زنجیرهای ابهام بر پای بورس
طی یک سال و نیم گذشته که بازار سرمایه دوره سختی را پشت سر میگذارد، از کارشناسان بسیاری شنیدهایم که بازار سرمایه در قیمتهای کنونی بسیار ارزنده است و میتوان با سرمایهگذاری در آن به سودآوری در آینده امیدوار بود. این گفته دروغ نیست و نگاهی به وضعیت بنیادی بازار نشاندهنده ارزندگی بورس با شرایط موجود است. موضوع در شرایط کنونی ارزندگی بورس نیست و سایر عوامل را باید برای توجیه ریزش سهام مطرح کرد. افت محسوس نسبت قیمت به درآمد گذشتهنگر و آیندهنگر سهام این موضوع را به درستی نشان میدهد.
گرچه طی چند وقت گذشته تقریبا به صورت روزانه شاهد کاهش قیمت بیشتر سهام هستیم، اما پارامترهای مختلف از ارزندگی بازار سرمایه صحبت میکنند و این ارزندگی دیر یا زود خود را نشان خواهد داد.
دلیل اینکه این روزها این ارزندگی را در تابلوی معاملات مشاهده نمیکنیم دلایل مختلفی دارد که قصد داریم در این گزارش به آنها بپردازیم و تاثیرات آنها را مورد بررسی قرار دهیم.
بورس تهران ارزنده است
یکی از پارامترهایی که میتوان با کمک آن ارزنده بودن یا نبودن بازار سرمایه را بررسی کرد، نسبت قیمت به درآمد ttm است. با نگاهی به نمودار زیر میتوانیم روند این پارامتر را از سال ۹۶ تا کنون مشاهده کنیم.
بورس تهران در زمان اوج خود در سال ۹۹ نسبت قیمت به درآمد ttm نزدیک به ۴۰ را به ثبت رسانده بود که بسیار از میانگین تاریخی خود فاصله داشت و نتیجه آن نیز ریزش سنگینی بود که همگی تجربه کردیم.
اکنون اما این نسبت به عدد ۸ رسیده که نشان از ارزندگی بالای بازار سهام دارد.
زمانی که به آینده اقتصاد و همچنین چشمانداز سودآوری شرکتها نگاه میکنیم به این ارزندگی بیشتر پی میبریم. بورس تهران همواره تشنه آشفتگی اقتصادی بوده و از دیرباز به دلیل اقتصاد تورمی که کشور را در خود حبس کرده، بیشتر رشد قیمت سهام در بازار سرمایه متاثر از رشد تورم بوده و سهم کمی از رشد اقتصادی ناچیز سالیان گذشته داشته است.
از طرفی نیز چشمانداز سودآوری شرکتها در آینده بسیار امیدوارکننده است. رشد قیمت دلار، رشد شدید قیمت کامودیتیها و ثبات نسبی آنها، انتظارات تورمی برای سال آینده و... از عواملی هستند که میتوانند به سودآوری شرکتها کمک بسزایی کنند.
گروه مالی کیان نیز در گزارش این هفته خود نسبت قیمت به درآمد آیندهنگر بورس را ۵.۷ محاسبه کرده است، عددی که از اواخر سال ۹۸ تکرار نشده بود. این عدد نشان میدهد که بازار سرمایه تقریبا تمامی رشدی که در سال ۹۹ تجربه کرده بود را پس داده و توانایی شروع صعود جدیدی را دارد. اما با این وجود چرا بازار سرمایه همچنان در حال ریزش بدون توقف است؟
در گزارشهای قبلی نیز به مشکلاتی که بر سر راه بورس قرار دارند صحبت کردهایم. مشکلاتی که هرکدام سد محکمی را مقابل بازار سرمایه ایجاد کرده و مانع از رشد آن میشوند.
نرخ بهره اوراق: با وجود اینکه چندین بار به صورت رسمی خبر از عدم افزایش نرخ بهره بانکی از سمت سیاست گذاران اعلام شده است، افزایش نرخ بهره اوراقی همچون اخزا این ذهنیت را ایجاد کرده است که شاید به دلیل تورم بالایی که کشور را فراگرفته است، سیاستگذار در نهایت مجبور به افزایش نرخ بهره بانکی شود که تاثیر سنگینی را بر همه بازارها از جمله بازار سرمایه خواهد گذاشت.
نرخ اخزا امروز با رشد قابل توجهی همراه شد و عدد ۲۵.۲۷ درصد را به ثبت رساند. این عدد در ابتدای شهریور ماه نزدیک به ۲۰ درصد بود و طی سه ماه ۵ واحد درصد افزایش داشته است.
دولت از ابتدای اواسط سال گذشته که بازار سرمایه وارد روند ریزشی شد، برای جبران کسری بودجه خود دست به دامان فروش اوراق بدهی شد. اتفاقی که شاید در بازه کوتاه مدت مرهمی بر کمبود سرمایه دولت باشد اما در بلندمدت و زمانی که سررسید تسویه آنها برسد، به کوهی از بدهی تبدیل خواهد شد که جبران آن قطعا دردآور خواهد بود.
دولت؛ ریسک درونی: در کشور ایران به دلیل بسته بودن اقتصاد، دولت در بازارها به خصوص بازار سرمایه نقش اصلی را بازی میکند و کنترل زیادی بر آن دارد. آخرین بررسیها نشان میدهد که ۸۰ درصد بورس تهران دولتی است یعنی شرکتها به شکلی به دولت و کنترل دولت متصل میشوند. این اتفاق باعث میشود که دولت اجازه دخالت در استراتژی، عملیات و سودآوری شرکتها داشته باشد. قیمتگذاری دستوری، ارز چند نرخی، سیاستگذاری بر صادرات و... نمونه بارزی از دخالت دولت است.
همین عامل باعث میشود که بازار سرمایه در ادوار و شرایط مختلف مانند مهره بازی برای دولت باشد و آنها بسته به اینکه چه چیزی نیاز دارد حرکت دهد.
این رفتار دولت بیاعتمادی عجیبی را بر بورس و سهامدارانش انداخته است. به طوری که شاید قسمت عظیمی از افرادی که در سال ۹۹ وارد این بازار شدند در صورت بازگشت اصل سرمایه این بازار را برای همیشه کنار بگذارند.
مذاکرات و اخبار ضد و نقیض: مذاکراتی که این روزها در حال پیگیری است، یکی از مهمترین اتفاقات سیاسی کشور به شمار میرود که میتواند آینده اقتصاد کشور را با تغییرات زیادی همراه کند.
نرخ دلار یکی از متغیرهایی هست که بازار سرمایه توجه بسیار زیادی به آن دارد و به کوچکترین نوسانات آن واکنش میدهد. اگرچه دلار در بازار آزاد این روزها در کانال ۳۰هزار تومان نوسان میکند اما بسیاری اعتقاد دارند که در صورت رسیدن به توافقی جدید این ارز میتواند کاهش نسبتا محسوسی را تجربه کند.
مشکل جایی است که خبرهای ضد و نقیض زیادی از مذاکرات به گوش میرسد. از طرفی سمت ایرانی مذکرات صحبت از رسیدن به توافقی زودهنگام میکند اما در سمت مقابل طرفهای اروپایی از احتمال به بنبست رسیدن مذاکرات هستهای و نهایتا مذاکراتی فرسایشی میکنند. همین دوگانگی در خبرها باعث ایجاد سردرگمی تحلیلگران و فعالان بازار شده است که فرضیات خود را بر چه سناریوهایی سوار کنند.
رخوت بعد از سرمستی: عامل دیگری که بیشتر فاز روانی بر بازار سرمایه این روزها دارد، سرخوردگی کسانی است که در اوج خوشبینی بخش زیادی از سرمایه خود را از دست دادند.
سال گذشته با خاطرات بسیار خوبی برای اهالی بورس شروع شد و با خاطرات تلخی به پایان رسید. همین اتفاق باعث شده است که در این روزها انگیزه بالایی برای خرید سهام در عموم مردم وجود نداشته باشد.
ارسال نظر