|

بلاتکلیفی بورس با بازی دولت

آنچه سهامداران در طول هفته اخیر و در بورس تهران شاهد بودند نمونه‌ ای از تداوم سیاست نادرست و بلاتکلیفی دولت سیزدهم در حوزه اقتصاد است که موجبات نگرانی اقتصاددانان را نیز فراهم آورده است.

 بورس تهران در هفته‌ای که گذشت روندی بی‌حاصل را در پیش گرفت که بیش از هر چیز نشانگر وجود رکودی سنگین در بازار سهام بود.

دولت در واقع بورس را معتاد به حمایت‌هایی کرده که نه منطقی بوده و نه با اصل و اساس بازارهای مالی همخوانی دارد. بسیاری از کارشناسان در طول دو هفته اخیر که شاخص کل روند رو به رشدی را در پیش گرفته بود، اعتقاد داشتند که تابلوهای بورس به دلیل حمایت هماهنگ و اجباری از سوی حقوقی‌ها به رنگ سبز درآمده و نمی‌تواند به همین منوال به کارش ادامه دهد.

به‌هر روی هفته سوم بهمن ماه از راه رسید و بار دیگر دست پنهان حمایتگر و مصنوعی حقوقی از پشت شاخص برداشته شد تا اینکه بازهم شاهد پیشامد تکراری درجا زدن بازار باشیم.

در طول هفته‌های اخیر بارها از زبان استخوان خرد کرده‌های بازار شنیده شد که این حمایت سطحی و مقطعی حقوقی، بدون شک منجر به نوسانگیری سنگینی از سوی همان حامیانی خواهد شد که امروز داعیه نجات‌بخشی بورس را دارند.
 
هرچند که این اتفاق مسبوق به سابقه بوده و نکته جدیدی در آن نیست، اما بسیاری از سهامداران خرد و به عبارتی نوسهامدارانی که دارایی خود را نیست و نابود شده در بورس می‌بینند در پی کورسوی امیدی بوده و تنها به انتظار جبران همه یا بخشی از ضرر خود نشسته‌اند تا بازار را برای همیشه ترک کنند.

هرچند این رویکرد با هیچ یک از اصول سرمایه‌گذاری مدرن و حتی کلاسیک همخوانی ندارد اما نباید فراموش کرد که بورس تهران مهمترین عنصر جاذب سرمایه را از دست داده و آنهم "اعتماد" است. اعتمادی که نه تنها برای بازیابی آن تلاشی نمی‌شود بلکه عملکرد دولت و نهادهای ذیربط دقیقا بر آتش این اعتمادسوزان می‌دمد. در چنین شرایطی نمی‌توان از نوسهامداری که هنوز هم نسبت به بازار سهام اطلاعات دقیق و اصولی ندارد انتظار داشت که چشم‌انداز روشنی برای سرمایه‌گذاری در چنین بازاری متصور باشد.

اما نکته جالب توجه اینجاست که هیچ‌گاه حمایت‌های مصنوعی و دستوری که پیشتر نقل آن رفت به اندازه‌ای قوت نداشته که بخش محسوسی از ضرر تازه‌واردان بورسی را جبران کنند. همین‌که برخی از سهم‌ها روی غلتک افتاده و شاخص را یک کانال بالاتر بکشند کافیست تا سر و صداها بخوابد و باز روز از نو و روزی از نو!

هم دولت به‌خوبی مطلع است و هم حقوقی‌ها که اگر سهم‌ها از زیاندهی خارج شوند باید منتظر سیلی از سهامدارانی بود که پشت سرهم بازار را برای همیشه ترک گفته و عطایش را به لقایش می‌بخشند. در حقیقت استراتژی فعلی دولت در بورس نوعی "شل کن، سفت کن" است که با هدف در ضرر نگاه داشتن نوسهامداران بورسی اجرا می‌شود تا مبادا این جماعت چندین میلیون نفری، تتمه سرمایه خود را از بورس بیرون کشیده و بازار به محاق برود!

به عبارتی دولت و بزرگان بازار از رشد قابل توجه و خروج سهم‌ها از ضرر واهمه دارند، هرچند این گزاره ادعایی سنگین و عجیب است اما رفتار دولت و حقوقی در هفته‌ها و ماه‌های آینده دقیقا همین برداشت را به اذهان القا می‌کند. دولت از واکنش انفجاری سهامداران تازه‌وارد، به محض خروج از ضرر وحشت داشته و حقوقی هم نه از سر خیرخواهی بلکه تنها به دلیل تطابق منافعش با دولت، از همان الگوی "شل کن، سفت کن" در بازار تبعیت می‌کند.

در حقیقت این استراتژی نوعی بالانس بین "بیم" و "امید" را در در جامعه سهامداران بورسی ایران ایجاد کرده، بالانسی مخرب که از یک طرف نتیجه‌ای جز انباشت ناامیدی و بی‌اعتمادی و از طرف دیگر آسیب زدن به بنیان‌های اقتصاد کشور و خردشدن استخوان‌های اقشار کم‌درآمد نخواهد داشت.

 

منبع: اقتصاد انلاین
کدخبر: 241144
  • ناشناس ارسالی در

    درِ سایتِ گسترشِ دروغگو ، فتنه گر و ضد انقلاب به زودی با تاپه گاو گِل گرفته خواهد شد.

ارسال نظر