خانم دکتر جوان، پیرمرد پولدار را سر کیسه کرد!
خانم دکتر جوان که از پیرمرد ثروتمند همسایه کینه به دل گرفته بود، در اقدامی عجیب با گرفتن وکالت فروش از پیرمرد همه اموال او را تصاحب کرد.
مدتی قبل زن جوانی به پلیس رفت و از سرقت لوازم خانهاش شکایت کرد و گفت: مرد جوانی وارد خانه ام شده و لوازم داخل خانه را به سرقت برده است.
با شکایت زن جوان به نام فرنگیس، دستور بازداشت مرد جوان صادر و او بازداشت شد. اما وی در تحقیقات منکر ادعای سرقت شد و گفت: آپارتمانی که فرنگیس مدعی است من از آن سرقت کرده ام متعلق به پدربزرگم است. از آنجایی که پدر بزرگم، کهولت سن دارد و به تنهایی نمیتواند زندگی کند، در خانه پدرم زندگی میکند.
او ادامه داد: هر چند وقت یکبار به خانه پدربزرگم سر می زدم و روز حادثه زمانی که به خانه او رفتم متوجه شدم که قفل در ورودی عوض شده است. با قفلساز تماس گرفتم و از او برای باز کردن در کمک خواستم. از آنجایی که ماجرا مشکوک به نظر می رسید از ابتدای ورود قفل ساز شروع به فیلمبرداری کردم و زمانی که وارد خانه شدم، با صحنه عجیبی مواجه شدم. داخل خانه هیچ وسیلهای نبود و تمام وسایل به سرقت رفته بود.
با وجود ادعای حمید درخصوص اینکه خانه متعلق به پدر بزرگش است اما فرنگیس مدعی بود که خانه متعلق به او است تحقیقات در این باره آغاز شد و در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد سند خانه هنوز به نام پدربزرگ حمید است اما زن جوان به صورت وکالتی آن را خریداری کرده است.
از سویی در ادامه تحقیقات توسط قاضی مدرسی از شعبه ۴ دادیاری دادسرای ویژه سرقت؛ حمید بیگناه شناخته و آزاد شد. با آزادی حمید اینبار پدر او به عنوان شاکی به دادسرا مراجعه و از فرنگیس به اتهام تصاحب اموال پدرش شکایت کرد. در ادامه تحقیقات مشخص شد فرنگیس نه تنها خانه پیرمرد، بلکه چندین ملک دیگر او را که در منطقه دماوند بود نیز فروخته است. با توجه به مدارک به دست آمده به دستور دادیار شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت، فرنگیس که زمانی به عنوان شاکی قدم به دادسرا گذاشته بود اینبار به عنوان متهم مورد تحقیق و بازجویی قرار گرفت.
زن جوان که خودش را تحصیلکرده و دارای مدرک دکترای حقوق معرفی کرد در نهایت لب به اعتراف گشود و گفت: این پیرمرد یکی از ثروتمندان منطقه ما است. او همسایه پدربزرگم است و از این طریق او را میشناختم. وقتی جوان بود با توجه به وضع مالی خوبی که داشت ما را خیلی تحقیر میکرد و همین مسأله باعث شده بود که از او کینه به دل بگیرم. بشدت با ما بدرفتاری می کرد اما این سالهای آخر با توجه به کهولت سن و پیری، کمی مهربان شده بود. من هم از این مهربانیاش استفاده کرده و کم کم به بهانه اینکه مرا یاد پدر بزرگم میاندازی، به او نزدیک شدم.
فرنگیس گفت: پیرمرد بعد از مدتی مدعی شد که می خواهد اموالش را بفروشد و من به او گفتم دکترای حقوق دارم و میتوانم این کار را برایش انجام دهم. من وکالت فروش از او گرفتم تا آپارتمانش و املاک دماوند را به فروش برسانم و پول آن را به او بدهم. اما خیانت در امانت کردم و اموالش را فروختم و پولش را خودم برداشتم، به غیر از فروش اموال پیرمرد حدود دو میلیارد تومان نیز به بهانه اینکه کارهای فروش املاک به پول نیاز دارد از او پول گرفتم. وسایل داخل خانهاش را هم خودم برداشتم و زمانی که متوجه شدم نوهاش برای سرکشی به آنجا رفته است به دروغ ادعای سرقت را مطرح کردم. از کاری که انجام دادم پشیمانم و حاضرم تمامی اموال را برگردانم.
در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد فرنگیس یک پیج اینستاگرامی با عنوان وکیل معتبر حقوقی تشکیل داده و حتی بازیگران مطرح زیادی از دنبالکنندههای او بوده و در صفحات خودشان برای او تبلیغ میکردهاند.
فرنگیس حدود دو میلیارد تومان پول، آپارتمان و املاک دماوند و همچنین وسایل داخل خانه را به شاکی برگرداند اما در ادامه خانواده شاکی مدعی شدند از آنجایی که مدارک شناسایی پدرشان به خاطر کهولت سن نزد آنهاست، چطور دفترخانه اقدام به دادن وکالت کرده است.
با این شکایت جدید تحقیقات ادامه یافت و مشخص شد که یکی از دفترخانهها به صورت غیرقانونی این کار را انجام داده و بدین ترتیب سردفتر و یکی از کارمندان دفترخانه نیز به عنوان متهم در این ماجرا شناسایی شدند.
در ادامه تحقیقات مشخصات شد فرنگیس تمامی این کارها را با همدستی مرد جوانی به نام آرش انجام داده است. بدین ترتیب آرش نیز در این پرونده بازداشت شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
ارسال نظر