|

گفتگوی گسترش نیوز با جامعه شناس؛

آب و هوای اجتماعی نا مساعد است / باید امکانات شادی و نشاط فراهم شود

قرایی مقدم گفت: به دلیل آنکه شهرهای صنعتی از تجانس فرهنگی و همگونی فرهنگی برخوردار نیستند و شهرهای مهاجرت‌پذیری هستند، افراد در این شهرها احساس، تنهایی و افسردگی می کنند.

جامعه آب و هوای اجتماعی نا مساعد است / باید امکانات شادی و نشاط فراهم شود

افسردگی در شهرهای صنعتی، موضوعی است که باید بسیار مورد توجه قرار گیرد؛ چراکه به وجود آمدن این افسردگی سبب خواهد شد تا پرخاشگری در جامعه بیشتر شود و مردم را به سمت و سوی اندوه و غم هدایت کند. بسیاری از جامعه شناسان ایرانی و خارجی بر این باور هستند که سرعت در شهرها سبب شده است تا آرامش از مردم گرفته شود.

زندگی در شهرهای صنعتی افسردگی را بالا می‌برد

امان الله قرایی مقدم، جامعه شناس، در ارتباط با بحث افسردگی در شهر‌های صنعتی به گسترش نیوز گفت: به دلیل آنکه شهرهای صنعتی از تجانس فرهنگی و همگونی فرهنگی برخوردار نیستند و شهرهای مهاجرت‌پذیری هستند، افراد در در این شهرها احساس، تنهایی، بی‌کسی، درماندگی و بی‌هویتی می‌کند. اصولا باید گفت زندگی در چنین شهرهایی، امکان افسردگی و خشونت را تا حد زیادی بالا می‌برد.

قرایی مقدم ادامه داد: در شهری مانند تهران، باید گفت کسی به کسی نیست. نه کسی شما را می‌شناسد، نه با شما رابطه‌ای دارد و نه کسی با شما سلام و احوال پرسی می‌کند. در نتیجه باید گفت که شهرهای صنعتی و خود صنعت، افراد را از یکدیگر بیگانه بار می‌آورد. این اختلافات و افسردگی‌ها تحت تاثیر همین مورد است.

وی افزود: علاوه بر تمام این‌ها، شتاب در شهرهای بزرگ، بسیار زیاد است. یعنی سرعت حرکت بسیار است و همین امر سبب شده تا آرامش از افراد گرفته شود. شما مجبور هستید، صبح تا شب در خیابان دوندگی کنید تا بتوانید به کار و زندگی و همچنین درآمد برسید. در واقع باید گفت که در این صورت زمان برای شتابنده خواهد بود. چنین چیزی در زندگی روستایی کاملا تفاوت دارد و زمان اهمیت نخواهد داشت. شما به عنوان یک کارمند، خبرنگار و... در شهرهای بزرگ و صنعتی، مجبور هستید در طول روز فعالیت کنید و این شتاب، ساعت تغییر و زمان، شما را به حرکت در می‌آورد.

امان الله-قرایی

این جامعه شناس در ادامه گفت: زمان در شهرهای صنعتی شتابنده است. درحالی که زمان در شهرهای کوچک تر، پاندولی خواهد بود. هنگامی که زمان به طور کلی در جامعه تغییر می‌کند، تمام جامعه به حرکت در می‌آید و تمام جامعه از حرکت می‌ایستد. شتاب تغییر در شهرهای بزرگ بسیار است و همچنین ناهمگونی‌های فرهنگی بسیاری را شاهد هستیم. افراد از شهر و دیار، فرهنگ و قوم خویش، دور شدند و باید گفت دیگر فامیلی ندارند. به قول مکتب شیکاگو، این دنیا تبدیل به دنیای بیگانه‌ها شده است. از پس چنین موضوعی، دنیای تنهایی، دنیای بی‌کسی، دنیای بی‌هویتی به وجود می‌آید و در چنین دنیایی، خلافکاران در انبوه انسان‌ها گم می‌شوند.

رابطه زندگی در شهرهای صنعتی و خودکشی

قرایی مقدم خاطرنشان کرد: شهر تهران، کرج، مشهد، اصفهان، شیراز، شهرهایی هستند که صنعتی شده‌اند و جمعیت بسیاری را دارند. باید گفت در بین تمام این شهرهایی که نام برده شد، تهران وضعیت بدتری دارد. کسانی که نخستین بار از روستاها به تهران می‌آیند، می‌گویند تهرانی‌ها دیوانه شده‌اند و چرا انقدر دوندگی دارند. این روند سرعت، نا آرامی، تنهایی و بی‌کسی به وجود می‌آورد. اگر دقت کرده باشید، در تهران تعداد افرادی که می‌شناسیم بسیار اندک است اما در روستا‌ها، همه آشنا هستند و همدیگر را می‌شناسند. اینجا دنیای تنهایی است.

وی گفت: زمانی که فرد به خودکشی روی می‌آورد، نخ‌های ارتباطی‌اش با اطراف بریده شده است. در نتیجه باید گفت که در شهرهای بزرگ، به دلیل آنکه دنیای تنهایی است، خودکشی هم در این شهرها بسیار زیاد است. چنین چیزی را در استان هایی مانند یزد، کم‌تر مشاهده می‌کنید. ادر تهران و غرب کشور، ایلام و سنندج بیشتر مشاهده می‌شود. چراکه دنیای تنهایی در این استان‌ها به وجود آمده است.

افسرگی-صنعتی

این جامعه شناس، در ادامه گفت‌وگو به خبرنگار گسترش نیوز گفت: هرکدام از ما مانند بادکنک هستیم و نخ‌هایی ما را به اطرافیان وصل کرده است. زمانی که این نخ‌ها بریده می‌شود، این بادکنک به هوا رفته و می‌ترکد. در نتیجه تنهایی و بی‌کسی و احساس بی‌کسی، شخص را دچار غم و اندوه می‌کند. تنهایی و بی‌کسی سبب می‌شود تا افسردگی گریبان گیر شخص شود و از پس آن ممکن است پیامد‌های بدی را به همراه داشته باشد.

قرایی مقدم در ارتباط با اینکه راهکاری برای مقابله با افسردگی و همچنین افسرده نشدن وجود دارد یا خیر، گفت: راهکارهایی در این زمینه وجود دارد. اینکه امکانات رفاه، شادی و نشاط، اوقات فراغت و... برای مردم فراهم شود. مردم باید در جامعه احساس شادمانی و آرامش داشته باشند تا افسردگی به سراغشان نیاید. شما الان هرجایی را که مشاهده می‌کنید، چیزی به جز غم دیده نمی‌شود و شادی وجود ندارد. به دیوار‌ها، به رنگ لباس‌ها دقت کنید، رنگ‌های تیره هستند. رنگ‌های شاد در بین لباس‌های مردم دیده نمی‌شود. صحبت‌ها و برنامه‌های تلویزیون شاد هم نداریم و از صبح درباره غم و کشت و کشتار صحبت می‌شود. در نتیجه تمام این موارد غم و افسردگی به همراه دارد.

شادی و نشاط از بین رفت

وی گفت: در چنین دنیایی اگر غم نباشد، اگر پرخاشگری و خشونت نباشد، باید تعجب کرد. به قول جامعه شناسان و روانشناسان بزرگ دنیا، باید آب و هوای اجتماعی مساعد شود. آب و هوای اجتماعی درحال‌حاضر، خراب و نامساعد است و در نتیجه چنین مشکلی، فرار مغز‌ها اتفاق خواهد افتاد. یکی از عوامل وجود غم و غصه و نبود شادی در شهرهای بزرگ و کشور این است که جوانان فرار می‌کنند. حتی چنین چیزی به دوران کودکی هم رسیده است. بسیاری از مغزهای بزرگ کشور در نتیجه نبود شادی و همچنین غم افزایی از کشور رفته‌اند.

افسردگی-صنعتی

وی افزود: یکی از نتایج غم افزایی که به نظر بنده عمدی هم است، دقیقا همین فرار مغزها و افراد سرشناس است. چنین چیزی غم افزایی به وجود می‌آورد و آرامش را برهم می‌زند. شما دقت کنید، در شهرهای بزرگ چه کسی آرامش دارد؟ چنین فضای غم و اندوهی و نبود شادمانی، افسردگی و خشوت به بار می‌آورد. از بیلبوردهای خیابان گرفته تا رنگ لباس و همچنین برنامه‌های تلویزیون، تماما غم و اندوه است.

قرایی مقدم در پایان گفت: این نکته را نیز باید گفت که کمرنگ شدن اعتقادات مذهبی و همچنین موسیقی هم بسیا تاثیر‌گذار بر افسردگی است. برخی موسیقی هایی مانند رپ و هیپ هاپ بسیار خشونت بار است. درحالی که باید گفت موسیقی سنتی ایرانی بسیار آرامش بخش است. باید گفت که فضای کشور، فضای نا امیدی و خشونت بار است.

کدخبر: 306585 امیرمحمد درویش

ارسال نظر

 

آخرین اخبار