تهران مثل لبنان منفجر می شود؟
تالارهای عروسی در کوچه پس کوچههای خاکی شهران، شانه به شانه هم ردیف شدهاند. جایی نزدیک به انبار نفت که مخزن نگهداری میلیونها لیتر بنزین است. اینجا هرروز نزدیک به ۳۰۰ تانکر ۳۰ هزار لیتری از محلهها میگذرد و به ایستگاههای پمپ بنزین پایتخت، سوخت میرساند.
حالا درست زمانی که شهرانیها در گوشیهایشان، صحنه انفجار خبرساز لبنان را از فیلم مراسم ازدواج عروس بندر بیروت تماشا کردهاند، اعضای شورای شهر تهران گفتند که فاجعهای به مراتب خطرناکتر از بندر بیروت در کمین شهران است.
مشکل فقط تالارها نیستند. اینجا گوش به گوش انبار نفت، برجهای بلند مسکونی، کارواش، سفرهخانه و رستوران و خیابانهای پر تردد قطار شدهاند. مشکل فقط انبار نفت نیست. اینجا شاه لوله اصلی گاز شهری، زیر سطحیترین لایه پوست شهر عبور میکند.
علی بیت اللهی، رئیس کارگروه مخاطرات و ریسک مرکز تحقیقات راه و شهرسازی به تجارتنیوز میگوید که فشار گازی که از شاه لوله شهران میگذرد ۲۵۰ پی.سی.آی است و برای اینکه به بزرگی آن پی ببرید کافی است که بدانید فشار گاز خانگی فقط ۰٫۲۵ پی.سی.آی است. در واقع فشار گاز شاه لوله شهران هزار بار بزرگتر از فشار گاز خانگی است.
ماجرای شهران به همینجا ختم نمیشود. یکی از بزرگترین گسلهای زلزلهخیز تهران، یعنی گسل مشا- فشم به طول ۴۰۰ کیلومتر از شهران میگذرد. گسلی که این روزها خبر فعال شدنش بارها دهان به دهان چرخید. به جز گسل نیروگاه برق فشار قوی در شهران شمالی و جایی نزدیک به انبار نفت، مجموعه مخاطرات شهران را تکمیل کرده است.
شعله ۵۰ متری آتش شاه لوله گاز در شهران
سال ۹۵ بود که شهران روزها تیتر یک رسانههای ایران بود. آن خرداد ماه نشتی شاه لوله گاز شهران چند کشته به جا گذاشت.
– «یادم است جمعه ماه رمضان بود و برای سحری بیدار شده بودیم که خانه مثل گهواره لرزید و صدای انفجار تمام مردم را به خیابان کشاند… آتش تا ۵۰ متر شعله میکشید و گودال بزرگی به طول حدود صد متر کف خیابان کوهسار، تقاطع خیابان یکم به وجود آمده بود.. خیلی مهیب بود خیلی…»
– « همه، خانههای بلوار را تخلیه کردند. خدا رحم کرد که ساعت ۴ صبح بود و کسی در خیابان نبود وگرنه معلوم نیست چه اتفاقی میافتاد؟… »
این جملات را دو مرد نانوا میگویند که از سال ۸۰ ساکن شهران هستند. آنها درباره انفجار لوله اصلی گاز در خرداد ۹۵ حرف میزنند که ۵ کشته داد و شهران را تا مدتها خوراک خبری رسانهها کرد.
مردی که سبیل سفیدی دارد و روپوش پر از آردی به کمر بسته است میگوید: «تهرانسر که بودیم فرودگاه و صدای هواپیما بیچارهمان کرده بودیم، آمدیم شهران و حالا جانمان در خطر است. تهران درونش خودمان را کشته است و بیرونش بقیه را …»
شهران حادثهخیز
مرد جوانی که در سوپرمارکت خیابان مهرانی خرید کرده است، با یادآوری حوادث مکرر در شهران میگوید: «شهران روی آتشفشان خوابیده است. از وقتی به یاد دارم اینجا تانکر بنزین آتش گرفته است. حالا میگویند سرنوشت بندر بیروت انتظارمان را میکشد. ما خودمان این چیزها را میدانیم ولی کسی نیست به دادمان برسد.»
زنی که چادر مشکیاش را با دندان به لب گرفته است، وارد بحث میشود: «وقتی لوله گاز منفجر شد، شهردار جلوی اهالی همین منطقه روبهروی دوربین صدا و سیما ایستاد و گفت لولههای گاز به سطح زمین نزدیک هستند و باید وضعیت درست بشود. کو؟ پس چه شد؟ … گفت انبار نفت باید جابهجا شود یا تانکرها از انتهای خیابان باکری تردد کنند اما برای خاطر دو قواره باغ آنجا که نباید تخریب شود، جان مردم محله را به خطر انداختهاند.»
در خیابان انبار نفت، درست در کمرکش کوه تابلوی سفیدرنگی است که رویش با حروف قرمز نوشتهاند: «تاسیسات انبار نفت شمالغرب.» بدون اغراق هر یک یا دو دقیقه یکبار یک تانکر ۱۰ چرخ ۲۰ هزار لیتری وارد ساختمان میشود و یکی خارج میشود.
آنها بنزین را برای جایگاههای سوخت تهران میبرند. درست در چند پایی انبارها و لولهکشیهای پر از بنزین، کارواش است. کارواشی که آتشسوزی مهیب یک تانکر بنزین را تجربه کرده است و میگویند درختهای اطرافش به همین دلیل سوخته و ذغال شدهاند. کنار ساختمان انبار نفت تابلویی است که به سمت منطقه تفریحی کوهساز فلش خورده است.
یکی از اهالی میگوید شهران نه روستا است و نه شهر! هم طبیعت و کوه و باغ دارد و هم برجهای سر به فلک کشیده و مرکز خرید.
اینجا مدل شلخته و ناامنی از شهرنشینی به نظر میرسد که به گفته اهالی منطقه، عدهای بدون توجه به خیلی از ملاحظات در دل طبیعت شمال تهران به وجود آوردهاند. جایی حوالی فلکه سوم شهران برج ۱۰۰ واحدی را نشان میدهند که ساختوسازش تمام شده است اما چون واحدها سند ندارند قابل فروش نیست!
پاسکاری مسئولیت شهران در ارگانها
شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی درست به همین دلیل زیر بار جابهجایی تاسیسات انبار نفت نمیرود و بارها اعلام کرده است که سال ۵۳ درست وقتی که شهران تکهای پرت و دورافتاده از شهر بوده، اراضی را خریده و تاسیساتش را آنجا مستقر کرده است.
آنها حالا مدعی هستند که جابهجایی انبار نفت و تاسیسات زیرزمینی که بنزین را از پالایشگاه شهر ری به شهران منتقل میکند، هزینه کمرشکنی است که در قدرت بودجهای شرکت آنها نیست. وزارت نفتیها میگویند که شهرداری باید برای توسعه شهر تا شهران خیلی سال قبل مطالعات شهرسازی انجام میداد و حالا انبار نفت را به دردسر نمیانداخت.
شهرداری هم ماجرا به فساد زمینخواری و کوهخواری نسبت میدهد. قدیمیهای منطقه میگویند که برای فرار از ترافیک و آلودگی و فضای خفقانآور مناطق مرکزی پایتخت به آنجا پناه آوردهاند.
ریسک شهران کمتر شده است
علی بیت اللهی، رئیس کارگروه مخاطرات و ریسک مرکز تحقیقات راه و شهرسازی به تجارتنیوز میگوید که شهران یکی از خطرناکترین مناطق مسکونی تهران است اما در سالهای اخیر برای کاهش ریسک منطقه اقداماتی انجام شده است. او تاکید میکند که شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی مخازن انبار نفت را ایمن کرده و با ساخت حفاظهای بتونی مانع از نشت سوخت و شکستگی لولهها شده است.
او ادامه میدهد که شرکت ملی گاز هم برای ایمنسازی تهران در مواقع خطر، شروع به نصب سیستم قطع اتوماتیک گاز کرده است و از دو – سال پیش تاکنون ۵۰ ایستگاه از ۴۰۰ ایستگاه اصلی گاز را به این سیستمها مجهز کرده که ایستگاه گاز شهران از جمله آنهاست.
اهالی منطقه هم میگویند که چند سالی است شهرداری در زمستانها به دقت منطقه را نمکپاشی و شنپاشی میکند تا مانع از واژگونی تانکرهای سوخت شود. با این حال بیت اللهی معتقد است که تهران خارج از الگوهای استاندارد شهرسازی بنا شده و مهار خطر را در پایتخت دشوار کرده است. آنقدر که تهرانیها مدام در کابوس یک حادثه بزرگ مرگبار در شهر محل زندگیشان به سر ببرند.
ارسال نظر