مدیریت خطر و ریزش کوه و حملونقل ایمن
ناصر بزرگمهر - مدیر مسئول
در شماره ۸۸۷ به تاریخ ۲۲ مهر ۱۳۹۶ و شماره ۱۵۰۶ شنبه، ۶ اردیبهشت ۹۹ در روزنامه صمت درباره اهمیت حملونقل نوشتم:
در طول عمر، هر وقت تابلو خطر ریزش کوه را در جادههای کوهستانی را دیدم، با خود فکر کردم معنای این تابلو چیست؟
تابلو میگوید احتمال سقوط بهمن یا صخرهای بزرگ یا سنگریزههایی کوچک در چند صدمتری شما وجود دارد؛ خب چه باید کرد؟ مسافر و راننده باید چه کنند؟ دور بزنند و راه آمده را برگردند؟ یا پا را روی پدال بیشتر بفشارند؟ یا آهستهتر و بیصدا از گردنهها عبور کنند؟ اصلا این تابلو باشد یا نباشد چه فرقی میکند؟
بهنظر من این تابلو در میان علائم راهنمایی و رانندگی خیلی بیربط است یا حداقل رانندگان هیچ کاری در مقابل اینگونه علائم راهنمایی و رانندگی از دستشان برنمیآید. مسئول این علائم مردم نیستند؛ وزارت راه است. بهجای نصب این تابلوها باید جادهها را ایمن کنند، کوه را بتراشند، حفاظ نصب کنند، سقف بزنند، تونل ایجاد کنند؛ نه آنکه ۶۰، ۷۰ سال از ایجاد فلان جاده کوهستانی بگذرد و همچنان تابلو راهنمایی و رانندگی سرافراز باقی مانده باشد که در پشت این گردنه، احتمال سقوط سنگ و صخره و برف و بهمن وجود دارد؛ خب چکار کنیم؟
گاهی فکر میکنم همین جاده چالوس و هراز خودمان را اگر در این ۴۰ سالی که گذشت، روزی ۱۰ متر درست میکردند، امروز کار تعمیرات آن به پایان رسیده بود و حداقل ۱۵۰ کیلومتر جاده عریض و چندبانده داشتیم. این جادههای کوهستانی را باید فقط با بولدوزر و دینامیت کمی عریضتر کرد. این سادهترین چیزی است که مردم از وزارت راه انتظار دارند. همین امروز هم دیر نیست. میتوان در یک طرح جهادی و در راستای اقتصاد مقاومتی با بسیج بولدوزر و کامیون و دینامیت و عقل چند مهندس جوان، از تلف شدن میلیونها ساعت وقت مردم و هدر رفتن میلیونها لیتر بنزین در ترافیک این جادهها جلوگیری کرد. هراز و چالوس با حداقل امکانات در ۷۰ سال قبل و برای تعداد محدودی اتومبیل ساخته شد و باعث شرمندگی دهها دولتی است که در این سالها آمده و رفتهاند و هنوز یک تونل یا جاده جدید در این مسیر نساختهاند. داستان بزرگراه شمال یا همین ادامه بزرگراه همت یا عریض کردن چند کیلومتر اتوبان کرج که هر کدام آینه عبرت است، طرحهای بهتر و ساخت بزرگراه هم پیشکش وزارت راه بماند.
این وزارت راه که سالهاست در کار خودش هم مانده، حالا شهرسازی هم در کنارش قرار گرفته و حتما میخواست در دولت معجزه، معجزهای بکند؛ هرچند از زمان ادغام هم چند دولت آمد و رفت و نتیجهای هنوز دیده نشده است. داستان شهرسازی و مسکن مهر و موارد دیگر هم که خودش یک رمان است و صدها مقاله میطلبد.
بعد از جنگ جهانی دوم، آلمان برای ۲ سال همه بودجه مملکت را به وزارت راه سپرد. تنها پول و خزانه دولت نبود که به این وزارتخانه سپرده شد، بلکه مثل انقلاب فرهنگی ما، بسیاری از پروژهها و حتی گویا مدارس و دانشگاهها تعطیل و کارکنان مازاد بیشتر وزارتخانهها به وزارت راه مأمور شدند تا در یک اقدام انقلابی همه جادههای آلمان بازسازی و نوسازی شوند. جادهسازی مهمترین دستور کار دولت آلمان شد؛ با این اعتقاد که جادهها رگهای بدن کشور هستند، جادههای اصلی شریانهای حیاتی جامعه بهشمار میروند، سرخرگها و سیاهرگها بزرگراههای جریانساز اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهند بود، شهرهای بزرگ باید با اتوبان و قطار به هم وصل شوند، همه نقاط بدن کشور به جریان خون نیاز دارند، جادههای کوچک و بزرگ براساس نیاز مویرگی به حیات اقتصادی کشور کمک میکنند، شبکه جادهای یعنی پویایی اقتصاد، یعنی صرفهجویی در سوخت و بنزین و گازوئیل، یعنی آمدن توریست و رونق گردشگری، یعنی ارتباطات آسان برای مردم، یعنی جلوگیری از سیل مهاجرت به شهرهای بزرگ، یعنی حفظ محیطزیست یک کشور، یعنی کشته نشدن مردم در جادهها، یعنی جلوگیری از تصادفات و هدر نرفتن جان و مال شهروندان، یعنی سرازیر شدن ثروت به جیب مردم، یعنی صدها تعریف دیگر.
جادهسازی مهمترین وظیفه دولتهاست که ۴۰ سال از آن غفلت شده است. اعلام و افتتاح هرازگاهی یک بزرگراه نشانه کار و تلاش و خدمت کردن نیست. این سرزمین بیش از این حرفها ثروت و دانش داشته و دارد. مشکل ما همیشه مدیریتی است. امیدوارم در ماههای باقیمانده دولت تدبیر و امید، جناب رئیسجمهوری ارجمند فکری کنند. این چند ماه هم میگذرد؛ آقای روحانی بگذارید تحول در جادههای کشور را به نام شما ثبت کنند.
براساس آمار ناجا سالانه حدود ۲۴ هزار نفر در جادههای کشور میمیرند. میلیونها لیتر بنزین، این سرمایه ملی که دود میشود، وقتی که میگویند طلا است، هدر میرود. مردم در ترافیکها بیمار و عصبی میشوند. اقتصاد کند است. محصولات بهموقع جابهجا نمیشوند. کشاورزی ضرر میکند و دهها نکته مهم دیگر که خود بهتر میدانید.
مسائل و مشکلات حملونقل هوایی، دریایی، ریلی و زمینی و جادهای بیرون شهرها و حتی داخل شهرها همچنان باقی است و ۲۶ آذرهای متعدد آمده و خواهد آمد و خواهد رفت. فقط با نامگذاری یک روز حملونقل در تقویم، مشکل حملونقل حل نخواهد شد. مشکلات جادهسازی و بسیاری از مشکلات حملونقل هوایی و ریلی و جادهای ما به تحریمها مربوط نیست؛ بخش عمده آن مدیریتی است.
من هیچ مسئولی را در وزارت راه از نزدیک نمیشناسم، اما همین چند وقت قبل وزیر محترم پیشین راه از مشکلات و کمبودهای شبکه ریلی بنادر گفته و صدای اعتراضش برخاسته بود. ظاهرا یکی نبوده که به ایشان بهعنوان بالاترین مسئول و متولی شبکه ریلی و جادهای بگوید شما به چه کسی اعتراض میکنید؛ اصلا مگر دولتمردان خودشان حقاعتراض دارند؟ همه چیز که دست شماست؛ تعیین معاونان و مدیران و تخصیص بودجه و... که برعهده شما عالیجنابان است. برای چه اعتراض میکنید؟ کمی فکر کنید، کمی کار کنید. حملونقل ایمن، شاهکلید توسعه است؛ همین و بس.
ارسال نظر