قتل پدر بخاطر تجدید فراش | ۲ برادر به جرم خود اعتراف کردند + جزئیات
دو برادری که پدر خود را به قتل رسانده بودند، روز پنجشنبه راز شگفتانگیز این جنایت وحشتناک را فاش کردند.
صبح سوم شهریور گذشته، چند کشاورز که در حال جمعآوری محصولات دیمی خود در اطراف روستای گوجگی مشهد بودند، جسدی پلاستیک پیچیده را درون شیاری مشاهده کردند که بوی تعفن آن فضای بیابان را پر کرده بود. دقایقی بعد، نیرو های پلیس به همراه قاضی ویژه قتل عمد مشهد به سمت جاده کلات حرکت کردند، اما خودروها زمانی در فاصله چند کیلومتری از جاده اصلی متوقف شدند که عبور در جاده خاکی بیابان ممکن نبود.
به همین دلیل پیاده روی آغاز شد و پس از طی مسیر حدود یک کیلومتری، شیار بیابان که بر اثر آب های روان ایجاد شده بود، در برابردیدگان عوامل بررسی صحنه جرم قرارگرفت.بالاخره حرکت در طول شیار به نقطه ای رسید که جسدی درون پلاستیک سفید رنگ نمایان شد ولی به دلیل فساد نعشی جسد،امکان بررسی دقیق در محل وجودنداشت.
با انتقال جسد این مرد میان سال به پزشکی قانونی، تحقیقات قضایی در حالی ادامه یافت که هویت جسد قابل تشخیص نبود.
بنابراین با دستورهای ویژه قاضی دکتر صادق صفری،نه تنها شناسایی جسد به فناوری های نوین تشخیص هویت گره خورد بلکه دامنه بررسی های تخصصی نیز به روستاهای اطراف شهرستان کلات کشیده شد چرا که تجربه مقام قضایی بیانگر آن بود که مرد حدود۵۵ساله در منزل به قتل رسیده است و عامل یا عاملان جنایت آن را به محل کشف انتقال داده اند.
نبود کفش های مقتول و کت وشلوار شیک وی نیز بر این فرضیه جنایی مهر تایید می زد.به همین دلیل گروه کارآزموده ای از کارآگاهان پلیس آگاهی تحقیقات نامحسوس گسترده ای را با راهنمایی های قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در حالی آغاز کردند که فرزندان مرد گم شده به پاسگاه انتظامی منطقه لایین کلات مراجعه کردند و از پلیس برای یافتن پدرشان کمک خواستند.
چندساعت بعد تصویری از جسد گم شده توسط ماموران پاسگاه انتظامی گوجگی به پاسگاه لایین ارسال شد و مورد تایید فرزندان مقتول قرارگرفت.حالا دیگر بررسی های کارآگاهان به صورت هدفمند اما نامحسوس دنبال می شد تا این که در میان اظهارات و سخنان اطرافیان مرد۵۵ ساله،روزنه هایی از اختلافات خانوادگی رخ نمایی کرد. همین سرنخ در تحقیقات جنایی کافی بود تا کارآگاهان با هدایت مستقیم قاضی ویژه قتل عمد،به واکاوی و کنکاش های ریز بینانه درباره این اختلافات بپردازند.
مدتی بعد گروهی از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی مشهد)به طرف منطقه ای در اطراف شهرستان کلات رفتند و به گفت وگوهای پلیسی با فرزندان مقتول پرداختند.نتیجه این گفت وگوهای خصوصی به سرنخ های مهمی گره خورد که در نهایت به افشای راز حیرت انگیز این پرونده جنایی انجامید. «قائم و علی» ۲ تن از فرزندان «مهدی-ک» به ماجرای مرگ تاسف بار مادرشان در یک سانحه رانندگی اشاره کردند که آن ها را سیاه پوش کرده بود.
واکاوی این حادثه که چندماه قبل در جاده مشهد-کلات اتفاق افتاد، به دهلیزهای تاریکی رسید که عواقب آن تاثیر هولناکی بر روح و روان برخی از اعضای این خانواده گذاشته بود.آن ها گفتند پدرمان در زمینه فروش لبنیات و پارچه فعالیت داشت به طوری که لبنیات محلی را از کلات به مشهد می برد و پس از فروش آن ها، پارچه، چادری و مانند این ها را به خودروی نیسان وانت خودش بار می زد و آن ها را در روستاهای اطراف کلات می فروخت و مادرمان در تمام این مسیرتنها همراه و همیار همسرش بود. در یکی از همین شب ها زمانی که پدر و مادرم از مشهد به سوی کلات در حرکت بودند،چراغ جلوی وانت دچار نقص می شود و پدرم خودرو را در همان کنار جاده متوقف می کند و از مادرم می خواهد تا ضربه ای به طلق چراغ بزند اما در تاریکی شب ناگهان خودروی سواری ال ۹۰ خودروی نیسان را مقابل خود می بیند و برای آن که با نیسان برخورد نکند به لاین سبقت می رود ولی از مقابل هم خودروی دیگری در مسیر عبورش قرار می گیرد.
راننده ال۹۰ برای جلوگیری از تصادف وحشتناک فرمان خودرو را به شانه خاکی جاده می چرخاند اما در همین لحظه مادرم که قصد داشت از طرف شانه خاکی جاده سوار نیسان شود در برابر ال۹۰ قرارمی گیرد و این گونه با این سانحه هولناک، مادرم از دنیا رفت و ما در سوگ او سیاه پوش شدیم.
همین موضوع اندکی کدورت بین ما و پدرمان ایجاد کرد چرا که مادرمان خیلی زن زحمت کشی بود وپدرم را در هر شرایطی یاری میکرد.
هنگامی که این سرنخ ها درسبدتحلیلی پلیس و مقام قضایی قرارگرفت زوایای بیشتری از این اختلافات رونمایی شد چرا که عطر خوش بوی کشف شده از جیب مقتول و کت وشلوار شیک وی، نشانی از سوگواری نداشت به همین دلیل این ماجرا در تحلیل های کارشناسی جرم نیز زیر ذره بین تحقیقات قرارگرفت.
بنا به تاکید قاضی ویژه قتل عمد،کارآگاهان همه بررسی های نامحسوس خود را در این باره متمرکز کردند و به نتایجی دست یافتند که نشان می داد:«مهدی-ک»(مقتول)بعد از مرگ همسرش قصد تجدید فراش و ازدواج مجدد داشته است.
این فرضیه که وابستگی شدید فرزندان مقتول به مادرشان، انگیزه ای حیرت آور برای ارتکاب جنایت باشد هر لحظه پررنگ تر می شد تا این که شاخه های مختلف تحلیل های جرم شناسی در همین نقطه متوقف شد.
طولی نکشید که قاضی دکتر صادق صفری دستور احضار و بازجویی از ۲ برادر را به طور محرمانه صادر کرد و بدین ترتیب کارآگاهان با تماس تلفنی،۲ برادر را به اتاق بازجویی کشاندند. «قائم و علی»زمانی که متوجه منظور کارآگاهان با سوالات سودای ازدواج مجدد(دامادی)پدرشان شدند،سخت برآشفتند و با اتکای به نفس عجیبی این موضوع را انکار کردند. آرام آرام سوالات بازجویی که با هدایت مقام قضایی وارد مرحله حساس شده بود، ۲برادر را به تناقض گویی انداخت. دراین هنگام یکی از آنان پرده از سودای ازدواج پدر برداشت وگفت: البته در مدت کوتاهی بعد از مرگ مادرمان، پدرم به صراحت عنوان کرد که قصد دارد با زنی ازدواج کند که حتی در برخی از خصوصیات از مادرم نیز بهتر باشد! او یک دست کت و شلوار شیک هم برای این منظور خرید و مدام از زنان مطلقه در اطراف خودمان یا غریبه ها قصد خواستگاری داشت.
او به مخالفت ما هم توجهی نمی کرد و پاسخ سربالا می داد ولی این موضوع دلیل برآن نمی شد که ما خودمان پدر را به قتل برسانیم !... با این ادعاها، نورافکنی در دهلیزهای تاریک جرم آغاز شد و ۲ متهم روز گذشته به شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی وانقلاب انتقال یافتند و رو در روی قاضی پرونده های جنایی ایستادند که دیگر یقین داشت فرزندان مقتول راز حیرت انگیز قتل پدر را پنهان می کنند. دقایقی بعد،آن ها با نصیحت و راهنمایی های مقام قضایی، ناگهان لب به اعتراف گشودند و به قتل پدر خودشان اعتراف کردند.
«قائم و علی-ک»گفتند: وقتی اصرار پدر برای تجدید فراش را دیدیم خیلی سعی کردیم تا او را منصرف کنیم ولی با آن که هنوز در سوگ مادر سیاه پوش بودیم، پدرمان برای ازدواج مجدد پافشاری می کرد به همین دلیل او را با طناب خفه کردیم وجسدش را از کلات به مشهد آوردیم تا کسی متوجه جنایت نشود.
جسد را درون پلاستیک های سفید رنگ گذاشتیم و در شیار بیابان های روستای گوجگی پنهان کردیم. تحقیقات بیشتر درباره زوایای پنهان این جنایت هولناک و ادعاهای متهمان همچنان ادامه دارد.
ارسال نظر