چرا هربار پای علی دایی و فردوسیپور به انتخابات میرسد؟
عبدالناصر همتی از سه چهره ورزشی نامآشنا اسم برد؛ محسن صفاییفراهانی، علی دایی و عادل فردوسیپور. به نظر میرسد نامبردن از این سه چهره بیدلیل نبوده و او آگاهانه نام این سه نفر را مطرح کرده است. وجه اشتراک هر سه نفر، نادیدهگرفتن تواناییها و راندهشدن آنها از سوی جریانی خاص است.
مناظرههای انتخاباتی زنده تلویزیونی در شرایطی به پایان رسید که ورزش و برنامه کاندیداها برای سروساماندادن به این عرصه در حد کلیگویی مطرح و مشخص شد تقریبا هیچکدام از آنها برنامه جامع و مدونی برای سروساماندادن به این حوزه ندارند. فارغ از کلیگوییهایی درباره ورزش همگانی و قهرمانی و نگاه به جایگاه زنان در این عرصه، جزییات بیشتری از صحبت نامزدهای انتخاباتی در حوزه ورزش بیان نشد.
با این وجود، در مناظره اخیر پای سه چهره ورزشی مطرح به میان آمد و عبدالناصر همتی خبر داد در صورت رأیآوردن، این سه چهره را کنار خودش خواهد داشت؛ محسن صفاییفراهانی، موفقترین رئیس فدراسیون فوتبال ایران، علی دایی، اسطوره بیبدیل فوتبال ایران و عادل فردوسیپور، محبوبترین مجری و گزارشگر فوتبال کشور. او در آخرین نطق زنده تلویزیونی خود از این گفت که این چهرهها همراهش خواهند بود. اینکه همتی پیش از اینکه چنین صحبتهایی را مطرح کند با علی دایی و عادل فردوسیپور به توافق رسیده یا خیر مشخص نیست، ولی با نگاهی به پیشینه این دو نفر، میتوان به این موضوع پی برد که چرا در این برهه زمانی نام علی دایی و عادل فردوسیپور به مناظرههای انتخاباتی کشیده شده است.
چرا علی دایی؟ چرا عادل فردوسیپور؟
علی دایی، متمایل به اصلاحطلبان
کمتر کسی در ایران پیدا میشود که علی دایی را نشناسد؛ حتی آنهایی که فوتبالی نیستند هم علی دایی را به واسطه کارهای متعددی که در حوزههای مختلف، خاصه امور خیریه، انجام داده میشناسند. علی دایی رکوردار گلزنی در تیم ملی ایران است و این روزها با وجود آنکه کریس رونالدو رکوردش را تهدید میکند، همچنان برترین گلزن تاریخ بازیهای ملی است.
رابطه علی دایی و دنیای سیاست هم رابطهای مبهم است. او بارها از این گفته که علاقهای به کارهای سیاسی ندارد و از آن مهمتر، به وصیت پدر مرحومش که او را از پرداختن به امور سیاسی منع کرده، گوش میدهد. با وجود این، نقش علی دایی در انتخابات و رفتار با چهرههای سیاسی کاملا بیانگر بینش او در این زمینه است. علی دایی ارتباط بسیار خوبی با محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات دارد. او از همان زمان که خاتمی رئیسجمهور ایران بود، ارتباطش را حفظ کرده بود و بعدها در گفتوگوهای متعددی اعلام کرد اگر در عرصه سیاست مشورت و توصیهای بخواهد، حتما با محمد خاتمی ارتباط میگیرد.
بعد از ارتباط علی دایی با محمد خاتمی، شایعهای دیگر هم در امور انتخاباتی سر زبان افتاد که دوباره ارتباط علی دایی با جریان اصلاحطلب را مشخصتر کرد. ماجرا مربوط به زمانی است که میرحسین موسوی برای انتخابات ریاستجمهوری کاندیدا شده بود و همان زمان عنوان شد علی دایی به ستاد میرحسین کمک کرده است. دایی البته هیچگاه بهطور مستقیم نگفته از کسی حمایت میکند، ولی از صحبتهایش درباره چهرههای سیاسی، بهویژه اصلاحطلبان، مشخص است او کدام مسیر سیاسی را دنبال میکند.
مورد دیگری که البته علی دایی را با اتفاقات سیاسی گره زده، محمود احمدینژاد است! رابطه دایی با احمدینژاد بهعنوان چهره اصلی اصولگرایان در دهه اخیر، هرگز خوب که نبوده هیچ، بلکه بعضا به مرز انزجار هم رسیده است.
حالا با تصور این مورد که دایی همچنان به جریان اصلاحطلب نزدیک است و با تصور اینکه عبدالناصر همتی نزدیکترین چهره به این جریان باشد، میشود گفت قرارگرفتن دایی در فهرست آدمهایی که همتی میگوید آنها را کنار خودش دارد، چندان بدون ارتباط با تمایلات سیاسی علی دایی نیست. مورد دیگر، اما همزبانبودن علی دایی و ناصر همتی است؛ عاملی که شاید بیتأثیر در نامبردن از علی دایی از سوی همتی نباشد.
چرا علی دایی؟ چرا عادل فردوسیپور؟
ابهام در وضعیت عادل فردوسیپور
پیشتر در مطلبی که تحت عنوان «پیشنهاد نامزدهای ریاستجمهوری به فردوسیپور» در «شرق» منتشر شد، به تلاش کاندیداها برای دراختیارداشتن حمایت عادل فردوسیپور اشاره شد. واقعیت این است که عادل فردوسیپور همچنان چهره جذابی برای تبلیغاتی از این دست است؛ اما موضوعی که کار را در این عرصه پیچیده میکند، علاقهنداشتن عادل فردوسیپور به امور سیاسی است. او پیش از این و بارها به این مورد اشاره کرده که هرگز علاقهای به ورود به امر انتخابات و حمایت از ستاد نامزدهای گوناگون ندارد.
البته عادل فردوسیپور پیش از این، تقریبا از تمامی کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری پیشنهاد همکاری داشته است و همانطور که پیشتر عنوان شد، به او در این زمینه پیشنهاد وزیرشدن هم دادهاند. با این وجود، عادل فردوسیپور تمامی این پیشنهادها را رد کرده است. قاعدتا ناصر همتی هم مثل بسیاری از کاندیداهای ریاستجمهوری ممکن است به عادل فردوسیپور پیشنهاداتی داده باشد، ولی با توجه به اینکه عادل قبلا محترمانه تمامی پیشنهادات کاندیداها را رد کرده است، مشخص نیست که آیا در کنار همتی بودنش امری تبلیغاتی است یا اتفاق جدیدی در این زمینه رخ داده است.
چرا دایی، چرا عادل؟
همانطور که در بالا عنوان شد، عبدالناصر همتی از سه چهره ورزشی نامآشنا اسم برد؛ محسن صفاییفراهانی، علی دایی و عادل فردوسیپور. به نظر میرسد نامبردن از این سه چهره بیدلیل نبوده و او آگاهانه نام این سه نفر را مطرح کرده است. وجه اشتراک هر سه نفر، نادیدهگرفتن تواناییها و راندهشدن آنها از سوی جریانی خاص است.
محسن صفاییفراهانی که از او بهعنوان بهترین رئیس فدراسیون فوتبال ایران یاد میشود، بعدها در پی جریاناتی ممنوعالکار شد و حتی سر از زندان درآورد. صفاییفراهانی هنوز هم اصرار دارد درباره فوتبال و این عرصه، دیگر حرفی نزند. علی دایی هم این روزها سرنوشت مشابهی پیدا کرده و دو فصلی میشود که ظاهرا دستور داده شده تا به او در ایران تیم داده نشود. اسطوره فوتبال ایران میگوید اینکه چنین چیزی در بین باشد اصلا بعید نیست، ولی اعتقاد دارد افرادی که علیه او جریانسازی میکنند از محبوبیتش هراس دارند. هرچه هست، علی دایی این روزها نمیتواند در ایران مربیگری کند و به نظر جریانی خاص علیه او در این عرصه شکل گرفته است.
وضعیت عادل فردوسیپور هم که دیگر نیاز به گفتن ندارد. او با کجسلیقگی از شبکه سه کنار گذاشته شده، برنامه ۹۰ تعطیل شده و چهرهاش در صداوسیما و هر رسانهای که با صداوسیما در ارتباط است، ممنوعالتصویر شده است. به عادل از قرار اجازه گزارشگری فوتبال هم نمیدهند و تنها جوازی که برایش صادر شده، همان نریشنگویی در برنامه فوتبال ۱۲۰ است. در این میان به نظر میرسد ناصر همتی با طعنه به شرایطی که برای این سه نفر به وجود آمده، به نوعی محدودیتهایی را که از طرف یک جریان خاص برای چهرههای مطرح ایرانی به وجود آمده، زیر سؤال برده و به آن طعنه زده است.
ارسال نظر