ایجاد فضای گفتگو یک وظیفه برای دولت است نه یک مرحمت
ایجاد فضای گفتگو یک وظیفه برای دولت است نه یک مرحمت ارتباط امری دو سویه است.
ایجاد فضای گفتگو یک وظیفه برای دولت است نه یک مرحمت ارتباط امری دو سویه است. یک سوی آن فرستنده پیام است و دیگر سوی آن گیرنده آن؛ تبادل پیام است که موقعیتی برای استمرار ارتباط فراهم می کند. در صورتی که سمت فرستنده تمایلی برای دریافت متقابل پیام نداشته باشد، ارتباط به سمت تبلیغات حرکت می کند. به این معنا که مخاطب پیام، تنها به گیرنده تبدیل شده و راهی برای واکنش به پیام دریافت شده اش نمی یابد. همین نقطه را می توان به عنوان نقطه توقف ارتباط نامگذاری کرد. با توقف ارتباط دو سویه، گفتگو بستر خود را از دست می دهد. در فقدان گفتگو هر کنش نامتناسب با رابطه، نابهنجار در مقایسه با ارتباطات معمول و اختلال در تمام توانایی های شبکه ارتباطی و عناصر آن، گریزناپذیر می شود. حکمرانی و نه حاکمیت در تفاوت وجود و عدم وجود گفتگوست که پدیدار می شود. در حکمرانی، ارتباط به اشکال مختلف از گفتگو تا مذاکره هژمونیک وجود دارد. اختلال در حکمرانی ها اغلب ناشی از یک طرفه شدن و یک طرفه ماندن ارتباط ناشی می شود که اغلب در آن، دولت خود را بی نیاز یا گریزان از گفتگوی با ملت می یابد. تفاوتی ندارد سیستم حاکمیت دموکراتیک باشد یا غیردموکراتیک. در صورت فقدان گفتگو و ارتباط، سیستم دموکراتیک هم می تواند تبدیل به یک نمایش پوچ شود. ایجاد فضای گفتگو چه به شکل فیزیکی و چه به شکل غیرفیزیکی آن راهیست برای گریز از پدیدار شدن شکافها یا افزایش عمق آنها و در این بستر سازی حتما باید مسئله برابری در جایگاه برای دو سوی ارتباط فراهم شود. در صورت رعایت نشدن اصل و فرض نگرفتن برابری قدرت در دو سوی مسیر گفتگو، اثرات سازنده ی آن را به ضد آن تبدیل می کند. بدیهی است نمی توان زیر ضرب زور شاهد گفتگویی سازنده بود و این موضوع همانطور که در تعاملات بین المللی مثل مذاکرات برجام پیگیری می شود، باید در تعاملات میان دولت و ملت در داخل نیز در همه ارکان دنبال شود. ایجاد فضای گفتگو از طرف دولت ها نه یک مرحمت که یک وظیفه است که بقای آنها را امکان پذیر می سازد. مردم در سامانه حکمرانی، از آنجا که خود در موضع انتخاب کارگزاران خود هستند، دست بالای گفتگو را دارند. بدان معنا که نیاز به گفتگو از طرف دولت بیشتر و اساسی تر است. مردم اگر امکان گفتگو از آنان سلب شود، طبیعی است که به تغییر کارگزاران خود اقدام می کنند. امروز به جرأت می توان گفت ارتباطات را به جریان یک سویه تبلیغات تبدیل کرده اند و تجربه نگارنده هرچند محدود و هر چند اندک، موید آن است که دولت باید هرچه سریع تر از فضای گفتگوی یک طرفه یا همان تبلیغات فاصله گرفته و با دقت و حساسیت کامل فضای گفتگو را فراهم سازد. مواهب این اقدام به ویژه در بخش پایین دستی دولت و در حوزه های محلی می تواند به رفع بسیاری از سوءتفاهمات و به افزایش مشارکت ها منجر شود.
رضا رضوی
دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه
ارسال نظر