نگاهی دگرگونه به یلدای ایرانی
اشکان تقیپور/ کارشناس ارشد فرهنگ و زبانهای باستانی ایران
به مناسبت فرا رسیدن یلدا نگاهی به نظریهای درباره این جشن میاندازیم؛ نظری از میان نظریههای بسیار.
یلدا نشانی باستانی و کهن است از پیروزی واپسین روشنایی بر تاریکی، چیرگی خیر بر شر، غلبه حق بر باطل و در دایرهای کهکشانی و فرا جهانی نشانهای از جهانبینی اساطیری کهن ایرانی که پیروزی فرجامین اهورامزدا بر اهریمن را در پایان جهان پس از ظهور موعود واپسین مژده میدهد. روشنایی و روز نمادی کهن از زندگی و دانایی است و تاریکی نمادی از نیستی و نادانی. نیاکان ما از دیرباز این شب را که در انگارههای اساطیری این کهن بوم و بر، نشانی از نبرد نهایی روشنایی و تاریکی در طول سال است به پاسداری از روشنایی پاس میداشتند، برای همراهی با راستی و روشنایی بیدار میماندند و کلام آسمانی را تلاوت میکردند، اشعار کهن میخواندند و برکتهای رنگین پروردگار را بر سر سفره میگذاشتند. شب را زنده و روشن نگه میداشتند و هندوانه سرخ رنگ و انار پردانه را که نمادی از ادامه زندگی و باروری هستند، بر سفره یلدا میگستراندند. در کنار هم دانههای آجیل شب یلدا را میخوردند تا نیروی زندگی نهفته در دانهها را به رخ تاریکی بکشند. در کنار هم بلندترین شب سال را بیدار میماندند تا به شکل نمادین افزایش طول روز را از فردای یلدا که بیانگر پیروزی روشنایی بر تاریکی و مقدمه و امیدی برای رسیدن نوروز بزرگ و بهار طبیعت است ببینند و بزرگ بدارند. یلدا دمیدن در آتش امید است در آغاز زمستان سرد با تکیه بر اعجاز تکرار کلام پروردگار و سرودههای بزرگان، نیروی اتحاد و کنار هم بودن ایرانیان برای یاری روشنایی در برابر تاریکی. غزلیات حافظ، کلام پروردگار، انسجام و گردهم آمدن خانواده، خویشان و یاران و هممیهنان، طولانیترین شب سال را به فرصتی برای بیان نیکیها و روشناییها بدل میکند. یلدا ریشه در تمدن و فرهنگ کهن این مرز بوم دارد. در بزم شب یلدا رزمی نهفته است. رزم با تاریکی و جهالت درون و بیرون، با تکیه بر عقلانیت و کلام ایزدی و قدرت اتحاد و انسجامی که ایران را هزاران سال است ایران نگاه داشته است. مناسبتهای ملی و مذهبی جایگاهی استوار برای پاسداشت باور و فرهنگ کهن دیارمان است. ایران سرزمین بزرگی است که گرچه جغرافیایش بیمانند است، اما هویتی فراتر از آب و خاک دارد. سرزمینی که پروراننده ادبیات است و شعر و عشق و عقلانیت، سرزمینی که مردمانش مظهر ایثار و مهرورزی هستند و عاشقانه روشنایی را طلب میکنند. چنانکه در شاهنامه فردوسی در پس هر بزمی، رزمی و بهدنبال هر رزمی بزمی برپاست در تفکر اساطیری ایرانی نیز بزم و رزم در کنار هم برای پیروزی واپسین راستی بر دروغ دست بهکارند و روزگار را میسازند و میگردانند.
ارسال نظر