دهقان فدارکار جدید که بود و چه کرد؟
یکی از افراد حاضر در ماجرای نجات قطار گرمسار از سیل که یاد دهقان فداکار را زنده کرد، لحظهلحظه ماجرای پراسترس آن روز را روایت میکند
ویدئوی تکرار ماجرای «دهقان فداکار» در مسیر قطار گرمسار به فیروزکوه در شبکههای اجتماعی بازدید زیادی داشت و مورد تمجید کاربران فضایمجازی قرار گرفت. بارش کمسابقه باران در حبلهرود گرمسار و منطقه محمودآباد، باعث جاری شدن سیل شد و اگر دلسوزی چند نفر از اهالی آن منطقه نبود، به طور قطع حادثهای برای قطاری که از آنجا عبور میکرد، پیش میآمد. «عباس کریمی» ۴۱ ساله، ویدئوی پربازدید آن روز را ضبط کرده و از نزدیک، شاهد ماجرا بوده است. در ادامه با او درباره ماجرای نجات قطار از سیل در روز ۱۵ اردیبهشت، گفتوگویی داشتیم که خواهید خواند.
سیل در ۶ دقیقه اتفاق افتاد
کریمی درباره شروع سیل در آن روز میگوید: «قبل از شروع باران، من و خانوادهام بیرون از خانه بودیم. به محضی که به خانه رسیدیم، باران شروع شد. خانه ما در بلندی روستا قرار دارد. شاید یک دقیقه پس از شروع باران، برادرم به من زنگ زد و گفت عباس جان، خودت و خانوادهات از خانه بزنید بیرون که از بالا دست، سیل راه افتاده و تا چند دقیقه دیگر به روستای شما میرسد. سیل کلا در ۶ یا ۷ دقیقه اتفاق افتاد و انصافا سیل وحشتناکی هم بود.»
دیدم که سیل زده روی خط راهآهن
«تا از خانه بیرون آمدیم، دیدم که سیلزده روی خط راهآهن»، کریمی با این مقدمه میگوید: «بعدش به زن و بچهام گفتم شما بروید کمی دورتر، من بروم جای ریل که پل آن در حال خراب شدن است و سیل دارد آن را نابود میکند. من چون آنجا زندگی میکنم، میدانستم تقریبا همان موقع یک قطار از این مسیر عبور میکند. شروع کردم به داد و فریاد و چند نفری را صدا زدم تا با هم برویم روی ریل.»
یک دقیقه فرصت داشتیم که قطار را متوقف کنیم
او درباره نزدیک شدن قطار به پلی که سیل در حال تخریب آن بود، میگوید: «به محض اینکه نزدیک پل شدیم، دیدم قطار از داخل تونل خارج شد و نهایتا یک دقیقه فرصت داشتیم تا قطار را متوقف کنیم وگرنه معلوم نبود چه اتفاقی برای سرنشینان آن میافتاد. البته این را بگویم که فکر میکردیم قطار مسافربری باشد اما بعد از متوقف کردن آن، متوجه شدیم که باری است اما نجات جان سه سرنشین آن و مانع شدن از خسارتی که به قطار وارد میشد، برای ما مهم بود.»
قطار بوق هشدار میزد که کنار برویم اما خطر کردیم
کریمی درباره اینکه در آن یک دقیقه که فرصت داشتند تا قطار را متوقف کنند، چه کردند؟ میگوید: «سیل هر لحظه وحشتناکتر میشد. چند نفری که همراه من بودند، به سمت قطار دویدند تا آن را متوقف کنند. علاوه بر اینکه هر لحظه پل داشت خراب و سنگهایی از گوشه و کنارش جدا میشد، اگر قطار روی پل میرسید، چه بسا که سیل یک یا چند واگن را با خودش میبرد. بچهها همانطور که در فیلم دیدید، جانشان را به خطر انداختند تا قطار را متوقف کنند اما قطار، مدام بوق هشدار میزد که کنار برویم اما ما مجبور بودیم ریسک کنیم. قطار تصمیم به ایستادن نداشت. یکی از افراد گفت من میروم وسط ریل میایستم تا راننده لکوموتیو ما را ببینید. به محض اینکه قطار ما را دید، شروع کرد به زدن بوق هشدار تا ما کنار برویم اما وقتی دید ما کنار نمیرویم، مجبور شد توقف کند.»
نمیخواستیم حادثه ۳۰ سال پیش تکرار شود
کریمی درباره خسارتهای این سیل هم میگوید: «لطفا بنویسید تا همه به خصوص مسئولان بدانند که به خاطر این سیل بیش از ۱۵۰ هکتار از باغهای مردم منطقه ما نابود شده است. سیل وحشتناکی بود، به درختهای ۳۰ و ۳۵ ساله خسارت زیادی وارد شده است. درباره عاقبت این قطار هم بگویم، سیل که کم شد و رفت زیر پل، سریع به راننده قطار گفتیم که از اینجا عبور کند چون شاید دوباره سیل شدت میگرفت و حادثه ساز میشد. یادم هست ۲۵ یا ۳۰ سال پیش، ۳ یا ۴ کیلومتر پایینتر از همینجا، سیل ریل را با خودش برد و وقتی قطار به آنجا رسیده بود، از روی پل آویزان شده بود. نمیخواستیم حادثه ۳۰ سال پیش تکرار شود که خدا را شکر موفق شدیم و البته این کار را وظیفه خودمان میدانستیم.»
ارسال نظر