آخرین شانس این جوان برای نجات از قصاص
جوانی که از ۹ سال قبل به اتهام قتل جوان دیگری در زندان بهسر میبرد و در این مدت توانسته در زندان تحصیلاتش را ادامه دهد برای پرداخت دیه به اولیای دم و نجات از چوبه دار از افراد خیر درخواست کمک کرد.
این پسر جوان که مجید نام دارد شامگاه ۱۵ مردادماه سال ۹۲ جوان بنگاهداری را در جنوب تهران به قتل رساند. او گمان میکرد که این جوان برای همسر برادرش مزاحمت ایجاد میکند و پس از آنکه او را به بهانه انجام تزیینات داخلی به محلی خلوت کشاند، وی را به قتل رساند و جسدش را در محلی دورافتاده رها کرد.
این قتل تا ۴ ماه بعد سربه مهر باقی مانده و پلیس نتوانسته بود ردی از قاتل پیدا کند. مأموران در این مدت ۱۳ نفر را بهعنوان مظنون بازداشت کرده بودند اما شواهد نشان میداد که هیچکدام از آنها قاتل نیستند. تجسسهای پلیس در اینباره ادامه یافت تا اینکه از طریق ردیابی تلفن همراه مقتول که در اختیار قاتل بود، او دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد. او در بازجوییهای اولیه مدعی شد چون گمان میکرد که مقتول برای همسر برادرش مزاحمت ایجاد میکند او را به محل حادثه دعوت کرده تا با او صحبت کند اما در آنجا با وی درگیر شده و جانش را گرفته است.
بهرغم ادعاهای متهم درخصوص مزاحمتهای مقتول اما او نتوانست ادعاهایش را ثابت کند و در این شرایط بود که پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم پس از محاکمه در شعبه ۷۱ با تقاضای اولیای دم مقتول و با رأی قضات به قصاص محکوم شد و این حکم مدتی بعد در شعبه هفتم دیوان عالی کشور تأیید و به واحد اجرای احکام دادسرای امور جنایی فرستاده شد.
مراحل قضایی این پرونده در حالی طی میشد که جوان محکوم به قصاص در زندان شرایط دشواری داشت. مادر سالخورده و بیمار او که ساکن یکی از روستاهای دورافتاده است به سختی میتوانست به ملاقات فرزندش بیاید. از سویی یکی از خواهران او پس از ملاقات با برادرش از فرط ناراحتی دچار حمله قلبی شد و جانش را از دست داد. با وجود این او همچنان امیدوار بود که راه چارهای پیدا شود و از قصاص نجات پیدا کند. او که هنگام دستگیری هنوز مدرک دیپلم هم نگرفته بود در زندان شروع به درس خواندن کرد و توانست دیپلمش را بگیرد.
او در ادامه در دانشگاه مستقر در زندان ثبتنام کرد و با وجود شرایط سختی که داشت توانست در زندان مدرک کارشناسی در رشته حقوق بگیرد. همه این اتفاقات در حالی رقم میخورد که اولیای دم تحت هیچ شرایطی حاضر به گذشت نبودند و میگفتند که خواستهشان فقط قصاص است. با این حال وقتی رایزنیها با آنها ادامه پیدا کرد حاضر به بخشش قاتل در قبال دریافت دیه شدند. پسر جوان حتی در این مدت ۲ مرتبه به انفرادی منتقل شد و قرار بود که قصاص شود. خانواده او برای آخرین بار به ملاقاتش رفتند و صبح روز بعد پشت در زندان منتظر روشن شدن سرنوشت او بودند. با وجود این هر دو مرتبه خانواده مقتول در آخرین لحظات به او مهلت دادند تا بتواند دیه را فراهم کند.
حالا در شرایطی که ۹ سال از گشوده شدن این پرونده میگذرد اولیای دم اعلام کردهاند فقط تا یک ماه دیگر منتظر دریافت دیه باقی میمانند و پس از آن حکم قصاص را اجرا میکنند. برادر جوان محکوم به قصاص که در این مدت پیگیر کارهای او است در این خصوص میگوید: برادرم جوان سالم و آرامی است. او نه سابقه کیفری داشت و نه پیش از این پایش به کلانتری و زندان باز شده بود. وقتی به او گفتم جوان بنگاهدار مزاحم همسرم شده برادرم با او قرار گذاشت و میخواست با گفتوگو این مشکل را برطرف کند. اما نمیدانم چطور شد که این حادثه اتفاق افتاد و مرد بنگاهدار به قتل رسید.
او ادامه میدهد: پس از این حادثه زندگی ما زیر و رو شد و آب خوش از گلوی مان پایین نرفت. برادرم بهخاطر من به زندان افتاد و ۲ مرتبه هم تا یک قدمی چوبه دار رفت و قرار بود قصاص شود اما اولیای دم بزرگواری کردند و به او مهلت دادند. در این مدت هم ما تلاش زیادی انجام دادیم تا بتوانیم دیهای را که اولیای دم خواستهاند فراهم کنیم اما چون آنها مبلغی سنگینی خواستهاند تهیه آن در توان مان نیست.
از طرفی اولیای دم فقط یک ماه به ما مهلت دادهاند و اگر در این مدت نتوانیم پول مورد نیاز را جمع کنیم برادرم بعد از ۹ سال زندان و این همه زجری که کشیده قصاص میشود. به همین دلیل از همه افراد خیری که توانایی دارند خواهش میکنم به ما کمک کنند. نجات برادرم فقط نجات جان او نیست و یک خانواده نجات پیدا میکنند. مادر پیرم در روستایمان چشم انتظار است تا شاید خبر خوبی بشنود و بتواند بار دیگر برادرم را که در جوانی به زندان افتاد ببیند.
ارسال نظر