشیم. این مسئله به‌خصوص در دو سال و نیم گذشته و با خروج یکجانبه امریکا از برنامه جامع اقدام مشترک، موسوم به «برجام» تا حد زیادی تشدید شده است.

همین امر سبب شده تا بازار سرمایه نیز به‌عنوان یکی از بازارهای تاثیر‌پذیر از شرایط کلان اقتصادی کشور از بدو ترک توافق برجام از سوی ایالات متحده دستخوش نوسان‌های مختلف و موج تقریبا مداوم رشد قیمت در طول مدت یاد شده باشد. با این حال مشکل اصلی نه از یک عامل سیاسی بلکه از متغیری مهم بود که در تغییر فضای مناسبات خارجی کشور توانست تمامی بازارها را دگرگون کند. این متغیر چیزی نبود جز قیمت ارز که به لطف رشد قابل‌توجه پایه پولی و حجم نقدینگی، به شکلی پایدار با رشد مواجه شد و تا آنجا پیش رفت که در طول دو سال و ۶ ماه نرخ برابری دلار امریکا را در مقابل هر ریال ایران از حدود ۴۰ هزار به ۳۲۰ هزار واحد رساند.

همین مسئله سبب شد تا در همین مدت تمامی بازارها اعم از مسکن، طلا، سهام و... در همسویی با قیمت ارز به سرعت دچار تغییر شوند و خود را با روزگار نزولی ریال وفق دهند. به بیانی دیگر اگر بخواهیم آنچه در سال‌ها اخیر اتفاق افتاده را بهتر شرح دهیم، چیزی گران نشده؛ این ریال است که در مقابل نبود یک استراتژی پایدار اقتصادی هر روز بیش از گذشته تبخیر شده است. در این حالت طبیعی بود که بازارها در روند صعودی قرار بگیرند و چون ارزش در ایران بر اساس یکای رسمی کشور اندازه‌گیری می‌شود ما شاهد رونقی مصنوعی در تمامی بازارها باشیم.

دلار؛ ‌ساز ناکوک خوش‌بینی

رژیم لاغری ریال اما در روزهای گذشته اندکی با خلل مواجه شده است. ترامپ که با آمدنش تمامی تلاش‌های امریکا را در جهت نابود کردن معیشت مردم ایران و ضربه زدن بر جریان تولید و فروش در اقتصاد کشور متمرکز کرده بود، حال با تغییر پیش‌بینی‌ها، در یک‌قدمی خروج از کاخ سفید است. همین امر سبب شده تا شاهد تغییر نگرش جدی در میان فعالان اقتصادی در تمامی بازارهای سرمایه‌پذیر باشیم. دلار که توانسته بود تا به اینجای کار تمامی قیمت‌ها در بازارها را دستخوش تغییر کند، حالا با نزدیک شدن بایدن به میز ریاست جمهوری ایالات متحده آنچنان کاهش ریسک سیاسی و تورم انتظاری را در مقابل ریال به نمایش گذاشته که ظرف مدت چند هفته بهای ۳۲ هزار تومانی را به کشاکش در کانال ۲۴ هزار تومانی باخته است.

بر اساس آنچه تا لحظه نوشتن این گزارش محقق شده دلار در بازار آزاد به کانال ۲۴ هزار تومان وارد شد. این مسئله سبب شده تا نه فقط بازار ارز بلکه تمامی بازارهای سرمایه‌پذیر که به نوعی با نرخ برابری ریال خود را تطبیق داده‌اند، در مواجهه با شرایط جدید آرایشی متفاوت به خود بگیرند.

قهر بورس با دلار، از واقعیت تا سوءتعبیر

اما بازار سهام چه؟ مگر نه اینکه افت قیمت‌ها در این بازار در میانه مردادماه آغاز شده و آهنگ تند و تیز ریزش قیمت‌ها در این بازار به‌رغم رشد قیمت در بازارهای موازی به شکلی تقریبا بی‌وقفه تداوم داشته است؟

آیا می‌توان گفت که این بازار اساسا ارتباطی به دلار دارد؟ برای آنان که بازار سرمایه را به شکلی حرفه‌ای دنبال می‌کنند ممکن است چنین سوالاتی به‌خصوص سوال آخر بسیار بدیهی به نظر برسد. اما مسئله اینجاست که تطبیق واقعیات در بورس با وضعیت فعلی اقتصاد ایران و به‌خصوص ارزندگی قیمت سهام بسیار زودتر آغاز شده است.

اگر نگاهی به بازده بازارهای سرمایه‌پذیر بیاندازیم، آنچه بدون شک واضح خواهد بود این است که بازار سهام و شاخص‌های آن در مقایسه با سایر بازارها بازدهی غیرمعمول کسب کرده که دلیل آن نه مفت بودن قیمت دارایی در این بازار بلکه افزایش قیمت قابل‌توجه آن با واقعیات حاکم بر عملکرد شرکت‌هاست. آنچه در طول ماه‌های اخیر سبب شده بود تا بسیاری از تحلیلگران بازارهای مالی کشور ارزش دارایی‌ها را بیش از حد تخمین بزنند، خوش‌بینی بر جریان مداوم رشد قیمت ارز بود که در نتیجه بخش بزرگی از سهام موجود در بازار را مستعد رشد قلمداد می‌کرد.

این دسته از فعالان بازار که اتفاقا برخلاف فعالان خرد درک بالایی از‌سازوکار بازار سرمایه داشتند، به دلیل آنکه فکر می‌کردند با تداوم حضور ترامپ در کاخ سفید و در نتیجه کسری بودجه تحمیل شده بر اقتصاد ناشی از عدم‌دسترسی به منابع ارزی و رشد ناگزیر پایه پولی، ارزش تحلیلی سهام نیز مداوما افزایش خواهد یافت، قافیه تحلیل را به چند تحلیل اشتباه باختند: نخست آنکه حتی در صورت تداوم وضع موجود و رشد قیمت دلار که قاعدتا باید با تنگ‌تر شدن بی‌وقفه حلقه تحریم‌ها تداوم می‌یافت، اساسا تداوم تولید به شکل فعلی پایدار نمی‌ماند. بنا براین آن دسته از شرکت‌هایی که ارزش تولیدات آنها دلاری محاسبه می‌شد در داخل با کاهش خریدار و در خارج با سخت شدن شرایط فروش مواجه می‌شدند. این مسئله در نهایت روند عادی تولید را مختل می‌کرد. شرکت‌های غیر‌دلاری نیز اساسا توان انطباق مداوم خود با تورم فزاینده را نداشتند و بالطبع نمی‌توانستند با کاهش ارزش ریال حتی با فرض حفظ تقاضا برای تولیدات خود در بازار داخلی نیازهای جدید به تامین سرمایه در گردش را بدون پرداخت هزینه مالی هموار کنند.

از طرفی شرکت‌های زیان‌ده نیز که با تداوم تورم با افزایش رغبت بازار به افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی‌ها مورد توجه مردم قرار می‌گرفتند یا به سبب افزایش ارزش جایگزینی معامله می‌شدند، توانایی ادامه دادن به این وضع را تا ابد را نداشتند.

درحال‌حاضر اما ورق برگشته؛ در حالی که تصور می‌شد قیمت ارز بدون وقفه سطوح بالاتری را خواهد دید، مشخص شده که این فرض قابل تداوم نبوده و بازار باید خود را با قیمت‌هایی پایین‌تر منطبق کند. مضاف بر آنکه حتی قیمت بسیاری از نمادها به فرض کاهش قیمت دلار به گفته کارشناسان همچنان فرا‌تر از ارزش ذاتی است. بنابر این قابل توضیح است که فرض کنیم فعالان بازار سهام به‌خصوص اشخاص حرفه‌ای‌تر زودتر از سایر بازارها اقدام به خروج از بازار کرده باشند. در این میان آنچه مهم است توجه به این نکته است که در تحلیل‌ها قیمت سهام بر مبنای جریان نقد حاصل از سرمایه‌گذاری لحاظ می‌شود نه رشد قیمت آن. بنابراین طبیعی است که سرمایه‌گذاران بنیادی با افزایش چند برابری قیمت در طول ۵ ماه نخست سال و عدم‌تطابق قیمت‌ها با جریان نقد آتی اقدام به فروش سهام و شناسایی سود کرده باشند.

شنبه ناکام بورس

با توجه به آنچه گفته شد، قابل درک است که چرا همچنان قیمت سهام در بورس و فرابورس رو به کاهش است. در شرایطی که تداوم ریزش قیمت‌ها و لزوم همسویی بازار سهام با قیمت‌های نسبی همچنان ادامه دارد، افت قیمت در سایر بازارها سبب شده تا در کل اقتصاد کشور شاهد تعدیل انتظارات تورمی با شرایط جدید باشیم.

همین امر سبب شد تا به‌رغم رشد شاخص کل بورس تهران در پایان معاملات هفته گذشته، بازگشت جو بدبینی به بازار سهام روز گذشته نیز به افت ۱۵/ ۲ درصدی نماگر اصلی بازار سهام یعنی شاخص کل بورس تهران بینجامد. در این روز اگرچه قیمت ریالی سهام کاهش یافت با این حال باید به خاطر داشته باشیم که بر مبنای دلار، شاخص دلاری این بازار با رشد مواجه شده است.

در این روز به‌رغم آنکه تصور می‌شد کاهش قیمت دلار بیشتر بر نمادهای ارز‌آور بازار سرمایه و آنهایی که محصولات خود در بازار داخل را برمبنای قیمت‌های جهانی می‌فروشند، اثر بگذارند، با این حال جو حاکم بر بازار ارز سبب شد تا نمادهای بانکی و خودرویی نیز به روند نزولی خود ادامه بدهند و نتوانند در مواجهه با کاهش ریسک‌های انتظاری به‌خصوص نرخ دلار راه خود را از نمادهای کمتر اصلاح کرده بازار سرمایه جدا کنند.

ارزش معاملات خرد در پایان داد و ستدهای روز شنبه در حالی به ۳۱۷۰ میلیارد تومان رسید که در این روز همچنان حقیقی‌ها فروشنده بودند و خالص فروش حقیقی به حقوقی در بازار یاد شده رقم ۴۸۲ میلیارد تومان را نشان می‌داد.

منبع: دنیای اقتصاد
کدخبر: 133197

ارسال نظر

 

آخرین اخبار

پربازدیدترین