دستگیری اخلالگر کلاس درس دختران در شبکه شاد!
من قصد اخلال در امور تدریس معلمان را نداشتم و تنها به دلیل غرور نوجوانی و شرطی که با دوستانم بسته بودم، میخواستم کلاسهای تدریس فضای مجازی را به هم بریزم
اینها بخشی از اظهارات نوجوان ۱۶سالهای است که به دلیل اخلال در کلاسهای تدریس فضای مجازی (شاد) و مزاحمت برای دختران نوجوان دستگیر شده بود.
این نوجوان که با شکایت برخی از خانوادههای دانش آموزان رو به رو شده بود و خود را در آستانه مجازاتی سخت میدید، در حالی که با اظهار ندامت و پشیمانی التماس میکرد تا شاکیان از گناهش بگذرند، درباره ماجرای ورودش به شبکه شاد به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: روزی به همراه چند نفر از دوستانم دور هم نشسته بودیم و هر کسی از شاهکارهایش سخن میگفت.
من هم که چیزی برای تعریف از خودم نداشتم ناگهان قصهای سر هم کردم و به آنها گفتم که میتوانم وارد کلاسهای درس فضای مجازی شوم و دختران را اذیت کنم. اما دوستانم حرف مرا باور نکردند. من هم برای خودنمایی روی گفته ام اصرار کردم و به قول معروف با آنها شرط بستم. بعد از آن بود که به فکر چارهای افتادم تا حرفم را اثبات کنم.
به همین دلیل پیامکهای قلابی را با ترفندهای اینترنت رایگان برای چند نفر فرستادم تا این که به شیوهای خاص توانستم به کلاسهای درس شبکه شاد دسترسی پیدا کنم. وقتی معلم در حال تدریس بود، من صداهای ضبط شده حیوانات یا تصاویر نامربوط را بین تدریس روی گوشیها میفرستادم و کلاس را به هم میریختم تا فقط نزد دوستانم کم نیاورم اما نمیدانستم که پلیس خیلی زود مرا دستگیر میکند.
تصور میکردم هیچ کس نمیتواند بفهمد این تصاویر و صداها را من ارسال میکنم ولی همان روز خانواده دانش آموزان با پلیس تماس گرفتند، به طوری که چند ساعت بعد نیروهای انتظامی به سراغ پدرم آمدند و او را به کلانتری بردند.
حدس میزدم احضار پدرم به خاطر اشتباه و کار زشت من است اما میترسیدم سخنی بگویم تا این که پلیس به سراغ من آمد و مرا نیز به کلانتری آوردند. وقتی فهمیدم چه مجازات سختی انتظارم را میکشد اشک ریزان از خانواده دانش آموزان خواستم تا مرا ببخشند.
پدرم کارگر است و من هم آرزو دارم درس بخوانم و در آینده مهندس شوم ولی اشتباه کردم که از روی غرور و برای خودنمایی نزد دوستانم، دست به چنین کاری زدم که اکنون با خشم و غضب و ناراحتی خانوادههای دانش آموزان رو به رو شدم.
قول میدهم که دیگر هیچ گاه چنین اشتباهاتی را مرتکب نشوم اما...
ارسال نظر