خالکوبی مشابه یک باند خلاف را لو داد
تتوی مشابه روی ۲ دست ۳ جوان تهرانی راز نقشههای پلیدشان را برملا کرد.
باند ۳ نفره سرقت که نسبت به طعمههای خود بیرحم بودند شناسایی و دستگیر شدند تتوی مشابه روی دست شان آنها را لو داد و در مخفیگاه این ۳ جوان خطرناک قمه و چاقو و...و گشف شد.
اگرچه مهران ۲۴سال بیشتر ندارد اما با وجود این سن کم، سردسته یک باند سه نفره است. او چند وقت قبل با دو نفر از همکلاسی هایش باند سرقت تشکیل داد و از روزی که باندشان تشکیل شد یک نشان خاص روی هر دو دست شان خالکوبی و تتو کردند.
نقشه سرقت هایتان را چطور اجرا میکردید؟
هر کدام یک نقش یا بهتر بگویم یک وظیفهای را بهعهده داشتیم. ما ۳دوست صمیمی هستیم که دوستیهایمان از پشت نیمکتهای مدرسه شکل گرفت و تا الان ادامه دارد. ما چند وقت قبل دور هم جمع شدیم و نقشه سرقت کشیدیم. من سردسته گروه بودم و چون زورم زیاد بود سرقت بهعهده من بود. کار ما سرقت ماشین و گوشی بود. سعید همدستم با قمه و چاقو طعمهها را تهدید میکرد و امیر که از همه ما ریزنقشتر بود کار سرقت ماشین و رانندگی با ماشین مسروقه را بهعهده گرفته بود. من هم اموال طعمه هایمان را میدزدیدم.
طعمه هایتان را چطور شناسایی میکردید؟
شگرد ما این بود که ابتدا یک خودرو برای انجام موبایل قاپی میدزدیدم. سپس با خودروی سرقتی راه میافتادیم و به سمت پارکهای تهران میرفتیم. امیر پشت فرمان منتظر ما مینشست و من و سعید وارد پارکها میشدیم. به محض شناسایی طعمهها، سعید با چاقو و قمه آنها را تهدید میکرد و من گوشیها را میقاپیدم.
ظاهرا به یکی از طعمه هایت هم آسیب رساندید.
قصد ما آسیب رساندن نبود. اگر با خودمان چاقو و قمه هم میبردیم صرفا برای تهدید و ترساندن طعمهها بود. آن روز هم برای سرقت به پارک رفتیم و ۲ نفر را که عمو و برادرزاده بودند گیر انداختیم. با تهدید گوشی هایشان را سرقت کردیم اما آنها به تعقیبمان پرداختند. زمانی که سوار ماشین شدیم تا فرار کنیم خودشان را انداختند جلوی ماشینمان. ناچار شدیم برای فرار یکی از آنها را زیر بگیریم. فکر میکنم عمو را زیر گرفتیم و پایش شکست.
خودروها را چطور سرقت میکردید؟
تخصص امیر بود. اغلب پرایدهایی را که کنار خیابان پارک شده بود سرقت میکرد. با ماشینهای دزدی راهی سرقت میشدیم و بعد از اینکه بنزین ماشین تمام میشد آن را کنار خیابان رها کرده و سراغ سرقت بعدی میرفتیم. فکر میکنم حدود ۴یا ۵ماشین دزدیدیم و بعد رها کردیم.
چطور دستگیر شدید؟
هنگام آخرین سرقت، مالباخته مقاومت کرد و همزمان هم مأموران کلانتری ۱۶۱ رسیدند و دستگیرمان کردند
ارسال نظر