۵ سال زندان در انتظار جاعل امضای سردار نقدی

جعل امضا سبب شد جوان تهرانی به زندان بیفتد.این جوان به اتهام جعل امضا به ۵ سال حبس محکوم شد.جوانی که متهم به جعل امضا شد،فوق لیسانس میکروبیولوژی دارد.قبل از اتهام جعل امضا،دوست دختر متهم از او به خاطر تهدید شکایت کرده بود.بعد از اتهام جعل امضا هم از او سلاح کشف شد.

سهیل ۲۸ ساله که روبرویم می نشیند،لبخند پت و پهنی بر لب دارد.اولین متهمی است که می بینم قبل از شروع مصاحبه خنده بر چهره دارد. با تعجب می گویم: «از اینکه اینجایی خوشحالی؟! »

می گوید: « نه! فرم صورت من حالت خوشحال دارد.حتی موقع محاکمه قاضی هم به خاطر این حالت چهره ام؛ به من تذکر داد.»

لحن کلامش،لحن کوچه و خیابان نیست.به او می گویم: «تحصیل کرده ای؟»

می گوید: «فوق لیسانس میکروبیولوژی از دانشگاه تهران دارم! »

بعد تعدادی کاغذ از پوشه ای که همراه دارد بیرون می آورد و می گوید طراحی فرم بلد است و برای زندان هم کار طراحی فرم انجام داده است. می گوید مسئولان زندان از او راضی هستند و برای کارهای فرهنگی آنها ایده می دهد و کمکشان می کند.جوان خلاقی به نظرم می رسد.

چه شد که مرتکب این اشتباهات و زرنگی های دردسر ساز شدی؟

وقتی فارغ التحصیل شدم سر کار می رفتم و خرج خانواده ام را می دادم.پدرم چند سال قبل به خاطر حمل کپسول های اکسیژن در زمان جنگ دچار آسیب نخاعی شده بود و در این سال های اخیر به خاطر اضافه وزن،توان حرکت خود را از دست داد.مادرم هم بیماری صرع دارد.برای همین تنها نان آور خانواده من بودم.علاوه بر این خانواده ام برای کارهای خانه و دکتر رفتن خود به من نیاز داشتند چون خواهر و برادرم از من کوچکتر و محصل بودند.همه این مشکلات باعث می شد نتوانم سربازی بروم.از طرفی اساتید و دوستانم به من می گفتند حتما به سربازی برو تا بتوانی کار خوب پیدا کنی و درآمدت زیاد شود.بالاخره تصمیم گرفتم به سربازی بروم.اما یکی دوماه که گذشت خانواده ام به مشکل برخوردند.من به فکر این افتادم که نامه ای جعل کنم و امضای معاون فرمانده سپاه را در آن جعل کنم تا از طریق آن بتوانم دو ماه مرخصی بگیرم.

بعد از تحویل نامه به پادگان دستگیر شدی؟

هم زمان با اینکه نامه را تحویل دادم،همان روز اینستاگرام دوست دخترم را هک کردم وفهمیدم با یک پسر دیگر هم صحبت کرده است.من دو سال بود عاشقش بودم و فکر می کردم دختر خوبی است.داشتم به ازدواج با او فکر می کردم اما تازه آن موقع فهمیدم که خیلی دروغ به من گفته است.پدر و مادرش جدا شده بودند و همسر موقت مادرش خرج زندگی آنها را می داد.برای همین عصبانی شدم و در تلگرام به او پیام دادم و تهدیدش کردم.گفتم عکس های خصوصی ات را منتشر می کنم.او هم از من به اتهام تهدید شکایت کرد.بعد به من گفت مقابل همان سفره خانه ای که همیشه با هم می رفتیم بیا تا با هم صحبت کنیم.من هم رفتم غافل از اینکه او با مامور آمده بود و بازداشت شدم.یکی دو روز از بازداشت شدن به اتهام تهدید دوست دخترم؛ ماجرای جعل امضا هم فاش شد.بعد ماموران به خانه مان رفتند و یک تفنگ ساچمه ای اسپانیایی که قبلا خریده بودم تا موقع تفریح با آن شکار بروم؛کشف کردند.نگهداری سلاح هم به دو اتهام قبلی ام اضافه شد و در دادگاه محکوم به تحمل ۵ سال حبس شدم!

چقدر از حبست باقی مانده؟

هنوز یک سال حبس هم نکشیدم.اگر به من تخفیف ندهند باید ۴ سال دیگر اینجا بمانم! حماقتی که کردم باعث شد خانواده ام با آن وضعیت به زحمت بیشتری بیفتند!

سهیل می خواست زرنگ بازی در بیاورد! چیزی که بین جوانان و بازاریان و خیلی اقشار دیگر به شکل یک فرهنگ درآمده است.کاش همه این اقشار بدانند؛ اینطور زرنگ بازی ها، یک چاه بی انتهاست نه یک راه میانبر.