|

قتل فجیع دختر جوان در خانه ویلایی + جزییات

مرد جوانی که پس از نصب ردیاب در خودروی دختر مورد علاقه‌اش او را در یکی از ویلاهای محله کن به قتل رسانده در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه می‌شود.

حوادث قتل فجیع دختر جوان در خانه ویلایی + جزییات

خردادسال گذشته مأموران پلیس تهران، از مرگ مشکوک دختر جوانی در یکی از بیمارستان‌های شهر باخبر و راهی محل شدند. بررسی‌ها نشان داد پیکر نیمه جان نازنین که در درگیری با مردی به نام رامین زخمی شده به بیمارستان منتقل شد، اما بر اثر شدت جراحات فوت کرده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، رامین که در بیمارستان حضور داشت بازداشت شد و مرد صاحبخانه به عنوان شاهد حادثه مورد تحقیق قرار گرفت. او در توضیح گفت: «من نازنین را می‌شناختم و هرازگاهی به ویلایی که در کن داشتم می‌آمد. یک ماه قبل نازنین نام رامین را برد. از او در این باره سئوال کردم گفت خواستگارش است و قرار است با هم ازدواج کنند، اما هنوز شرایطشان جور نشده است.»

آن مرد ادامه داد: «دیگر پیگیری نکردم تا روز حادثه. آن روز نازنین به ویلا آمد که چند دقیقه بعد از آمدنش تلفنش زنگ خورد، اما جواب نداد بعد پیام تهدیدآمیزی برایش آمد. نازنین گفت خواستگارش فهمیده که به کن آمده به همین خاطر تهدیدش کرده و به آنجا آمده‌است. او خیلی ترسیده بود و از نگرانی با خواهرش تماس گرفت. خواهرش گفت «در را باز نکن»، اما رامین همچنان محکم به در می‌کوبید. از نازنین خواستم در اتاق یا محل دیگری مخفی شود سپس تصمیم گرفتم او را به خانه همسایه بفرستم. به همین دلیل در را باز کردم که ناگهان رامین به سمتم حمله کرد و گفت «نازنین کجاست؟» خودم را به آن راه زدم و گفتم در مورد چه کسی صحبت می‌کنی، اما رامین چند ضربه به من زد و وارد خانه شد. او وقتی نازنین را دید به طرفش دوید. نازنین با دیدن رامین خودش را جمع و جور کرد و گفت «به تو ربطی ندارد من کجا می‌روم و چه کارهایی انجام می‌دهم». سعی کردم آن‌ها را آرام کنم که رامین رو به من کرد و گفت «این موضوع به تو ربطی ندارد».

او را به سمت آشپزخانه هل دادم که رامین گفت آب می‌خواهد. رفتم برایش آب بیاورم که یکباره رامین از روی اپن آشپزخانه یک چاقو برداشت و به نازنین حمله کرد و به گردن و سر آن دختر ضربه زد. رامین که از دیدن آن صحنه شوکه شده بود از من خواست او را به بیمارستان برسانیم. بلافاصله نازنین را به بیمارستان رساندیم، اما جانش را از دست داد.»

مرد جوان گفت: «برایش ماشین خریده بودم. ماشین به نام من بود، اما نازنین سوار می‌شد و از آن استفاده می‌کرد. من فکر می‌کردم نازنین به رامین جواب منفی داده است.»

بعد از این توضیحات رامین بازجویی شد و با اقرار به قتل گفت: «قبول دارم نازنین را کشته‌ام، اما قصدی برای قتل نداشتم. روزی با نازنین بودم که تلفن همراهش زنگ خورد. نام مرد غریبه روی صفحه گوشی‌اش آمد، اما جواب نداد. بلافاصله برایش پیامک آمد دوباره جواب نداد. از او سؤال کردم این مرد غریبه کیست، جواب درستی نشنیدم. نازنین درآمد زیادی نداشت و می‌دانستم پول زیادی هم ندارد، اما به تازگی یک ماشین خریده بود. در این باره هم سؤال کردم، اما جواب درستی نداد. همه این‌ها باعث شد به او مشکوک شوم.»

متهم در ادامه گفت: «برای اینکه شک و تردیدم نسبت به نازنین از بین برود از سایت دیوار یک ردیاب خریدم، ردیاب آهنربایی بود که آن را به بدنه ماشین نازنین چسباندم. روز حادثه ردیاب فعال شد. متوجه شدم او به ویلایی در کن رفته است. وقتی به آنجا رسیدم تلفن زدم تا از نازنین بخواهم پایین بیاد و بگوید برای چه به آن ویلا رفته است، اما نازنین جواب تلفن و پیامم را نداد، این بار زنگ در را زدم، اما کسی در را باز نکرد، دوباره زنگ زدم. نازنین فحاشی کرد و گفت این موضوع به من ربطی ندارد که با چه کسی رفت و آمد می‌کند. بالاخره وارد خانه شدم. در این لحظه از عصبانیت با چاقو به طرفش حمله کردم. باور کنید قصد کشتن او را نداشتم ولی نتوانستم خودم را کنترل کنم، اما وقتی دیدم او را زخمی کرده‌ام پشیمان شدم و او را به کمک مرد صاحبخانه به بیمارستان رساندیم ولی جان باخت.»

او در آخر گفت: «با نازنین قرار ازدواج داشتم. او پدر و مادر نداشت و با خواهرانش زندگی می‌کرد به همین دلیل او را از خواهرانش خواستگاری کرده‌بودم. او به من خیانت کرد، چون مردی که پیدا کرده‌بود از من پولدارتر بود. خیلی برایش خرج کرده بودم و عاشقش بودم، اما او در حق من خیانت کرده بود.»

پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. به این ترتیب متهم به زودی در شعبه یازدهم دادگاه از خودش دفاع خواهد کرد.

منبع: روزنامه جوان
کدخبر: 253833
  • ناشناس ارسالی در

    احمق الدنگ بی شعور مگر قحطی دختر است ؟< br /> و مگر عقد شما را در اسمان بسته بود ند ؟ دختر اگر
    خلافکار بود نامزدی ات را به هم بزن به قتل و کشتار
    چکا ر داری ؟ یک مشت ادمهای دیوانه احمق در ای ران
    جمع شده اند و دولت هم خیالش نی ست
    نیروی افتضاحی هم درخواب به سر می برد

ارسال نظر

 

آخرین اخبار

پربازدیدترین