در گفتوگو با کارشناس بازرگانی مطرح شد
رابطه معنادار مسئولیت اجتماعی با توسعه رفاه
نگرش و نظریات مربوط به مسئولیت اجتماعی سازمانها و رابطه آن با توسعه رفاه اجتماعی، سابقه چندانی ندارند. قبل از سالهای ۱۸۰۰ میلادی، هنجارها و نگرشهای اجتماعی، تاثیر کمی بر اعمال مدیریت داشتند.
اواخر قرن ۱۹ میلادی، زمانی که شرکتهای بزرگ در حال شکلگیری بودند و صنایع بزرگ، روزبهروز قویتر میشدند، توجه جامعه به ضرورت مسئولیت اجتماعی سازمانها بیشتر شد. در ابتدای قرن حاضر، بسیاری از صاحبنظران، نیاز به مسئولیت اجتماعی سازمانها را مورد تاکید قرار دادند و سرانجام در سال ۱۹۱۹ میلادی، پژوهشگران رشته بازرگانی برای نخستینبار هشدار دادند که اگر بنگاههای اقتصادی در انجام مسئولیت اجتماعی خود اهمالکاری کنند، جامعه باید به هر نحو ممکن، اختیارات آنها را درباره فعالیتهای اقتصادیشان سلب کند و کنترل آنها را در دست گیرد. از اوایل دهه ۱۹۲۰ میلادی نیز، سایر پژوهشگران مدیریت در نوشتههای خود به مسئولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی تاکید کردند. صمت باتوجه به اهمیت موضوع مسئولیت اجتماعی در حوزه کسبوکار با شهرام شیرکوند، پژوهشگر صنعتی و بازرگانی گفتوگو کرده است.
باتوجه به اینکه، موسسات بازرگانی در جامعهای کار میکنند که آن جامعه برای آنها فرصتهای مختلفی را ایجاد کرده تا به کسب سود بپردازند، در مقابل، باید سازمانهای مذکور متعهد باشند تا نیازها و خواستههای جامعه را در حد امکان برآورده کنند که این تعهد «مسئولیت اجتماعی» نامیده میشود. رابینسون، نویسنده و نظریهپرداز حوزه اجتماعی در این رابطه میگوید: «مسئولیت اجتماعی یکی از وظایف و تعهدات سازمان برای منتفع کردن جامعه است، بهنحوی که هدف اولیه سازمان یعنی حداکثر کردن سود را صورتی متعالی ببخشد». کیث دیویس، استاد دانشگاه در ایالت آریزونای امریکا نیز معتقد است: مسئولیت اجتماعی یعنی نوعی احساس تعهد بهوسیله مدیران سازمانهای تجاری بخش خصوصی تا آنگونه تصمیمگیری کنند که در کنار کسب سود برای موسسه، سطح رفاه کل جامعه نیز بهبود یابد.
مسئولیت اجتماعی شرکتها در سالهای اخیر به موضوعی داغ در سطح جهان تبدیل شده و حتی سازمانهای جهانی جامعه اروپایی، بهویژه سازمان ملل در این زمینه فعالیت قابلتوجهی دارند. باتوجه به اهمیت این بخش درباره مسئولیت اجتماعی شرکتها و رابطه آن با کسبوکارها چه میتوان گفت؟
هر وجهی از کسبوکار دارای یک بعد اجتماعی است. مسئولیت اجتماعی شرکتها که به اختصار CSR نامیده میشود، در واقع روشهایی است که مبتنی بر ارزشهای اخلاقی و احترام به کارکنان، جامعه و محیطزیست باشد.
این مسئولیتها به این منظور برنامهریزی میشود که برای جامعه و بهطورکلی برای سهامداران حامل ارزش پایدار باشد. حوزه مربوط به روش یا رویه کسبوکار در برگیرنده یکی از پویاترین و چالشپذیرترین موضوعهایی است که امروز مدیران شرکتها با آن روبهرو هستند؛ برای مدیران امروز دیگر کافی نیست که وظایفی چون برنامهریزی، سازماندهی و کنترل را انجام دهند و خود را اثربخش بنامند، بلکه پاسخگویی به نیازهای جامعه و خواست شهروندان و مشتریان داخلی و خارجی سازمانهایشان از زمره وظایف بااهمیتتر آنها محسوب میشود.
نظریه «ذینفعان» از این استدلال استفاده میکند که علاوه بر کسانی که در شرکت مفروض، سهم مالکانه دارند، بسیاری از افراد و گروههای دیگر نیز در آن شرکت، علایقی دارند و رفتار شرکت و نحوه راهبری آن، بر علایق ایشان اثر میگذارد، بنابراین باید حقوق و علایق این طیف گسترده از ذینفعان، در سیاستها و رفتار شرکت دیده شود. در طیف گروههای ذینفع در بنگاهها، گروههایی مانند مالکان، سهامداران، مدیران، کارکنان، مشتریان، تامینکنندگان، توزیعکنندگان، دستگاههای ناظر بر حسن اجرای قوانین، سازمانهای پاسدار محیطزیست، مردم، دولت، رقبا، بانکها و موسسههای مالی، رسانهها و جامعه علمی را میتوان مشاهده کرد.
هر وجهی از کسبوکار دارای یک بعد اجتماعی است؛ مسئولیت اجتماعی شرکتها در واقع روشهایی مبتنی بر ارزشهای اخلاقی و احترام به کارکنان، جامعه و محیطزیست است. این مسئولیتها به این منظور برنامهریزی میشود که برای جامعه و بهطورکلی برای سهامداران، حامل ارزش پایدار باشد. مسئولیت اجتماعی از تعهدات مدیریت است که علاوه بر حفظ و گسترش منافع سازمان، در راستای رفاه عمومی جامعه نیز انجام میشود.
بهنظر میرسد شرکتها و سازمانها در حال حاضر باید به توسعه همهجانبه اقتصادی برای خود، کشورشان و توسعه پایدار جهانی دست یابند. نظر شما در اینباره و درباره اهمیت موضوع مسئولیت اجتماعی چیست؟
برخلاف دیدگاه سنتی، وظیفه شرکتها و سازمانها تنها کسب سود و سودرسانی نیست، بلکه تمام شرکتها و سازمانها در قبال محیط و فضای کسبوکار خود، چه در منطقه و چه در جهان مسئولیتهایی دارند. پژوهش درباره موضوع مسئولیت اجتماعی مدیران نیز از دیدگاههای مختلف حائز اهمیت است. تصمیمگیریهای مدیران میتواند تاثیرات شگرفی در بخشهای مختلف جامعه بر جای بگذارد، بنابراین مطالعه روی میزان توجه مدیران به مسئولیتهای اجتماعیشان در زمان اتخاذ یک تصمیم میتواند از اهمیت زیادی برخوردار باشد، چرا که یک تصمیم نادرست و غیرمنطقی و بدون توجه به تاثیرات اجتماعی میتواند خسارتهای جبرانناپذیری را به جامعه تحمیل کند. بدونشک چنانچه افراد، گروهها، سازمانها و موسسات مختلف جامعه، خود را نسبت به رویدادها، اتفاقات و بحرانهای مختلف مسئول بدانند و هریک در حدود مسئولیت و حیطه کاری خویش در حل بحرانهای فوق تلاش کنند، بسیاری از آنها در اندک زمانی مرتفع شده و جامعهای سالم و آرام خواهیم داشت.
در جوامع بشری، رفتارهای گروهی و حتی رفتارهای فردی، روی افراد و گروههای مختلف داخل جامعه تاثیر میگذارد و هرچه فرد یا گروه از توانایی و قدرت بیشتری برخوردار باشد، دامنه تاثیر آن روی جامعه بیشتر خواهد بود.
باتوجه به اینکه وابستگی کسبوکار به مسئولیت اجتماعی با نوع کار و اندازه واحد اقتصادی تناسب دارد، آیا مسئولیت اجتماعی شرکتها مختص کسبوکارهای بزرگ است؟
از آنجا که مسئولیت اجتماعی شرکت، فراتر رفتن از چارچوب حداقل الزامات قانونی است که در آن فعالیت دارد، باید یک رویکرد متعالی نسبت به کسبوکار ایجاد شود.
براساس این تعریف، شرکتها از نقش تاریخیشان که کسب سود، پرداخت مالیات، استخدام کارکنان و تبعیت از قوانین است، فراتر میروند و در تحقق هدفهای اجتماعی گستردهتر نقش بسزایی خواهند داشت.
مسئولیت اجتماعی بهطورکلی به مجموعه فعالیتهایی اطلاق میشود که صاحبان سرمایه و بنگاههای اقتصادی بهصورت داوطلبانه بهعنوان یک عضو موثر و مفید در جامعه انجام میدهند، در واقع، مسئولیت اجتماعی شرکتها رویکردی متعالی به کسبوکار است که تاثیر اجتماعی یک سازمان بر جامعه ـ چه داخلی و چه خارجی ـ را مدنظر قرار میدهد و هدف اصلی آن گرد هم آوردن تمامی بخشها متشکل از دولتی، خصوصی و سایر داوطلبان برای همکاری با یکدیگر است تا از یکسو موجب همسویی منافع اقتصادی با محیطزیست و از سویی دیگر، سبب توفیق، رشد و پایداری کسبوکارشود.
البته توجه داشته باشیم که وابستگی کسبوکار به مسئولیت اجتماعی متناسب با نوع کار و اندازه واحد اقتصادی است، اما بهلحاظ منافع و ارزشی که مسئولیتپذیری اجتماعی برای هر کسبوکار سازمان ایجاد میکند، بهرهگیری از آن را در اندازههای مختلف واحد اقتصادی ضروری میکند، بنابراین مسئولیت اجتماعی شرکتها، ویژه کسبوکارهای بزرگ و سودآورتر شدن آنها نیست، بلکه رفتار سازمانی تمامی شرکتها و سازمانها را در بر میگیرد.
در این زمینه، هرچه شرکتهای بزرگ نسبت به اصول اخلاقی و زیستمحیطی خود حساستر و آگاهتر شوند، شرکتهای کوچک نیز در مراوده و تبعیت از آنها مصرتر خواهند شد که از این طریق شرایط جلب اعتماد مشتریان و جامعه را فراهم کنند.
امروزه در عرصه مدیریت، پرداختن به وظایفی چون برنامهریزی، سازماندهی و کنترل را بهمعنای اثربخش بودن مدیران نمیدانند، بلکه پاسخگویی به نیازهای ذینفعان است که از وظایف اصلی مدیران بهشمار میرود، بر این اساس، مسئولیت اجتماعی شرکتها از دیدگاه مدیریتی چگونه تعریف میشود؟
حوزه مربوط به روش یا رویه کسبوکار دربرگیرنده یکی از پویاترین و چالشپذیرترین موضوعهایی است که امروزه مدیران شرکتها با آن روبهرو هستند. برای مدیران امروز دیگر کافی نیست که وظایفی چون برنامهریزی، سازماندهی و کنترل را انجام دهند و خود را اثربخش بنامند، بلکه پاسخگویی به نیازهای جامعه و خواست شهروندان و مشتریان داخلی و خارجی سازمانهایشان از زمره وظایف بااهمیتترشان محسوب میشود.
شرایط امروز جهان و فضاهای جدید کسب و کار ایجاب میکند تا مدیران سازمانها و شرکتهای بزرگ که در بازارهای جهانی فعال هستند و نقش موثری دارند، تمام تلاش خود را متوجه ایجاد ارزش برای تمامی ذینفعان خود کنند و نوعی تعادل میان بخشهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی کسبوکارشان بهوجود آورند.
بهطورکلی مسئولیت اجتماعی شرکتها به ارائه روشهایی میپردازد که سازمانها در فضاهای کسبوکار خود به آن عمل کنند و پاسخگوی توقعات جامعه، انتظارات تجاری، قانونی و اخلاقی اجتماعی آنان باشد، چرا که سازمانها مسئولیتهای بزرگی در زمینه اجتماعی، اقتصادی و محیطی در قبال کارکنان، سهامداران، مشتریان، دولت، تامینکنندگان و سایر ذینفعان خود برعهده دارند. یکی از صاحبنظران علم مدیریت بهنام پیتر دراکر در اینباره میگوید: «سازمانهای خصوصی باید بهمنظور حفظ مشروعیت کامل و باقی ماندن بهعنوان یک موسسه خصوصی قبول کنند که نقش و وظیفه عمومی و اجتماعی نیز دارند».
از آنجا که سازمانها برای جلب مشارکت آحاد جامعه، استمرار اثربخش زندگی شهروندان و ارضای نیازهای انسانها تشکیل شدهاند، مسئولیت اجتماعی شرکتها از دیدگاه روانشناسی چگونه تحلیل شده است؟
هر سازمان دارای گروههای بسیاری است، هر گروه درباره رفتارهای صحیح و مناسب، هنجارهایی را بهوجود میآورد و این هنجارها براساس نوع کاری که لازم است، انجام شود، توسعه مییابد.
بهدلیل آنکه فرد بهتنهایی قادر نیست، تمامی نیازها و آرزوهای خود را برآورده کند و برای دستیابی به این هدف، فاقد توانایی، قدرت، زمان و مقاومت کافی است، بنابراین ناگزیر است نیازهای خود را به کمک دیگران و با اتکا به آنها برآورده کند.
زمانی که چند نفر تلاشهایشان را با یکدیگر هماهنگ میکنند، متوجه میشوند، قادر هستند کارهایی را انجام دهند که از عهده هریک از آنها بهتنهایی برنمیآید.
بزرگترین سازمانها یا جوامع نیز از طریق ایجاد هماهنگی میان فعالیتهای بسیاری از افراد به اهدافشان دست مییابند. تلاش هماهنگ افراد باعث میشود اهداف هریک از اعضای آنها نیز محقق شود، زیرا هدف، قصد یا اعتقاد اصلی و زیربنایی مفهوم سازمان و هماهنگی بین تلاش افراد در راستای برآوردن نیاز جامعه است. امروزه ساختار سازمانها تغییر کرده و سازمانها نیز در داخل سازمانهای دیگر قرار دارند. بهعبارتی، هر سازمان جزئی از یک سازمان دیگر است. جامعه نیز که بزرگترین واحد زندگی بشری است، در درون خود سازمانها و موسسات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تولیدی، سیاسی و دولتی بسیاری را جای داده است.
بنابراین نتیجه میگیریم که سازمانها برای ادامه اثربخش زندگی مردم و برای برآوردن نیازهای انسانها شکل گرفتهاند. میتوان این نیازها را تقسیمبندی و براساس سلسلهمراتب طبقهبندی کرد. این نیازها شامل نیازهای فیزیولوژیکی، امنیتی، احترام به خود، عشق، تعلق و نیاز به خودشکوفایی است. یکی از عواملی که باعث ادامه حیات سازمانها میشود، مسئولیتپذیری آنها در مقابل سایر انسانها، افراد و گروههای داخل و خارج از سازمان است.
اندازهگیری میزان مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها در زمینه منافع سهامداران، کارکنان و جامعه و ملاحظات زیستمحیطی بسیار بااهمیت است، در این رابطه چه روشهایی برای پایش و اندازهگیری مسئولیتپذیری شرکتها وجود دارد؟
در اینباره میتوان به سیستم «کارت امتیازی متوازن» اشاره کرد. این سیستم بهطور یکپارچه، کل عملکرد یک سازمان را پایش و اندازهگیری میکند و آن را بهبود میبخشد. در این سیستم در وجه مالی به تامین رضایت کامل سهامداران، در وجه مشتری و بازار به تامین رضایت کامل مشتریان، در وجه کسبوکار به بهبود فرآیندها و سیستم و در وجه یادگیری و رشد به ارتقای قابلیتهای نیروی انسانی و کارکنان توجه میشود، اما ذینفعان دیگری مانند دولت، اتحادیهها و انجمنها نیز وجود دارند که این سیستم از پایش و اندازهگیری مسئولیتهایی که شرکتها در قبال آنها دارند، ناتوان است، بههمین علت وجه جدیدی با نام «وجه تامین رضایت ذینفعان بیرونی و محیطی غیرمستقیم» به ۴ وجه دیگر این سیستم افزودهاند. این وجه پنجم، کارت امتیازی متوازن را کامل و تمامی ذینفعان داخلی و خارجی را عادلانه و دقیق مدنظر قرار میدهد.
اندازهگیری مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها را میتوان در ۳ زمینه منافع سهامداران و کارکنان، منافع جامعه و مردم و ملاحظات زیستمحیطی انجام داد که در زمینه منافع سهامداران و کارکنان، ارتقای عملکرد مالی، کاهش هزینههای عملیاتی، اعتلای نام و نشان شرکت، افزایش فروش و اعتماد مشتری، بهرهوری بیشتر و کیفیت بالاتر، کاهش نیاز به وضع مقررات نوین، دسترسی به سرمایه، ارتقای ایمنی محصولات و کاهش نیاز به تضمینهای جدید ملاک عمل قرار میگیرد.
ارسال نظر