چرا مردم خاطرهای تلخ از ورود به بورس دارند؟
یک کارشناس اقتصادی معتقد است: دولت و سازمان بورس باید با توسعه بازار اولیه و کاهش محدودیتهای ساختاری در بازار، ظرفیت پذیرش نقدینگی جدید در بازار سرمایه را افزایش دهند و در تصمیمگیریهای خود، در کنار شیرهای هدایت هدفمند نقدینگی به سمت بورس، انتهای قصه را نیز در سناریوهای مختلف ترسیم کنند تا یک پایان تلخ، شیرینی این روزها را نیست و نابود نکند.
گسترشنیوز: صعودهای پی در پی بازار سهام همچنان ادامه دارد؛ به طوری که در روزهای گذشته شاخصکل بورس توانست وارد کانال ۸۰۰ هزار واحدی شود و حالا نیز در آستانه ورود به کانال ۹۰۰ هزار واحدی است. در آخرین معاملات دیروز، شاخصکل بورس در رقم ۸۷۸ هزار و ۱۰۱ واحد ایستاد و این عدد در حالی در بازار سرمایه دیده میشود که در آخرین روز سال ۹۸ شاخص بورس در ارتفاع ۵۱۲ هزار واحدی به کار خود پایان داد.
گزارشها نشان میدهد که درحالحاضر هیچیک از بازارها قابل مقایسه با بازار سهام نیست؛ به طوری که از ابتدای سال تاکنون بیش از ۷۰ درصد افزایش ارزش را تجربه کرده است. در عین حال، بورس تهران یکهتاز سال گذشته بود. هیچ بازاری توان رقابت با بازدهی بازار سرمایه در این سال را نداشت. قلههایی که یکی پس از دیگری در این سال فتح شدند، باعث شد تا سال ۹۸ برای بورس تهران یک سال تاریخی و ویژه باشد.
درحالحاضر برخی از منتقدان روند فعلی، بر این باورند که جهشهای متوالی و پرسرعت قیمتها، علاوه بر وارد کردن بسیاری از سهمها به محدوده حبابی، ظرفیتهای رشد سهام غیرحبابی را نیز از بین خواهد برد و بورس تهران حتی اگر با خروج سرمایهها همراه نشود، جز تزریق روزافزون نقدینگی دیگر دلیلی برای رشد نخواهد یافت. تزریق نقدینگیای که منجر به حباب خواهد شد.
از سوی دیگر، موافقان روند فعلی، رشد قیمتها و ارزش بازار سهام را همپای افزایش ضریب نفوذ بورس و نقدشوندگی معاملات میدانند و بر این نکته تاکید میکنند که چنین جهشهایی لازمه گذر از دوران بلوغ بازار سهام کشور است و مقایسه معادلات اخیر با متغیرها و مختصات سالهای قبل یک اشتباه کلان در میان تحلیلگران است.
مجید سلیمیبروجنی، کارشناس اقتصادی گفت: در رونق سهام عوامل متعددی همچون جهش نرخ دلار و رشد قیمتهای جهانی مطرح میشوند، اما در طول یکسال گذشته تقریبا اجماعی نسبی میان تحلیلگران شکل گرفته که محرک اصلی این روزهای بورس، جریان قدرتمند نقدینگی است؛ به گونهای که ارزش روزانه معاملات سهام را به چند هزار میلیارد تومان رسانید که در مقایسه با تاریخ بورس و حتی بازارهای رقیب بیسابقه بود.
وی افزود: در چنین شراییطی محدودیتهای متعددی در بازارهای رقیب دیده میشد که جوابگوی انتظارات نبود؛ از نرخ سود سپردههای بانکی گرفته تا فشارهایی که بر تقضای بازارهای ارز و طلا وارد شد. بازار مسکن نیز به علت نیاز به پولهای درست، قادر به جذب نقدینگی خرد نبود.
این کارشناس اققتصادی تصریح کرد: در کنار این موضوعات، ناآشنایی معاملهگران تازهوارد با روشهای تحلیلی در کنار عمق کم بازار سهام کشور از جمله مهمترین نگرانیهایی بوده که کارشناسان نسبت به لحظه پایان این موجسواری روی پولهای جدید داشتهاند.
سلیمیبروجنی با بیان اینکه رشد بازار سرمایه و خروج سرمایه از بازار طلا، سکه و دلار آرزوی اقتصاد ایران بود، متذکر شد: این آرزو ظاهرا یکسال است که برآورده شده است. بر طبق آمار و ارقام، تنها در فروردین امسال شاخص کل بورس تهران ۲۵ درصد رشد کرد و به کانال ۷۰۰ هزار واحد رسید. آمارها حاکی از آن است که روزانه به طور متوسط ۵ هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان سرمایه وارد بورس میشود و مردم برای دریافت کد بورسی و ثبتنام از نیمه شب در صف میمانند.
افکار سفتهبازانه در بورس ترویج پیدا کرده است؟
وی ادامه داد: بازار سرمایه، بازار احتمالات است. مهم نیست شخصی با دید بنیادی به این بازار نگاه کند یا تکنیکالی یا تابلوخوانی و جریان نقدینگی. همیشه با احتمالات روبهرو است؛ فقط تفاوت در جنس احتمالاتی که با آن مواجه است، نهفته است.
این کارشناس اقتصادی گفت: رخدادهای کلان اقتصادی یا برخی حوادث میتوانند تحلیلهای بنیادین را دچار انحراف کرده، تحلیلهای تکنیکالی و متعارض و نوسان در سوگیری روانی فعالان بازار و جریان نقدینگی میتواند تحلیلهای تکنیکال را باطل کرده و...
سلیمیبروجنی افزود: همه اینها رخدادهایی هستند که بارها اتفاق افتاده و از این روز تخصیص درصدی احتمال برای وقوع هر یک امری طبیعی و عقلانی است. وقتی که تب و تاب سفتهبازی بالا میرود (تقریبا شبیه آنچه درحالحاضر در بازار سهام کشور در حال رخ دادن است) حتی تحلیلگران نیز تحریک میشوند که فکر خوب مبتنی بر تحلیل را کنار بگذارند و افکار سفتهبازانه را ترویج دهند.
وی عنوان کرد: البته این موضوع تا حدودی از روی اجبار و تحلیل بازار است. مشتریان، کارگزاریها ، سبدگردانها و شرکتهای مشاوره انتظار دارند که پورتفویشان بازدهی بیشتر یا حداقل معادل بازده شاخص بازار عایدشان کند. از این رو، تحلیلگران مالی به ناچار خودشان را با بازار هماهنگ کرده و اهمیت سودآوری را کمتر در محاسبات خود لحاظ میکنند.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: محرک اصلی رشد بازار سهام کشور، تورم بالای اقتصاد است. بسیاری از فعالان بازار سرمایه معتقدند که نرخ تورم سال ۹۹ به جهت کسری بودجه دولت بیش از تورم ۴۱ درصدی سال ۹۸ خواهد بود. این موضوع در کنار عمق پایین بازار سرمایه کشور و ناکارایی آن موجب شده است که گزارشهای مالی شرکتها چندان مورد توجه قرار نگیرد.
سلیمیبروجنی افزود: سرمایهگذاران به جای تمرکز بر قدرت تولید نقدینگی شرکتها و ایجاد منفعت انحصاری ، به شایعات مربوط به افزایش سهام از محل تجدید ارزیابی واکنش فوری نشان میدهند. بنابراین عملا تورم موجب ناپایداری و مخدوش شدن تحلیلها و استقرار نظام شایعهمحور شده است. اگرچه تورم، سوخت اصلی برای رشد بازار سهام را تامین کرده است، اما عطش شدید متقاضیان برای خرید سهام به اندازه کافی از سوی عرضه پاسخ نگرفته است. این موضوع صرفا از جانب دولت و نهادهای عمومی قابل پاسخگویی است.
چرا مردم خاطرهای تلخ از ورود به بورس دارند؟
وی با بیان اینکه با توجه به کسری بودجه دولت، به نظر میرسد میتوان بخشی از آن را از طریق فروش سهام جبران کرد، متذکر شد: اما چرا همیشه تعداد زیادی از مردم خاطرهای تلخ از ورود به بورس و سرمایهگذاری در آن دارند؟ آیا این فرآیند در آیندهای دور یا نزدیک برای این خیل عظیم، دوباره تکرار خواهد شد؟ اگر به هر دلیل از حباب سخن به میان نیاوریم و بر این باور باشیم که چنین اتفاقی نخواهد افتاد، اما بدیهی است که این رشد شتابان جایی کند خواهد شد و پس از مدتی، ملایم و با شیبی اندک و شاید وارد مرحلهای ساکن و خستهکننده شود. در صورت وقوع این اتفاقات نیز عدهای تلخکام خواهند شد.
این کارشناس اقتصادی گفت: بدون تردید دلیل اصلی بسیاری از ضرر و زیانهای ما در زندگی از نظر مادی یا معنوی، عدم آگاهی است. ما در بورس بیشتر علاقهمند هستیم از راه شنیداری و تجربیات دیگران که مشخص نیست، چقدر مبتنی بر واقعیات است و به چه میزان با مفاهیم علمی در این حوزه همخوانی دارد، بیاموزیم. اگر سرمایهگذاران فعلی در بازار بورس شناخت مناسبی از شخصیت خود در مقوله ریسکپذیر یا ریسکگریز بودن ندارند.
سلیمیبروجنی افزود: وقتی که یک بازار به شدت مورد توجه تودههای مردم ناآگاه به علم آن بازار قرار میگیرد و آنها بدون اطلاع از کم و کیف و چگونگی ریسکهای آن، در سودای کسب سرمایههای چند برابری، پای به آن بازار میگذارند، زنگ خطر برای فعالان اصلی بازار به صدا در میآید.
وی عنوان کرد: آیا دولتمردان از این حجم نقدینگی وارد شده بازار بورس برای تامین مالی پروژهها و توسعه کشور استفاده میکنند یا صرفا به افزایش عجیب و غریب سهام شرکتها در بازار ثانویه و انتظارات زیاد سودآوری بالا برای تازهواردان منتهی خواهد شد؟ انتظاری که اگر به هر دلیل محقق نشود، منجر به خروج سریع نقدینگی از این بازار و متورم شدن سایر بازارهای موازی خواهد شد. در نتیجه، دولت و سازمان بورس باید با توسعه بازار اولیه و کاهش محدودیتهای ساختاری در بازار، ظرفیت پذیرش نقدینگی جدید در بازار سرمایه را افزایش دهند و در تصمیمگیریهای خود، در کنار شیرهای هدایت هدفمند نقدینگی به سمت بورس، انتهای قصه را نیز در سناریوهای مختلف ترسیم کنند تا یک پایان تلخ، شیرینی این روزها را نیست و نابود نکند.
این کارشناس اقتصادی عنوان کرد: نکته مهم دیگر این است که اگر سیاستگذاران اقتصادی توان حل معضل نقدینگی افسارگسیخته را ندارند، حداقل تصمیماتی نگیرند که موجب بر هم خورد تعادل بازارها و هدایت بخش عمده نقدینگی به یک بازار خاص شود. حاصل اینگونه سیاستهای غلط و غیرعلمی، همانطور که طی ۴ دهه گذشته بارها تجربه کردهایم، جهشهای سریع و به دنبال آن، سقوطهای ناگهانی قیمتها و از دست رفتن سرمایه مردم شده است.
سلیمیبروجنی متذکر شد: حباب بازار سرمایه میتواند ضربههای جدی و تخریبکننده به پیکره اقتصاد بیمار ایران بزند و با تخلیه حباب، به طور حتم سرمایههای مردم از بین خواهند رفت که این نیز میتواند تبعات اجتماعی سنگینی در ماههای پیش رو برای کشورمان به همراه بیاورد.
منبع: خبرآنلاین
ارسال نظر