فریبا: شوهرم کتکم میزد، خواستم ادبش کنم
فریبا نیز در بازجوییهای بعدی گفت: از وقتی که ازدواج کردم، زندگیام تباه شد چون رحمان با من رفتار خوبی نمیکرد و اگر هم اعتراضی میکردم، کتکم میزد به ناچار با سبحان از رفتارهای همسرم گفتم اما هیچوقت از او نخواستم که همسرم را بکشد و قتل نقشه خودش بود. من فقط از او خواستم تا همسرم را کتک بزند و ادبش کند. حتی بعد از قتل هم سبحان به تنهایی او را دفن کرد.
شهریور سال ۱۴۰۱ به دنبال ناپدید شدن مرد ۳۰ سالهای به نام رحمان پدر وی به پلیس آگاهی رفت.
او در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من و خانوادهام اهل یکی از کشورهای همسایه هستیم. چند سال قبل برای کار به ایران آمدیم و ماندگار شدیم و بچههایمان هم در ایران بزرگ شدند. چند وقت قبل هم پسرم رحمان به یک دختر ایرانی به نام فریبا ازدواج کرد اما از همان اوایل ازدواجشان با هم اختلاف داشتند. چند روزی است که پسرم ناپدید شده و عروسم عنوان میکند که خبری از او ندارد. از آنجایی که رابطه آنها خوب نیست، نگرانم که بلایی سرش آورده باشد.
با شکایت این مرد تلاش برای یافتن سرنخی از رحمان در دستور کار مأموران قرار گرفت. شواهد اولیه حاکی از آن بود که رحمان و فریبا در باغی در ملارد نگهبان بودند که رحمان به یکباره ناپدید شده است.
به این ترتیب فریبا تحت بازجویی قرار گرفت و اظهارات او نشان میداد که پدر رحمان درست گفته و آنها اختلافهای دامنهداری داشتهاند. در ادامه مأموران تلفن همراه فریبا را رصد کردند و مشخص شد که او از چند ماه قبل با مردی از اتباع بیگانه به نام سبحان که با رحمان هم دوست صمیمی بوده، ارتباط پنهانی داشته است.
با مشخص شدن این موضوع سبحان ۲۷ ساله بازداشت شد و به قتل دوستش به خاطر ارتباط با فریبا اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: من سالهای زیادی بود که با رحمان دوست صمیمی بودم و به همین خاطر با او رفتوآمد داشتم. بعد از مدتی رفتارهای رحمان با همسرش آزارم میداد و بارها دیدم که جلوی من با فریبا بدرفتاری میکرد و به او فحش میداد. تا اینکه فریبا برایم درددل کرد و از رفتارهای بد رحمان گفت و من هم او را دلداری میدادم. بعد از مدتی که صمیمیتر شده بودیم، به هم علاقه پیدا کردیم و فریبا از من خواست تا رحمان را از سر راهمان بردارم تا با هم زندگی کنیم. من هم قبول کردم و یک شب به باغ ملارد رفتم و زمانی که رحمان خواب بود، او را خفه کردم و بعد هم جسدش را در همانجا دفن کردیم.
به دنبال اظهارات این مرد، جسد رحمان کشف و به پزشکی قانونی منتقل شد.
فریبا نیز در بازجوییهای بعدی گفت: از وقتی که ازدواج کردم، زندگیام تباه شد چون رحمان با من رفتار خوبی نمیکرد و اگر هم اعتراضی میکردم، کتکم میزد به ناچار با سبحان از رفتارهای همسرم گفتم اما هیچوقت از او نخواستم که همسرم را بکشد و قتل نقشه خودش بود. من فقط از او خواستم تا همسرم را کتک بزند و ادبش کند. حتی بعد از قتل هم سبحان به تنهایی او را دفن کرد.
به دنبال اظهارات این زن و مرد، برای آنها کیفرخواست صادر و پروندهشان برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. این در حالی است که پدر قربانی برای متهمان درخواست اشد مجازات کرده است.
ارسال نظر