چرا حقوقیها سهام نمیخرند؟
یکی از مواردی که بعضا طی امروز و روز گذشته بیشتر از قبل در میان فعالان بازار سهام و به خصوص حقیقیها مطرح میشود این است که چرا حقوقیها سهام نمیخرند؟
در همین ابتدا باید گفت که بررسی آماری نشان میدهد که اتفاقا سهم خرید حقوقیها همچنان نسبت به چند ماه قبل بالا بوده و البته به نظر میرسد عمده خریدها در نمادهای بزرگ با عنوان لیدر در جهت حمایت از سهام و نه ارزندگی بوده است.
بر این اساس به صورت کلی میتوان این فرضیه که حقوقیها در مجموع سهام نمیخرند را رد کرد. اما ممکن است که حس عدم خرید سهام از سوی حقوقیها تا حدودی درست باشد. مقصر عدم خرید سهام از سوی حقوقیها کیست؟
منظور این است که به نظر میرسد حقوقیهای غیردولتی (نه حامیان چشمبسته سهام) که برای منافع سرمایهگذاران خود تلاش میکنند با هراس از تکرار اتفاقات ماههای گذشته در خرید سهام با احتیاط بیشتری عمل میکنند. در این خصوص چندین مورد مطرح میشود که مهمترین آنها اشتباهات عجیب سازمان بورس در تهدید و ارعاب حقوقیها در فروش سهام بود. این تصمیمات که به دنبال تلقین فضای منفی از سوی برخی افراد به بدنه سازمان گرفته شد به شدت به اعتماد به بازار سهام ضربه وارد کرد. همان زمان نیز مطرح میشد که اگر شما نگذارید که حقوقیها سهام بفروشند فلان مدیر صندوق که مجبور به تامین نقدینگی را در تنگنا قرار دهید وی این موضوع را در حافظه خود خواهد داشت و این موضوع باعث میشود که درجه ریسکپذیری خود را در مواجهه با این ریسک ناخوانده به شدت کاهش دهد.
یک سرمایهگذار هوشمند حقیقی میداند که باید با هرگونه اقدام مخربی که به اعتماد بازار ضربه وارد میکند اما مشابه ماههای گذشته عدهای در جهت منافع شخصی به کار میگیرند مخالفت کند. البته بعضا مطرح میشود که این افراد که ضربههای زیادی را با ایجاد هیجان در میان سازمان بورس و فعالان بازار به سهام وارد کردهاند ندانسته و از روی ناآگاهی انجام دادهاند.
به هر حال ناظر بازار سهام ما نیز تا توانست با آدرسهای غلط این افراد منحرف شد و هنوز نیز احتمالا باید چوب همان اشتباهات را کل بازار سهام بخورد. زمانیکه گفته میشد از تهدید حقوقیها دست بردارید تا بتوانند با خیال راحت معامله کنند باید ناظر حداقل تعقل را به خرج میداد تا بفهمد که اعتماد از دست رفته به سختی باز خواهد گشت.
در این میان عواملی مانند تشدید تردید در خصوص ارزندگی سهام نیز به عنوان ایست حقوقیها در سمت خرید مطرح میشود. در این میان اما ریسکهای ناخواندهای که مطرح شد باعث شده کفه ریسک و بازدهی از تعادل قبلی خارج شود وگرنه شاید همچنان در نگاه بسیاری قیمتهای سهام ارزنده باشند.
هراس اصلی از آنجاست که حتی اگر سهام در سطوح قیمتی کنونی خریداری شود و سهام رشد کرده و به نقطه هدف برسد و بار دیگر در ادامه هیجان بازار به سمت صف فروش حرکت کند سازمان به دنبال جلوگیری از فروش حقوقیها برآید و در این شرایط حقوقیها میمانند و سرمایهگذارانی که برای ابطال واحدها به دفاتر آنها مراجعه کرده ولی امکان تامین نقدینگی را ندارند. در نتیجه اگر شما به عنوان یک شخص حقیقی نیز خود را به جای یک مدیر صندوق حقوقی بگذارید متوجه میشوید که چه فشار روانی و مالی سنگینی را باید در این میان تحمل کنید.
بر این اساس لازم است این موارد به گوش ناظران بورسی برسد که با هر محدودیت یا تهدید غیرقانونی افراد در فروش داراییهای خود اتفاقا در حال ایجاد ریسکهای جدیدی هستید که در نهایت موجبات تخریب بیشتر بازار سهام را فراهم میآورید و دقیقا عکس هدف خود را از این تصمیمات برداشت میکنید.
ارسال نظر