«داستان نیست»
تفاوتی با هم نداریم؛ اگر از این زاویه نگاه کنیم که تمامی ما مبتلا به ویروسهایی شناخته شده یا ناشناخته هستیم، اهمیت این امر بیشتر نیز خواهد شد. که یکی از آنها ویروس نقص ایمنی است. ویروسی که تغییرات بسیاری را در جریان روابط اجتماعی افراد به وجود خواهد آورد. مردان و زنانی که در جریان ارتباط با یکدیگر مبتلا به بیماری میشوند و شاید کودکانی که از نوزادی و از بدو تولد، درگیر این ویروس شده اند. همگی در مراحل مختلف مبارزه با این ویروس نقصایمنی مواجه هستند.
افراد مبتلا به ویروس نقص ایمنی بهطوری است که آنها به مرور از جامعه پیرامونی خود طرد شده و در تعاملهای روزانه خود با مشکلاتی روبه رو میشوند. از این رو NGO ها و مراکزی برای همراهی آنان به اشکال مختلف سامان گرفته است.
رفتار اقوام، دوستان، آشنایان و دیگر اعضای جامعه به دلیل عدم آگاهی از نوع بیماری و نحوه انتقال آن با افرادی که مبتلا به ویروس نقص ایمنی هستند، با رفتارهای تبعیض آمیز بوده فارغ از اینکه نوع بیماری و نحوه انتقال آن را بدانند.
اگرچه در سالهای اخیر آگاهی سازیهای بسیاری از طریق انجمنها و مؤسسهها و فعالیتهای اشخاص مشهور در حوزههای مختلف انجام شده، اما تأثیر کافی را نداشته و نیاز به تلاش های بیشتر احساس می شود، که از ارتباط با بیماران مبتلا به این بیماری می توان به این موضوع پی برد. گرچه هنوز نمیتوان به آمارهای ارائه شده چندان دلخوش بود، اما نزدیک به دو دهه قبل آمار زنان نزدیک به یک دهم مردان بوده است و طی سالهای اخیر انتقال از طریق تزریق مشترک در بین معتادان به مرور جای خود را به انتقال از طریق رابطه جنسی داده است. هر چند بررسی های پژوهشگر(عکاس) مجموعه فوق مربوط به دودهه گذشته است که بیشتر افراد از طریق تزریق مشترک آلوده شده و یا به همسران شان انتقال دادهاند. در حال حاضر گویه های آماری درست تری وجود دارد که می توان فهمید آگاهی عمومی پیشرفت چندانی نداشته است، که این امر نشان از آگاهی بیشتر معتادان نسبت به این بیماری دارد اما سایر شواهد جای تأمل بیشتری دارد. تمایل برخی از جوانان به اعتیاد یا تغییر نوع تفریحات آنان شاهدی است بر این مدعی که نیازهای دوسویه بیماران و افراد جامعه همچنان پابرجاست و این نشان از عدم اعتماد عمومی است.
مجموعهی حاضر بیانگر وضعیت مبتلایان به این بیماری است که از طرق مختلف مبتلا به ویروس نقص ایمنی هستند. از تعداد ۲۰ نفر از جامعه آماری مورد مطالعه، ده نفر تمایل به همکاری و از انتشار تصاویرشان رضایت داشتند. آنها در جریان مطالعه، تحقیق و عکاسی درپنج سال مستمر گرد هم آمدند و همواره تلاش بر آن بوده که به واسطه حضور دوربین عکاسی از جامعه و رفتار طبیعیشان دور نشوند. پژوهشگر(عکاس) در صدد آن است تا آگاهی سازی عمومی برای شناخت این بیماری و زندگی جاری بیماران بدون هرگونه تبعیض و انگ شود.
لازم است از کسانی که جلو دوربین آمده اند تشکرخاص شود که بدون حضورشان این مجموعه فراهم نمی آمد.
مجموعهی حاضر، مجموعهای حاصل از همکاری و همفکری عزیزانی اعم از کسانی که در تصاویر حضور دارند و افرادی که در جریان عکاسی و تولید اثر نهایی همراهی کردهاند؛ سرکارخانم دکتر گلاره مستشاری، جناب آقای دکتر محمدصادق شیرازی، آقای دکتر سید احمد سیدعلینقی با رهنمودها و مشاوره در این مجموعه من را یاری نمودند. همچنین همراهی و تشویق اساتید بزرگوار عکاسیام آقایان؛ فرهاد سلیمانی و محمد نوروزی و سعید کیائی عزیز را داشته ام. همراهانی چون آقایان حبیب بهرامی، علی نجفی، کوروش گرامی و خانمها؛ زینب محمدی، مهدخت حافظی،خانم ندا بدیعی،سرور بهروش و آقایان؛ رامین کاکاوند، هیربد سجادی، مسعود نجات و دکتر شهلا میرفخرایی؛ و در نهایت موسسات کاهش آسیبهای آئین مهر، سیمای سبز رهایی، نسیم مهر آفرین، باشگاه یاران مثبت تهران، مدیران جوان، حقیقت نارنج که همراه عکاس و بیماران همراه بودند، که از همگی سپاسگزارم.
از دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد در ایران برای حمایت معنوی از تهیه این مجموعه بسیار سپاس ویژه دارم.
ارسال نظر