جزئیات تکان دهنده از پرونده قتل شیما
کمتر کسی با مشاهده این پیرمرد ۶۱ ساله به این نتیجه میرسد که یک دختر ۱۶ ساله را ربوده و به آن تعرض کرده و به قتل رسانده باشد.
همین چند وقت پیش بود که شهروندان یکی از محلات شرقی تهران با اطلاع گرفتار شدن یک دختر در خانهای قدیمی او را از منزل رها کردند. این دختر که سمیرا نام داشت بعد از انتقال به کلانتری نامجو در توضیح ماجرا به ماموران پلیس گفته بود که مدتی قبل با پیرمردی به نام بهلول که صاحب همان خانه در خیابان سبلان است، طرح دوستی ریخته است. دو روز قبل به قصد استعمال مخدر شیشه با او به خانهاش رفته اما او درب را روی من قفل کرد و از خانه رفت. دو روز در خانهاش بودم و بالاخره تصمیم گرفتم با کمک همسایهها از آن خانه بیرون بیایم. سمیرا آن شب نزد بازپرس کشیک دادسرا فرستاده شد اما آنجا هم اعلام کرد که از بهلول که همان قاتل شیما است، شکایتی ندارد با این وجود مقام قضایی برای انجام تحقیقات گسترده تر دستور به بازداشت این شخص را داد.
درگیری ما فقط چند ثانیه طول کشید
بهلول در ابتدا و در پاسخ به اینکه به چه علت خانه او مخوف است و تمامی منافذ را مسدود کرده است، گفت: شیشههای خانه من به گونهای بود که از بیرون میشد داخل را نگاه کرد و به علت اینکه در اطراف من خانواده زندگی میکرد و من به تنهایی زندگی میکردم، میخواستم راحت در خانه رفت و آمد داشته باشم. من خیلی خانه خود را محکم نکرده بودم و صرفا برای ایمنی بوده است.
او افزود: من ۶۱ سال سن دارم. پدرش باعث شد که این اتفاقات بیفتد. من قصد قتل نداشتم و پدر شیما شماره تماس من و آدرس محل سکونت من را در فضای مجازی منتشر کرد و باعث شد تا این اتفاق بیفتد. با این اقدام پدر شیما، من دیگر امنیت جانی نداشتم و هر از گاهی یک نفر به من مراجعه میکرد و قصد اخاذی از من را داشت. این شخص که امروز به عنوان پدر شیما به اینجا آمده است در حقیقت ناپدری شیما است. شیما به من گفت که میخواهد شیشه بکشد و از من خواست تا مخدر در اختیار او قرار دهم و به همین علت با من آمد. قصد کشتن او را نداشتم و درگیری بین من و او چند ثانیه هم نشد اما وقتی او را رها کردم دیدم تمام کرده است.
چگونه توانستی یک دختر نوجوان را به قتل برسانی؟
سردار حسین رحیمی، فرماندهی انتظامی تهران بزرگ در مواجهه با بهلول گفت: در این سن و سال چگونه توانستی یک دختر نوجوان را به قتل برسانی و بارها نیز در خصوص محل دفن این دختر به ما دروغ گفتی. چگونه توانستی به این دختر معصوم تعرض کنی. این دلایل هیچ کدام نمیتواند منطقی باشد.
او افزود: قاتل شیما سابقه دار است و مرتکب جنایتی خشن شده و ما لحظهای تا پیدا شدن جسد این دختر نوجوان از تلاش خود نکاستیم. پس از گفتن دهها دروغ بالاخره این فرد مجبور شد تا محل دفن را با اصرار ما اعتراف کند و جسد در باغچه منزل این شخص پیدا شد.
این مقام ارشد انتظامی خاطرنشان کرد: بهترین مامن برای فرزندان خانوادهها هستند و این روزها شاهد عدم حضور جوانان در میان خانوادهها هستیم. متاسفانه در سطح شهر موارد فقدان و فرار نوجوانان دیده میشود و خانوادهها باید با دقت بیشتری مراقب فرزندان خود باشند.
سردار رحیمی افزود: امروز اداره فقدان به صورت متمرکز و جدی به کار خود ادامه میدهد و با تمام قدرت به دنبال پروندههای گمشدگان خواهد رفت. جوانان و نوجوانان باید دقت داشته باشند که هیچکس بهتر از خانواده با آنها رفتار نخواهد کرد. قطعا ممکن است گلایه هایی داشته باشند اما نباید به دیگر ان اعتماد کنند زیرا نتیجه اعتماد به غریبهها منجر به این میشود که جنازه تخریب شده شیما بعد از مدتها در حیاط شخصی پیدا شده است که به او اعتماد کرده است.
پلیس را به نقاط مختلف کشور کشاند
سردار علیرضا لطفی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در این خصوص گفت: این شخص پس از دستگیری و مشخص شدن اینکه مرتکب قتل شده است پلیس را به نقاط مختلف کشور کشاند و هر بار به دروغ میگفت که جسد شیما را در یک نقطه دفن کرده است.
او افزود: تیزهوشی و اصرار کاراگاهان پلیس آگاهی سبب شد تا این پرونده به نتیجه برسد و محل دفن این دختر نوجوان مشخص شود.
دخترم معتاد نبود
پدر شیما در این رابطه گفت: پیگیری مجدانه مامورین آگاهی سبب شد تا ما بالاخره بتوانیم پیکر دخترمان را پیدا کنیم. درست است که ما شیما را زنده پیدا نکردیم اما توانستند این جانی را دستگیر کنند.
او افزود: دختر من را به عنوان مسافر از پایانه بیهقی سوار خودروی خود کرده و به خانه خود برده است. بهلول با به حاشیه کشاندن این اقدام به دنبال منحرف کردن پرونده بود تا ذهن ماموران آگاهی را از پرونده منحرف کند. بیش از یک سال به مامورین دروغ گفت و حتی پس از اعتراف به قتل محل جسد را اعتراف نمیکرد و پشت سر هم به ما دروغ میگفت.
پدر شیما خاطرنشان کرد: بهلول دروغ میگوید. دختر من هیچگاه موادمخدر مصرف نکرده است. دختر من بسیار باهوش بود و حتی به خوبی به زبان انگلیسی مسلط بود. معلم خصوصی برای او گرفته بودم تا در درس هایش موفق باشد و علاوه بر آن در کلاسهای ورزشی نیز شرکت میکرد. من از ابتدا به این شخص مشکوک بودم و حتی به او گفتم از اینکه مدتی دختر من را نگه داشتهای از تو تشکر میکنم و به تو پاداش میدهم اما لطفا فرزند من را برگردان اما از ابتدا منکر این قضیه میشد.
من به بهلول التماس کردم
مادر شیما در این خصوص گفت: از دستگاه قضایی خواهش میکنم که اشد مجازات را برای او تعیین کند. من به بهلول التماس کردم و از او خواستم دخترم را پس دهد. بارها به او گفتم که به تو پول میدهم و فقط به من دخترم را برگردان اما او تکذیب میکرد و میگفت که من خودم دختر دارم و هیچگاه دختر تو را اذیت نمیکنم و دختر تو پیش من نیست.
ارسال نظر