آقای رئیسجمهوری شوخیهای مردم با خودتان را خواندهاید؟
ناصر بزرگمهر - مدیرمسئول
دولت یازدهم و دوازدهم تدبیر و امید هم به پایان خط رسید و این آخرین یادداشتی است که خطاب به جناب آقای دکتر حسن روحانی، رئیسجمهوری محترم مینویسم.
هرچند صدها یادداشتی که نوشتم یا دیگران نوشتند، حتی یک بار موردتوجه حضرتشان قرار نگرفت.
در آخرین روزها باز هم آقای رئیسجمهوری و وزرا از سخنرانی و ارسال پیامهای تبلیغاتی کوتاه و بلند، دست نکشیدند و تا آخرین لحظه از خود و کارهای نکردهشان در گفتوگو با این و آن تعریف و تمجید کردند.
آقای رئیسجمهوری ۸ سال حاضر به گفتوگو با یک رسانه مکتوب ایرانی نشد و در نهایت هم چند بار گزینشی جلساتی با کسانی که همیشه آویزان دولتها بوده و هستند، تحت عناوین دهنپرکن اساتید اقتصاد یا سیاست یا ارتباطات برای گپ و شوخی و گعده از بالا به پایین برگزار کردند که ما هم خبرهایش را در رسانه رسمی دولتی خواندیم و چیزی از آن حاصل ملت و حتی خود دولت هم نشد.
ویژگی عدم گفتوگو و پاسخگویی در دولت یازدهم و بهویژه دوازدهم تنها منحصر به شخص آقای رئیسجمهوری نبود؛ این روش معاون اول محترم و تقریبا همه دولت متکبر دوازدهم از ژنرال معروف نفت تا سربازهای دولت بود.
تقریبا همه آقایان دولت و یکی دو خانم دولت، هیچ ارتباطی با ملت و رسانههای مکتوب و غیررسمی نداشتند.
معنای رسانه برای دولت یازدهم و بهویژه دوازدهم، فقط تلویزیون و دوربین آن و رسانههای خارجی بود.
مقامات دولت دوازدهم رسانه را در حد منعکسکننده اخبار گزینشی روابطعمومیهای خود میشناختند و انتظار آنها از واژه نقد، تعریف و تمجید و دیدن بخش پر لیوان بود.
البته بسیاری از رسانههای سراسری و حتی محلی در این دوران ۸ ساله از هیچ انتقادی نسبت به قوه مجریه کوتاهی نکردند و وظیفه مطبوعاتی خویش را نسبت به دولت و ملت انجام دادند.
اما در برخورد دولت و بیتوجهی آن به رسانههای مکتوب داخلی یک نکته قابلتامل و ستایشانگیز وجود داشته و دارد؛ رئیسجمهوری محترم براساس قولی که در ابتدای ریاستجمهوری خویش دادند درباره انتقادات اگر پاسخگو نبودند، تحمل را حفظ کردند و من حداقل اطلاعی از هیچ شکایتی از طرف دولت نسبت به روزنامهنگاران و رسانهها نخوانده و نشنیدهام. این نکته مهم و قابلتوجهی است که باید قدردان دولت و معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد باشیم.
بیارزش کردن پول ملی، تورم ۴۰، ۵۰ درصدی رسمی، گرانی بدون کنترل، رها کردن بازار، اهدای ارزهای دولتی به اعضای اتاقهای بازرگانی و سرمایهداران کشور، رواج بیشتر فساد اداری موجود در سیستم بروکراسی دولتی و کسب رتبه برتر بینالمللی در این زمینه، فرار از شفافیت و اطلاعرسانی و نورافشانی بر سایههای مافیای اقتصاد و سیاست، بیتوجهی کامل به سازمانهای مهم در ارتباط با زندگی روزمره مردم مثل شهرداریها، بانکها، سازمان تامین اجتماعی، سازمان امور مالیاتی و دهها اداره به ظاهرجزئی که صدای مردم را هر روز بیشتر بلند کرده و میکنند، بیتوجهی کامل دولت به مسائل داخلی و توجه کامل به سیاست خارجی و استفاده از مدیریتهای کوتوله و لیلیپوتی در اغلب وزارتخانهها و سازمانها کار را از مدیریت رفاقتی و فامیلی هم گذراند و به مرحلهای کشاند که کل دنیای مجازی، پر از تصویر و کاریکاتور و فیلم و شوخیهای مردم با دولتی شد که به آن امید بسته بودند تا شاید با تدبیر، گرهی از مشکلات آنها باز کند و حالا شیرینی پخش میکنند و وارد تونل زمان معادله دومجهولی میشوند که شاید فرشته در آید.
البته آقای رئیسجمهوری در این روزهای آخر از شباهتها و فاصله زمامداری خودشان با حکومتداری مولا علی (ع) سخن رانده و فرمودهاند تلاش زیادی کردیم که مسیر امام علی (ع) را در پیش بگیریم.
آقای رئیسجمهوری هر چه با ما ملت شوخی کردید عیبی ندارد، اما این جملات آخرین را چه کنیم؟
اصلا چه حرکت و چه گامی در دولت شما شبیه حکومتداری مولا علی (ع)بوده است؟
این همه تفاخر و تکبر که در این دولت نهفته بود، شبیه علی (ع) است؟
این همه ریختوپاش و اعطای هزاران میلیون ارز ۴۲۰۰ تومانی به کسانی که خود معترفید برنگرداند، شبیه خزانهداری علی (ع) است؟
این همه فامیلبازی و برادران و بستگان رئیسجمهوری و معاون اول و وزرای در زندان و بازداشت، شبیه رفتار علی (ع) با برادرش است؟
سوالاتی که مجری خبر در شب آخر ریاستجمهوری پرسیدند را بهیاد دارید؟
آقای رئیسجمهوری، ای کاش ما امروز با تشنگی کارون و زایندهرود و نمک ارومیه و فقر سیستانوبلوچستان و گردوخاک کویر و گرانی نان و پنیر و هندوانه و خربزه و بیآبی و هزار بدبختی دیگر تنها میماندیم اما یک بار حس میکردیم که شما یا وزرای شما در مسیر علی (ع) گام برمیدارید و یک بار از نهجالبلاغه نامه مالکاشتر را کامل خوانده باشید.
ای خادمان خلق
باور کنید که این میز بیوفاست
هر روز پیش پای کسی بوده است
امروز نیز پیش روی شماست
حاشا به خاطرش
خشم خدای را به عقوبت طلب کنید
مقام جاری آب است، رفتنی است
بالفرض هم که ماند
مرداب میشود، مسموم و بویناک
لبریز کرمهای تفاخر
باری به هوش باشید
زیرا اگر مقام به کسی ماندگار بود
هرگز بهدست ما و شمایان نمیرسید
این میز رفتنی است
اما عذاب سخت خدا جاودانه است
(بخشی از شعر جواد محقق)
ارسال نظر