گردشگری معدنی یا گنجینهای متروک
گونههای گردشگری معمولا برمبنای جاذبه هر حوزهای تعریف و تفکیک میشوند و برحسب علاقه گردشگران در دستههای مختلف قرار میگیرد.بنابراین شاهد ظهور انواع گوناگونی مانند گردشگری فرهنگی، مذهبی، پزشکی و... هستیم. البته شاخص اصلی تقسیمبندی، حجم گردشگر است و اینکه آیا تعداد قابلتوجهی علاقهمند در این زمینه جذب خواهد شد یا خیر؟
گردشگری معدن از ۲ بعد قابلبررسی است؛ یکی جایگاه اکولوژیکی و دیگری جایگاه صنعتی معدن. بهعبارتدیگر، بعضی از معادن در منطقهای واقع شدهاند که مسیر رسیدن به آن معادن، خود مسیر و جاده گردشگری بهشمار میرود. شیوه استخراج هم مربوط به جایگاه صنعتی معادن است که خود ممکن است علاقهمندانی داشته باشد.حوزه معدن در کشور ما بهصورت بالقوه و از هردو جنبه فوق ظرفیت جذب گردشگر را دارد و از نظر قدمت تاریخی، موقعیت قرار گرفتن معادن، شیوه، نوع استخراج و... از ظرفیتهایی کمنظیر برخوردار است. هرچند بهتازگی برخی از سایتهای معدنی برای جذب گردشگر هم مورداستفاده قرار گرفته است، اما فاصله زیادی با جایگاه قابلقبول در این زمینه وجود دارد. در گزارش امروز صمت، شهرام شریعتی و مسعود کیانی، ۲ تن از فعالان و کارشناسان حوزه معدن درباره ظرفیتهای گردشگری معدن در کشور و فرصت و چالشهای آن اظهارنظر کردهاند.
گردشگری معدنی چیست؟
شهرام شریعتی ـ کارشناس و فعال معدنی: گردشگری معدنی هم مثل توریسم فرهنگی، تاریخی و... شاخهای از ژئوتوریسم است که در فارسی به آن زمین گردشگری میگویند و امروزه به یکی از شاخههای مهم گردشگری در دنیا بدل شده است. جدا از موضوع اکوتوریسم که به طبیعت و جاذبههای آن بیشتر بها میدهد، شاخه ژئوتوریسم جاذبههای طبیعی مربوط به کوهستان، کویر یا دیگر آثار خاص و ویژه زمینشناسی را هدف قرار داده است و در تمام دنیا بهعنوان یکی از نمادهای اصلی گردشگری تعریف میشود. بنابراین، گردشگری معدن یکی از زیرشاخههای ژئوتوریسم است.
در این شاخه، تمرکز بر این است که بهطورویژه معادن را بهعنوان محلی برای جذب توریست مطرح کند و معادن تاریخی که شواهد و فعالیتهای انسان در طول زمان را در خود دارد، معادنی که کار در آنها به پایان رسیده یا جذابیتهای ویژهای دارند، موردتوجه بیشتری قرار گیرند و سعی کنند آنها را در معرض دید علاقهمندان قرار دهند.
ما در ایران ظرفیتهای زیادی در همه این بخشهای معدنی داریم و امروزه معدن انگوران، خور و بیابانک، نخلک و برخی دیگر بهسمت و سوی فعال کردن گردشگری مایل شدهاند.
پس میتوان گفت که ما سابقه انجام گردشگری معدن را داشته و داریم و ظرفیتهایی در این زمینه در کشور ما وجود دارد، اما وقتی خودمان را با کشوری مثل استرالیا، بلاروس، اوکراین، افریقایجنوبی و... مقایسه کنیم، روشن میشود که از این ظرفیت هم مثل دیگر امکانات مربوط به معدن استفاده چندانی نشده است.
کند و راکد مثل دیگر بخشها
دقیقا به همان اندازه که صنعت توریسم در کشور کند و راکد است، گردشگری معدنی و ژئوتوریسم هم کند و راکد مانده است. ما پارکهایی مثل کویر لوت، ژئوپارک قشم، ژئوپارک ارس و... را در کشور داریم، اما از این ظرفیتها بهخوبی استفاده نمیشود و موضوعی که باید به آن پرداخته شود، این است که چگونه باید یک معدن را تبدیل به یک ظرفیت گردشگری کنیم.
باتوجه به فیلمهایی که از گردشگری معدن در دنیا منتشر میشود، برای مثال، آنچه در معادن نمکی لهستان است، با معدن نمکی گرمسار مقایسه کنیم که برای ما فضای گردشگری بهشمار میرود یا حتی دیگر معادن متروکه گرمسار، تفاوت و سطح کارهایی که برای جذب توریسم انجام میشود از جمله امکانات، زیرساختها و... بهخوبی خودنمایی میکند.با کمال تاسف باید اعتراف کنیم که اگر آثاری تاریخی مثل چغازنبیل یا آثار طبیعی مانند کویر، کوهستان، معادن و... موجود در کشور ما، در هر کدام از کشورهای اروپایی وجود داشت، سالانه میلیاردها دلار درآمد از آن کسب میکردند. در حوزه خاص توریسم معدنی ایران، معادن بزرگ و ارزشمندی دارد که میتوان از ظرفیت آنها استفاده کرد، اما معلوم نیست چه زمانی به شیلی، افریقایجنوبی یا کشورهای بزرگی که دارند از این منابع بهرهبرداری میکنند، خواهیم رسید و این فاصله بعید را جبران خواهیم کرد. همانطور که اشاره شد، این بخش هم زیرمجموعهای از وضعیت کلی گردشگری کشور و سوالی است که من نمیتوانم به آن پاسخ بدهم. درحالحاضر در موضوع گردشگری عمومی مشکلات بسیار بزرگی داریم و به ویژگیهای خاص فرهنگی و تاریخی خودمان هم آنچنان اهمیتی نمیدهیم و مراقبت خاصی نمیکنیم که حال بخواهیم به گردشگری معدنی بپردازیم.
آنچه خود داریم
لازم به تکرار نیست که ایران ظرفیتهای گردشگری معدنی بسیار زیادی دارد. از معادن نمکی گرمسار گرفته تا خور و بیابانک تا معادن بسیار بزرگی که در کلاس جهانی هستند مثل انگوران، مس سرچشمه و... که همه اینها را میتوان در قالب مکان مناسب برای بازدید گردشگران درآورد.البته فرهنگ معدنی تاحدودی با فرهنگ گردشگری متفاوت است.
فرهنگ گردشگری لوکستر است و باید امکاناتی خاص را برای آن در نظر گرفت، اما در گردشگری معدنی شرایط مانند ذات معدنکاری سختتر و خشنتر است. این ظرفیتها وجود دارد و باید برای از قوه به فعل درآورن آنها برنامهریزی کرد.
در کشورهایی مانند بلاروس، لهستان و... درحالحاضر معادن زیرزمینی را هم به سایت گردشگری بدل کردهاند و ماشینهای بسیار بزرگ در اعماق زمین تردد میکنند و توریستها را به دیدن بخشهای گوناگون معادن میبرد و آنها را با معدنکاری زیرزمینی و ویژگیهای خاص معدن آشنا میکند، زیباییهای خاص زیرزمین را در معرض دید قرار میدهد و جذابیتهای خاص این کار را معرفی میکند.
متولی کیست؟
متولی گردشگری معدنی مشخص نیست. از یکطرف، وزارت میراث فرهنگی و گردشگری بهطبع باید در این زمینه مسئولیت اصلی را برعهده داشته باشد و از سوی دیگر، وزارت صنعت، معدن و تجارت بهعنوان سرپرست معدن و معدنکاری و نهادی که پروانه معادن را صادر میکند، مسئولیت دارد و درحالحاضر بخشی تحتعنوان ژئوتوریسم در سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور وجود دارد. سازمان محیطزیست هم در این حوزه مسئولیتهایی دارد، اما آیا باید نهادی واسطه تشکیل شود یا بخش خصوصی میتواند به این حوزه ورود کند یا نه محل ابهام است و باز دوباره مرزبندیها و خطبندیهایی وجود دارد که چیزی جز ایجاد مانع و افزودن گره بر گره کار دیگر انجام نمیدهد و اگر قرار است در این زمینه اقدامی جدی انجام گیرد، باید برای سازمانها و نهادهایی که اشتراک منافعی در این زمینه دارند، تصمیمگیری شود.
جذابترین بخش معدنکاری
هر آنچه در فرآیند اکتشاف، استخراج و حتی فرآوری وجود دارد، جاذبههای زیرزمین، ابزار و وسایل مورداستفاده معدنکاران، تاریخچه معدن، فیلمهایی که در زمان اکتشاف و پایان معدن وجود دارد و... همه و همه میتواند در قالب گردشگری قرار گیرد. بهنظر میرسد، معادنی هم که وارد این حوزه شدهاند تا امروز در این زمینه موفق عمل نکردهاند و بهدلیل کمبود امکانات و مستندات نمیتوانند از جذابیتهای این حوزه بهره ببرند. البته معادنی که تازه فعالیت خود را آغاز میکنند، در این زمینه هشیارتر هستند و از مراحل کار، تصاویری تهیه میکنند، اما در زمینه معادن قدیمی، این مستندسازیها کمتر وجود دارد.در معادن زغالسنگ البرز مرکزی که روسها سالهای سال قبل آن را کشف و کار در آن را آغاز کردند تا معادن شاهرود، مهماندوست دامغان یا معادن مناطق مرکزی ایران که معدنکاران یوگسلاوی یا امریکاییها در آن کار میکردند، هنوز ابزار و وسایل قدیمی وجود دارد که آثار ارزشمندی است که امکان شناسایی معدنکاری به علاقهمندان بهویژه دانشآموزان و دانشجویان را فراهم میکند.البته نگاه باید کلیتر باشد. برای مثال، در شیلی بهعنوان یکی از کشورهای صاحب معادن و ذخایر بسیار بزرگ مس در دنیا یا افریقایجنوبی گردشگری معدنی خود را در اشل بینالمللی درآوردهاند و از این طریق درآمد قابلتوجهی دارند. کشور ما هم با برخورداری از ظرفیتهای قابلتوجه، استفاده از تجربههای جهانی و وجود عزم و اراده کافی در این زمینه میتواند آینده خوبی را در اینباره داشته باشد.
ظرفیتهای نادیدهگرفتهشده
مسعود کیانی ـ کارشناس و فعال معدنی: گردشگری معدنی یکی از زیرشاخههای زمین گردشگری است که ابعاد وسیعی دارد و همه جاذبههای طبیعی را در خود جا داده است و کشورها از این منبع درآمدهای قابلتوجهی دارند. برای مثال، کشورهای همسایه ما از کویرهای خود بهخوبی استفاده کردهاند، بهویژه کشور عربستان و امارات روی این ظرفیت، سرمایهگذاری فراوانی داشته و بهخوبی از آن استفاده کردهاند.
کشور ما هم کویرهای خوبی دارد که همچنان بکر مانده است. مثل کویر مرنجاب، کویر مصر، کویر عروسان در استان سمنان و همینطور در خراسانجنوبی، سیستانوبلوچستان، کرمان، یزد و.... تپهها و کویرهایی داریم که هیچ استفادهای از ظرفیت آنها نشده است و با استفاده از مدلهای خوبی که برای استفاده از کویرها پیش چشم داریم، میتوان این ظرفیت بالقوه را بهفعلیت درآورد و از مزایای آن منتفع شد. سالها قبل، در سفری به لرستان که با همکارانم در سازمان زمینشناسی داشتم، سایت فسیل مهرهداران را دیدیم که جانوران مهرهداری مثل گاوهای سهسم ۷ میلیون ساله، کرگدن، زرافه، بوفالو، میمون گوشتخوار شبیه جانوران افریقا در آن پیدا شده است که میتواند جذابیت گردشگری بسیار خاصی باشد و باید آن را به مردم شناساند و جلوی تخریب آن را گرفت. از سوی دیگر، ظرفیت گردشگری دریاچهای در دریاچه گهر یا سبلان که در ارتفاع بالا قرار دارد، وجود دارد که بدون استفاده باقی مانده است، از دشتها و دریاچههای نمک استفادهای نکردهایم، در حالی که این دریاچهها جذابیت بسیار زیادی برای جذب گردشگر دارند که نمونه آن بحرالمیت اردن است. در مکزیک در دریاچههای نمک، هتلهایی نمکی ساختهاند؛ همینطور کشورهایی که معادن نمک بهصورت تودهای دارند.
در ایران هم معادن نمک در استانهای سمنان و خراسانرضوی ظرفیتها و جذابیتهای بسیار زیادی دارد. در این گنبدهای نمکی، تونلهای زیرزمینی بسیار بزرگی ساخته شده است که ارتفاع آن از ۲۰ تا ۵۰ متر هم میرسد و ماشینهای سنگین بهراحتی در داخل این تونلها تردد میکنند. همینطور گلفشانها که علاوه بر جذابیتهای زمینگردشگری، ظرفیت مناسبی در زمینه گردشگری درمانی دارد.
مشکلاتی که یکی دو تا نیست
مشکلاتی که ژئوتوریسم در کشور دارد؛ یکی دو تا نیست. در بسیاری موارد، اجازه ورود به معادن صادر نمیشود که معضل بزرگی است. واقعیت این است که با بازدید عمومی از معادن، مشکل خاصی از نظر امنیتی ایجاد نمیشود، اما ما متاسفانه کارها را تا حد زیادی سخت میکنیم. قرار نیست در گردشگری معدن تجهیزات خاصی در دسترس گردشگران قرار بگیرد که مشکلی ایجاد شود یا معادن خاص مانند اورانیوم به روی عموم گشوده شود. اما معادن متروکه که از رده خارج شدهاند و فعالیت در آنها متوقف شده است، میتواند موردبازدید قرار گیرد و اتفاقا جذابیت بسیاری دارد.
البته برای تبدیل یک معدن به مرکز گردشگری باید اقدامات مقدماتی انجام گیرد. برای مثال، امکانات اقامتی و رفاهی کامل پیشبینی شود. در معدن با تصاویر، ماکت، مدل و...تجسمی عینی از طرز کار در گذشته برای بازدیدکنندگان شبیهسازی شود و افرادی آموزش ببینند که در نقش لیدر بازدیدکنندگان را راهنمایی کنند. علاوه بر این، باید در منطقه فرهنگسازی صورت گیرد تا اهالی محلی آمادگی حضور گردشگران را داشته باشند و بدانند که رشد و رونق منطقه در گرو حضور گردشگران است و آنها هم از این شرایط منتفع خواهند شد.
مردم محلی و گردشگران
تاثیری که زمین گردشگری بر مردم بومی و محلی دارد، این است که آنها را با فرهنگهای گوناگون آشنا میکند. هر منطقهای که محل رفتوآمد گردشگران میشود، در آن منطقه جایی برای ارتباط فرهنگها ایجاد میشود و شوق آموختن، حفظ داشتهها و داراییها، رونق بازار محلی، صنایعدستی و... و زمینه کارآفرینی و اشتغالزایی در آن منطقه ایجاد میشود و حتی در حفظ امنیت ملی هم موثر و کارآمد است؛ بهویژه در استانهایی که اقوام گوناگون در کنار هم زندگی میکنند.خلاصه اینکه، گردشگری یکی از اتفاقات خوبی است که از نظر مالی باعث افزایش درآمد کشور میشود و هم موجب حفاظت از آثار ملی خواهد شد. دیگر اینکه تبادل فرهنگی قوی ایجاد میکند و زنجیره مالی فرهنگی و آموزشی تشکیل میدهد و کشور صاحب این جاذبهها، از مواهب آن برخوردار میشود.
در کشور ما، سازمان زمینشناسی، وزارت میراث فرهنگی و گردشگری، معاونت معدنی وزارت صمت باید در این زمینه همکاری کنند تا با همافزایی، مناطقی از کشور که دارای این ظرفیتهای ناب هستند، شناخته شوند و بعد شرایط و امکانات لازم برای استفاده از آنها مهیا شود.
سالها پیش، من با همکاری دوستانم در لرستان کتابی با عنوان «لرستان، پایتخت ژئوتوریسم ایران» نوشتیم که در هیاتدولت مطرح شد و موردتایید قرار گرفت و زمینهای شد تا لرستان بودجه خاصی برای راهاندازی ژئوپارکی بگیرد، اما متاسفانه متولیان امر آن را پیگیری نکردند و کار نیمهتمام رها شد.
گردشگری در معادن گوهرسنگ
ما در زمینه گوهرسنگ، ذخایر خاصی در کشور داریم که در دیگر نقاط دنیا مشابه آن بسیار کم است؛ به ویژه فیروزهها. معادن فیروزه نیشابور قدمتی چند هزار ساله دارند که میتوانند یک سایت گردشگری موفقی باشند. پیشنهادی که میتوان برای برخورداری از این ظرفیت ارائه داد، این است که اکتشاف زمین گردشگری در کشور اتفاق بیفتد تا بتوان از این ظرفیتها بهرهبرداری کرد. برای مثال اکتشافاتی که در زمینه کانیهای قیمتی اتفاق میافتد؛ میتواند در معرض دید عموم قرار گیرد و بهعنوان سایتهای گردشگری معرفی شود. در کشور ما ظرفیت عقیق بسیار زیاد است و دشتهای عقیق بزرگی در کشور وجود دارند که باید از آنها استفاده کنیم. حیف است که به آنها بیتوجه بمانیم و باید با استفاده از این فرصتهای کمنظیر، علاوه بر درآمدزایی، آن را برای آیندگان حفظ کرد.
سخن پایانی
متاسفانه درحالحاضر گردشگری معدنی بهشکل سازمانیافته وجود ندارد. در دیگر کشورهای دنیا روی این موضوعات بسیار کار میکنند. در زمینه تبلیغات، همراه کردن گردشگر و بردن آنها به معادن، نمونههای موفقی وجود دارد، بهویژه در کشورهایی که بیشترین معدن و شیوههای استخراج متنوعی دارند. گردشگری معدن زمانی به جایگاه واقعی خود دست پیدا میکند که بهعنوان جاذبه اولیه مطرح شود، یعنی سفر از ابتدا و با هدف دیدن معدن تعریف و انجام شود.
به این منظور، باید همه نهادهای متولی دست در دست هم بگذارند و با عزمی ملی این گنجینه مدفون را بهبهرهبرداری رسانند./روزنامه صمت
ارسال نظر