دفاع مقدس به یاد آزادسازی خرمشهر عزیز
ناصر بزرگمهر-روزنامه نگار
سلطان محمود از تلخک پرسید: فکر میکنی چگونه جنگ و نزاع بین مردم آغاز میشود؟
تلخک گفت: ای پدر سوخته، منظورت چیست؟
سلطان گفت: توهین میکنی، سر از بدنت جدا خواهم کرد.
تلخک خندید و گفت: قربانت گردم، جنگ همینگونه آغاز میشود، کسی غلطی میکند و کسی به غلط جواب میدهد.
عبید زاکانی، طناز بزرگ ایرانی، قصه تلخ شروع جنگها و اختلافات را به زبان بسیار شیرین برای ما به یادگار گذاشته است، اگر بتوانیم از آن درس بگیریم.
متاسفانه با کمی جستوجو در تاریخ جهان متوجه میشویم که بشر روزی را بدون جنگ و خونریزی به یاد ندارد. از هابیل و قابیل گرفته تا امروز، همواره جدال و کشتار مسئله روزمره و بخشی از زندگی بشر روی این کره خاکی بوده است.
همه مردم، از علما و دانشمندان و اهل علم و فضل گرفته تا مردم کوچه و بازار نسبت به جنگ و تاثیر آن در زندگی نظرات فراوانی دادهاند.
هراکلیتوس یونانی در قرنهای دور، جنگ را پدر همه چیز میداند.
نیچه آلمانی، جنگ را عصاره تمدن میداند.
امروزه بخش عظیمی از سرمایه بشر برای جنگ است و بزرگترین کارخانجات و عظیمترین بودجههای مادی، صرف تهیه ابزارآلات جنگی میشود.
شاعران بسیاری نیز از بیداد و ویرانگری جنگ نالیدهاند.
سعدی علیهالرحمه، صلح را بهتر از جنگ میداند؛
اگر پیل زوری و گر شیر جنگ/ به نزدیک من، صلح بهتر که جنگ
یا مولوی که می فرماید:
چون که بیرنگی اسیر رنگ شد/ موسیای با موسیای در جنگ شد
چون به بیرنگی رسی کان داشتی/ موسی و فرعون دارند آشتی
و حافظ که فرمود:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند.
حتی ادبیات جنگی ما نیز صلحطلبانه است و نشانگر این که صلحجویی و آرامشطلبی در ذات فرهنگی ماست.
یکی از نمونههای شاخص شعر جنگ، سرودههای قیصر امینپور است.
قیصر بهواسطه حضور در صحنه، حادثه جنگ را لمس کرده و نسبت به شاعری که جنگ را از رسانهها دیده، مسلماً درک بهتری از آن دارد. در کنار هزاران شاعر و ادیب فارسیزبان که به فرهنگ ضدجنگ در سرزمین فرهنگخیز ما توجه کردهاند، چند شعر از مرحوم قیصر امینپور را که با مردم زیسته نقل میکنیم:
دردهای من/ درد مردم زمانه نیست/ مردم زمانه است...
درشبهای بمبارانها می سراید:
شب موقع بدیست/ هر شب تمام ما/ با چشمهای زل زده میبینیم/ عفریت مرگ را/ کابوس آشنای شب کودکان شهر/ هر شب لباس واقعه می پوشد ...
در شعر “طرحی برای صلح” میگوید:
به امید پیروزی واقعی/ نه در جنگ/ که بر جنگ!
قیصر دزفولی است و مردم هر روز را با غرش موشک شروع میکنند:
شعری برای شهر خودم دزفول
دیدم که باید لفظ ناخوش موشک بهکار برد؛
اما موشک زیبایی شعر مرا میکاست
گفتم شعر من که از خانههای خراب مردم بهتر نیست
و در خانههای خراب و خاکآلود خویش، طلوع صبح را انتظار میکشند:
مردی به روی جوی خیابان خم بود/ با چشمهای سرخ و هراسان/ دنبال دست دیگر خود میگشت.
شاعر تصاویر تلخ و تکاندهنده از جنگ را با شعر گزارش میکند:
باور کنید/ من با دو چشم مات خود دیدم
که کودکی ز ترس خطر تند میدوید
اما سری نداشت/ لختی دگر به روی زمین غلتید
و ساعتی دگر/ مردی خمیدهپشت و شتابان
سر را به ترک بند دوچرخه/ سوی مزار کودک خود میبرد
چیزی درون سینهی او کم بود.
یکی ازمنتقدین درباره قیصر نوشته که او با نمایش ویرانیهای جنگ، چهره متجاوز را ترسیم میکند و قدمی به سمت صلح برمیدارد و بدین ترتیب این شاعر ضدجنگ در کنار مردم سرزمینش میایستد و با شعرش میجنگد و همه شاعران سرزمین ما، آرزومند برکندن دشمنی هستند:
شهیدی که بر خاک میخفت/ چنین در دلش گفت:
اگر فتح این است/ که دشمن شکست
چرا همچنان دشمنی هست؟
اینکه مفهوم «دفاع» در برابر مفهوم«حمله» بهکار گرفته میشود، یعنی ابتدا تهاجم و تجاوز وجود دارد و سپس در مقابل دفاع مطرح میشود. دفاع واکنشی طبیعی است، کاری که ما در ۸ سال دفاع کردیم،
البته این پدیده انسانی و بشردوستانه را انگیزههای دینی و جهادی نیز حمایت میکنند و به این ترتیب، ترکیب « دفاع مقدس» حاصل میآید.
این نگاه منتقدانه، یک نگاه جهانی است که در هر سرزمینی میتواند بهعنوان الگو مورداستفاده قرار گیرد، از ادبیات آمریکای لاتین تا آفریقای سیاه، از نژاد زرد تا اوکراین، از بوسنی تا غزه امروز، خصوصا که نسل جوان امروز جهان میبیند که وقتی جنگی در میگیرد، رئیسجمهور و نخست وزیر و ژنرالها در آن کشته نمیشوند و هزاران کودک غزه است که در خون میغلتند.
نقل قول میکنند که «آبراهام لینکلن» در جنگهای داخلی آمریکا گفته است:
در جنگ اگر اقتصاد کشوری فروپاشد، مقامات آن ورشکسته نخواهند شد و بانکها کاخ ریاست جمهوری را مصادره نخواهند کرد.
اگر کشوری به ورطۀ قحطی و تورم شدید بیفتد، مقامات از فکر گرسنگی زن و بچهشان دیوانه نخواهند شد و
از راه انداختن هیچ دعوایی ترس ندارند، چون کتکها را کسان دیگری می خورند...
شاعری دیگر که نمیدانم کیست گفته است:
وقتی جنگ آغاز شود،
سیاستمداران گلوله
ثروتمندان نان
و فقیر فرزندش را میدهد
جنگ که پایان می یابد
سیاستمداران دست همدیگر را میفشارند
ثروتمندان قیمتها را افزایش میدهند
و فقرا سرگردان بهدنبال قبر فرزندان خود می گردند.
ارسال نظر