همخانهام روی مخم بود و او را زنده زنده سوزاندم! / فیلم اعترافات
۵ سال قبل در یک درگیری جوان تهرانی همخانه خود را به آتش کشید و او را به قتل رساند.در این گزارش این پرونده قتل را بازخوانی میکنیم.
بهمن ماه سال ۹۵ رسیدگی به پرونده قتل جوانی ساکن چهارراه سیروس در دستور کار ماموران قضایی قرار گرفت.
بررسیهای اولیه و اظهارات شهود حاکی از این بود که مقتول با یکی از ساکنان خانه به نام پیمان درگیر شده و پیمان او را زنده زنده به آتش کشد و از مهلکه گریخته بود.
در حالی که تحقیقات پلیسی برای یافتن ردی از پیمان ادامه مشخص شد، او مدتی بعد از وقوع قتل به اتهام فروش مواد در پارکی واقع در ورامین دستگیر شد.پیمان قصد داشت با اعلام هویت جعلی، پلیس را از شناسایی هویت خود منحرف کند تا از زیر بار اتهام قتل شانه خالی کند.اما با هوشمندی ماموران پلیس از هویت او شناسایی شد.
پدرم خودش را به آتش کشیده بود
متهم بعد از احراز هویت، لب به اعتراف گشود و به درگیری منجر به قتل اعتراف کرد.او در نخستین اظهارات خود گفت: «سال ۸۸ بود که پدرم خودش را در بهارستان مقابل به آتش کشید.پدرم شرکت تولید مواد غذایی داشت.۱۵ سال بود به تریاک اعتیاد داشت و دو سه سالی میشد که مخدرهای دیگر هم مصرف میکرد.این اواخر ورشکسته شده بود و چکهای برگشتی زیادی داشت.می گفت میترسم گیر بیفتم.بعد از فوت پدرم من هم به کل از خانواده جدا شدم و در خانهای در چهارراه سیروس اتاقی اجاره کردم.چون کار من تولید پایپ بود و در آن خانه راحت تر میتوانستم کار کنم. مادرم چند سال قبل از پدرم طلاق گرفته بود و خواهر و برادرم هم در بهزیستی زندگی میکردند چون اوضاع مالی پدرم به هم ریخته بود.»
همه اینها باعث شد وارد خانهای شد که هر اتاقش به یک شخص اجاره داده شده بود و غالبا افراد معتاد و خلافکار ساکن آن خانه بودند.
پیمان در ادامه گفت: « دختر صاحبخانه من به شیشه معتاد کرد.البته دختر صاحبخانه سن و سال کمی نداشت و یک زن مطلقه بود.»
با یک همخانه درگیر شدم و او را به آتش کشیدم
متهم در ادامه در مورد روز درگیری گفت: «در یکی از اتاقهای آن خانه پسر جوانی همسایه من بود که خیلی وقتها همسایههای دیگر را آزار میداد و به آنها زور میگفت.چند بار هم روی مخ من رفته بود! روز حادثه برایم سو کشید و داشت به اتاقش میرفت که به او گفتم برای چه کسی سو کشیدی؟ درگیر شدیم و یقه من را گرفت.من هم یک دسته تی برداشتم و به او گفتم آتشت میزنم.می خواستم گمان نکند که مثل بقیه از او حساب میبرم.عصبانی بودم و رفتم نوشابه خریدم.نوشابهاش را خالی کردم و در بطری بنزین ریختم.دوباره به خانه آمدم و دم اتاقش رفتم و صدایش زدم.»
زنده زنده میسوخت و در آتش فریاد میزد
پیمان در ادامه گفت: «به محض اینکه همسایه ام در اتاقش بیرون آمد بنزین را روی او پاشیدم و فندک زدم.دور خودش در حیاط میچرخید و آتش روی او گر گرفته بود.می خواست با شلنگ آب، آتش را خاموش کند اما فایده نداشت.من ترسیدم و رفتم پتو آوردم که دیدم خاموش شده.بعد فرار کردم.»
بعد از اعترافات متهم رسیدگی به این پرونده در جریان قضایی قرار گرفت.
ارسال نظر