واردات دارو واجب است یا اسب های عقیم؟
اقتصاد کشور در شرایطی به سر می برد که از یک سو حرکت عظیمی برای افزایش تولید، کاهش خروج ارز، ایجاد اشتغال آغاز و با جدیت پیگیری می شود. اما در خلال تلاش مسئولان برای فراهم آوردن ضروریات زندگی مردم، برخی با سوءاستفاده از وضعیت موجود، در کمال سکوت و آرامش تنها به منافع شخصی خود فکر کرده و اقدام به واردات اقلامی می کنند که نه تنها در شرایط فعلی باعث خروج ارز زیادی از کشور می شود، بلکه باعث از بین رفتن مشاغل زیادی نیز خواهند شد آنهم در شرایطی که دولت به دنبال حذف ارز دولتی برای تامین کالاهای اساسی است و این به معنای کمبود ارز در کشور است، با این حال عده ای واردات اسب می کنند.
شاید این نوع واردات در شرایط فعلی نه تنها تعجب برانگیز باشد، بلکه ایجاد شبهه نیز می کند. چرا در وضعیت فعلی که کشور به شدت به ارز، اشتغال و صادرات نیاز دارد چرا و به چه دلیلی اسب هم جزو اقلام وارداتی یا به عبارتی محلی برای خروج ارز از کشور شده است؟
این مجوز به چه دلیل و بر محور چه نیازی و با استدلالی صادر شده است؟
این در حالی است که خود این سازمان برگزار کننده نمایشگاه اسب است. در واقع با این امضا مشخص نیست که سازمان توسعه تجارت در کدام طرف قرار دارد. آیا این سازمان در تلاش برای رواج تجمل گرایی و کاهش منابع ارزی به نفع قشری خاص حرکت می کند؟ یا قرار است با حمایت از تولید داخل بخشی از مشکلات اقتصادی را برطرف کند.
این اتفاق در حالی رخ می دهد که هم اکنون در کشور بیش از ۱۰۰۰ باشگاه و کلوپ در صنعت پرورش اسب فعال هستند. همچنین در حال حاضر بیش از ۵۰ هزار راس از نژادهای مختلف در ایران وجود دارد. از سوی دیگر پرورش اسب باعث ایجاد حدود ۸۰ شغل مستقیم و غیر مستقیم می شود. همچنین پرسش مطرح می شود که چرا به شعار امسال، تولید، پشتیبانی ها و مانع زدایی ها عمل نمی شود؟
آیا سازمان توسعه تجارت می داند که در ازای مجوز واردات موجب خروج ارز، تعطیلی چندین شغل و از بین رفتن چه میزان سرمایه خواهد شد؟ آن هم درست در زمانی که چندی پیش پرورش دهندگان اسب توانستهاند برای اولین بار ۳۰ راس اسب به قطر صادر کنند. شاید در وهله اول تعداد صادرات و ارز حاصل از آن در سطح کلان اقتصاد کشور چندان به چشم نیاید. اما توجه به مقصد صادرات نشان می دهد که اسب های پرورش یافته در ایران تا چه حد مرغوب بوده اند که توانستهاند به کشوری عرب زبان با اسب های معروش راه پیدا کنند. از سوی دیگر همین تعداد صادرات و ارز حاصل از نیز می تواند سرعت چرخ اقتصادی این واحدها و افراد وابسته به آنها بیشتر کند.
در واقع این نوع واردات گذشته از تاثیراتی که بر کسب وکار این بخش از واحدهای تولیدی دارد؛ از منظر صرف مصرفی بودن نیز قابل تامل است. در واقع این اسب ها تنها به کشور وارد می شوند و غیر از استفاده شخصی هیچ بازدهی دیگری ندارند. اصولا این گونه اسب توان باروری ندارند، به این معنی که کشور صادر کننده برای جلوگیری از زاد و ولد آنها را عقیم می کند. در واقع این اسب ها فقط به منظور صادرات تولید می شوند.
در حالی که پرورش اسب در ایران قدمتی همتای تاریخ کهن آن دارد هر چند طی سال هایی ناملایمتی های بسیار دیده است. اما هر چه هست توانستهاند خود را سرپا نگه دارند. ولی به نظر می رسد که برخی افراد این را نیز هدف گرفته و با واردات بی دلیل اسب قصد بریدن نفس این صنعت را دارند.
در این میان همچنان این پرسش به قوت خود باقی است، مجوز واردات اسب بر چه اساس و محوری صادر می شود؟ این واردات قرار است کدام بخش از زندگی و سفره مردم را پر کند؟
البته این سوال ها را به گونه ای دیگر نیز می توان مطرح کرد که قرار است سفره چند نفر خالی از نان شود؟ قرار است هزینه نفع شخصی چند نفر را مردم چگونه بپردازند؟ قرار است با از بین رفتن زیر ساخت های این صنعت کدام یک از اهداف تولیدی کشور محقق شود؟ قرار است تاوان نفع شخصی افراد سود جو را بیکاری چند نفر پاسخ دهد؟
به نظر می رسد سازمان توسعه تجارت اگر بتواند به این پرسش ها پاسخی مناسب بدهد، می تواند وقت و هزینه خود را صرف تولید کنندگان داخلی کند.
ارسال نظر