|

ایمنی خودرو مهم تر است یا جاده؟

امیرحسن کاکایی - عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت

در مورد ایمنی در حمل‌ونقل هر چقدر صحبت کنیم کم است. به هرحال ما یکی از کشورهایی هستیم که بالاترین سرانه‌های کشته جاده‌ای را داریم. از آن بدتر، صدمات جاده‌ای است که کمتر به آن توجه می‌شود. هزینه مستقیم و غیرمستقیمی که این صدمات به مردم و اقتصاد جامعه می‌زند بسیار بالا است. بماند بعضی از این صدمات مانند قطع نخاع، صدمات جبران‌ناپذیری را به فرد و خانواده وارد می‌کند که خیلی از آنها با یک احتیاط، قابل پیشگیری هستند.

کاکایی

قبل از اینکه بخواهم به عمق ماجرا بروم، باید اشاره کنم که ایمنی در حمل‌ونقل واقعا باید به‌طور جامع مورد بررسی قرار گیرد و نقش همزمان جاده، خودرو و راننده را با هم مورد توجه قرار داد. به هرحال همانقدر که یک کامیون در یک تصادف می‌تواند مشکل آفرین باشد، یک موتورسیکلت و حتی همین موتور سه‌چرخه‌های حمل گل می‌توان مشکل آفرین باشد. خیلی وقتها، یک وسیله نقلیه خودش درگیر تصادف نمی‌شود، اما عملا باعث تصادف می‌شود. وسیله نقلیه هم که خودش عقل ندارد. این انسان است که آن را هدایت می‌کند. وقتی یک موتورسیکلت‌سوار وسط بزرگراه ویراژ می‌دهد، طبیعی است که رانندگان دیگر وسایل نقلیه ناچار می‌شوند واکنشهای ناگهانی نشان دهند؛ و صد البته خیلی از رانندگان، برای واکنشهای ناگهانی تعلیم لازم را ندیده‌اند و احتمال تصادف بالا می‌رود.

متاسفانه در ایران، تعلیم و تربیت به سمتی می‌رود که کمتر به انسانها تعهد و مسئولیت شخصی را آموزش می‌دهد و مردم عمدتا از دولت و جامعه توقع دارند که مراقب آنها باشند. به همین دلیل ما هر روز در داخل شهرها و جاده‌های بین شهری، براحتی زیرپا گذاشتن قوانین و اصول رانندگی عقلایی را مشاهده می‌کنیم. موتورسیکلتها، خودروهای سواری و وانتهایی را مشاهده می‌کنیم که باری خارج از منطق حمل می‌کند. بدتر از آن وقتی است که همان وسیله که غیراستاندارد به‌کار گرفته می‌شود، عملا در مسیری خلاف حرکت می‌کند و یا اینکه در خطی نامناسب و با سرعتی نامناسبتر به حرکت در می‌آید. بارها مشاهده کرده‌ایم که خودروهایی از سمت راست و آن هم در خط اول بزرگراه و بعضا شانه خاکی آن در حال سبقت هستند. تمام این رفتارهای غیرمنطقی قابل پیشگیری است. کافی است که مردم بخواهند ایمنی خود را حفظ کنند. آمارها نشان می‌دهند که اگر مردم درست رفتار کنند، تصادفات و خطرات بیش از ۵۰ درصد کاهش پیدا می‌کنند. همانطور که هم‌اکنون آمارها در خیلی از کشورها که از نظر فرهنگ رانندگی و حمل‌ونقل پیشرفته هستند، نشان می‌دهند.

البته فرهنگ و رعایت مردم در واقعیت می‌تواند تا این حد پیش برود که تصادفات را به نزدیک صفر برساند. اما در این میان نقش راه و خودرو کجا است؟ انسانها کلا دنبال راحتی بیشتر هستند. در دو دهه پیشِ‌رو ایده‌آل این خواهد بود که دیگر ما رانندگی نکنیم و خودرو خودش برود. این خیلی خوب است و این ماجرا دارد به سرانجامش نزدیک می‌شود. اما هنوز تا استفاده کامل از چنین خودروهایی در کل جوامع و مناطق، زمان زیادی مانده است. حتی اگر تولید خودروهای خودران، از موتورسیکلت گرفته تا کامیون و تریلی، به قیمت مناسب برسد و تمام تولیدات از این نوع شوند، حداقل سی‌سال طول خواهد کشید تا خودروهای قبلی جمع شوند. خلاصه اینکه این ایده‌آل، حداقل پنجاه تا هفتاد سال دیگر قابل حصول است.

اما اگر به واقعیت جامعه خود بازگردیم، حالا حالاها با دو موضوع جدی جاده و خودرو روبه‌رو هستیم. در میان این دو عامل، خودرو مهم‌تر است. چرا که در سال‌ها اخیر کارهای خیلی خوبی در زمینه راهها شده است و در عین حال کارهای تکمیلی هزینه‌های خیلی زیادی دارد که متناسب با شرایط اقتصادی کشور توسط دولتها در حال برنامه‌ریزی و انجام است. اما در مورد خودرو باید به دو مورد بسیار مهم توجه کرد. نخستین آن طراحی خودروهای ایمن است. بدیهی است که وقتی یک خودروی جدید طراحی می‌شود، آخرین فناوری‌های متناسب برای رسیدن به ایمنی بالاتر از سطح استاندارد روز، به‌کار گرفته می‌شود. طبیعی است که خودروهای لوکس‌تر، دارای ایمنی بالاتری هستند. اما در کنار طراحی خودرو، عامل مهم اصلی در ایمنی در موتور سیکلت، خودروی سواری و خودروهای تجاری، قطعاتی است که به‌کار گرفته می‌شوند. نقش قطعات در کیفیت و ایمنی خودرو، نقش حیاتی است. طراحی خودرو تنها بخشی از ایمنی خودرو را تضمین می‌کند. امروزه اگر توجه کنید، طراحی خودروها در حال همگرایی به سمتی مشخص است. به‌عبارتی عملا طراحی خودرو نیست که ایمنی خودرو را بالا می‌برد. بلکه فناوری‌ها و قطعاتی که در آن به‌کار می‌رود، تضمین‌کننده ایمنی هستند. امروزه بدون فناوری‌هایی مانند ABS و ESP و TPMS نمی‌توان به بهبودهای مد نظر در ایمنی دست یافت. برعکس، بهترین طراحی و فناوری‌ها را هم که به کار روند، وقتی، لنت ترمز و یا سنسور بی‌کیفیت به‌عنوان قطعات یدکی آن استفاده شود، عملا ایمنی به صفر تقلیل پیدا می‌کند.

البته خودروسازان در این سال‌ها با سیستمهای تضمین و کنترل کیفیت، تمام تلاش خود را برای تهیه بهترین قطعات به‌کار می‌گیرند. اما اینجا وجدان کاری قطعه‌سازان، جایگاه ویژه‌ای دارد؛ به‌خصوص وقتی که موضوع فروش به بازار یدکی می‌باشد. البته وقتی در مورد قطعه‌سازان صحبت می‌کنیم، نباید فراموش کنیم که با یک جامعه منسجم و با یک مغز مشترک روبه‌رو نیستیم. حتما با موضوع قطعات تقلبی مواجه شده‌اید. به‌هرحال آن قطعه یدکی تقبلی را هم یک قطعه‌ساز تولید می‌کند. در اینجا می‌توانم به دو مورد اشاره کنم. اول نقش سازمان ملی استاندارد و جایگاه سیستمهای نظارتی بر بازارها است. قطعا هر چقدر سیستم نظارتی قوی‌تر عمل کند، اوضاع بهتر است. اما مورد دوم که نقش حیاتی را بازی می‌کند: وجدان. اینکه هیچ‌چیزی جای وجدان انسانها و اخلاق در جامعه را نمی‌گیرد. هیچ قانونی نمی‌تواند جامعه بی‌اخلاق را کنترل کند. لذا باید تمرکز روی آموزش دائمی جامعه برای داشتن وجدانی بیدار و آگاه باشد. متاسفانه باید عرض کنم که این موضوع سال‌هاست از نظام آموزش و پرورش ما در عمل حذف شده است. کمتر مشاهده می‌کنم که افراد تازه فارغ‌التحصیل چیزی از وجدان کاری و اخلاق حرفه‌ای بدانند. ولی امیدوارم که مسئولان همانطور که به فکر توسعه استانداردهای خودرویی هستند، کمی هم به فکر توسعه استانداردهای آموزشی و پرورشی برای توجه آحاد جامعه به وجدان کاری و توسعه اخلاق صنعتی از طریق آموزش و پرورش، آموزش عالی و از آن مهم‌تر رسانه‌های جمعی باشند. اگر وجدان جامعه بیدار باشد، توسعه استانداردها می‌تواند باعث رشد کیفیت زندگی جامعه شود. اما برعکس، اگر وجدانها به‌تدریج خاموش شود، اتفاقا بالا رفتن استانداردها، باعث کاهش ایمنی می‌شود. این مطلب را در نوشتارهای بعدی توضیح خواهم داد. 

نویسنده: امیرحسن کاکایی
کدخبر: 133196

ارسال نظر

 

آخرین اخبار