شرطبندی هولناک در تهران
ماموران در طرح اقتدار پلیس 4شرور را بازداشت کردند که در جریان یک شرط بندی عجیب، برای قدرت نمایی و ایجاد رعب و وحشت، به بیش از 10نفر در غرب تهران هجوم برده و آنها را هدف ضربات چاقو قرار داده بودند.
ماموران در طرح اقتدار پلیس ۴شرور را بازداشت کردند که در جریان یک شرط بندی عجیب، برای قدرت نمایی و ایجاد رعب و وحشت، به بیش از ۱۰نفر در غرب تهران هجوم برده و آنها را هدف ضربات چاقو قرار داده بودند. آنها حالا درحالیکه دستبند بهدست دارند، در گوشهای از محوطه ستاد فرماندهی انتظامی تهران ایستادهاند و یکی از متهمان از جزییات این ماجرا میگوید.
چند نفر را زخمی کردید؟
فکر میکنم ۱۲نفر را.
۱۲نفر را با چاقو زخمی کردید فقط برای خودنمایی؟!
اصلا در حالت عادی نبودیم. مشروبات الکلی مصرف کرده بودیم و در حالت مستی بودیم.
چرا چنین نقشهای کشیدید؟
شرطبندی. با دوستانمان دور هم نشسته بودیم و بر سر اینکه چهکسی میتواند چند نفر را در خیابان با چاقو و قمه زخمی کند شرط بستیم. البته بیشتر برای خودنمایی و ایجاد رعب و وحشت بود. بعد از اینکه مشروب مصرف کردیم راه افتادیم. از شهر زیبا تا باغ فیض و جنتآباد. بیش از ۱۰نفر را با قمه و چاقو زخمی کردیم که همه آنها شهروندان عادی بودند. بندههای خدا خیلی وحشت کرده بودند. حتی شاهدان هم از ترسشان فرار میکردند و ترسیده بودند.
وضعیت افرادی که چاقو خوردند چطور است؟
تا جاییکه میدانیم زنده هستند و حتی برخی از آنها از بیمارستان هم مرخص شدند. ما قصد کشتن کسی را نداشتیم و ضربهها را طوری نزدیم که به کسی آسیب جدی برسد. نیت ما خودنمایی و ایجاد رعب و وحشت بود.
سابقهدارید؟
حمله خونین
چند روز پیش فیلمی در فضای مجازی منتشر شد که ۲نفر بهسمت فردی هجوم برده و با شیشه شکسته نوشیدنی دیوانهوار به او ضربه میزدند. بهدنبال انتشار این فیلم، ۲ متهم دستگیر شدند و مرد زخمی که تا پرتگاه مرگ پیش رفته بود، نجات یافت. یکی از متهمان از جزییات این حادثه میگوید.
انگیزهتان از درگیری چه بود؟
مرد جوان که راننده خودرویی بود به ما فحش ناموسی داد. من و پسرداییام که سوار بر ماشین بودیم خیلی عصبانی شدیم. وقتی یک نفر فحش ناموس میدهد ما نمیتوانیم سکوت کنیم و حرفی نزنیم.
درگیری بر سر چه بود؟
ما سوار بر ماشین بودیم که آن خودرو درحالیکه خیابان یک طرفه را خلاف میآمد جلوی ما پیچید و گفت ما جای بدی توقف کردهایم. میگفت آنجا جای پارک اوست. او خودش خلاف آمده بود و حالا معترض هم بود. برای همین جوابش را دادیم و بحثمان که بالا گرفت شروع کرد به فحاشی. ما هم نتوانستیم سکوت کنیم.
ممکن بود جان او را بگیرید؟
خدا رحم کرد که او زنده ماند. اصلا قصد کشتن او را نداشتیم. وقتی دعوا شروع شد پسرداییام با مشت و لگد به جانش افتاد و من هم کنار درخت چشمم به یک بطری شکسته ماءالشعیر افتاد. آن را برداشتم و چند ضربه به مرد جوان زدم. بعد از این اتفاق فرار کردیم اما از بخت بد ما فیلم درگیری منتشر شد و جنجال به پا کرد و در نهایت هم ما دستگیر شدیم.
ارسال نظر