عرب ها اسرائیل را به خاک سیاه نشاندند | پایان یکه تازی اسرائیل نزدیک است
به باور ناظران درک نادرست اسرائیل از استراتژی پادشاهی موجب شده تا امروز تلآویو در تلهای گرفتار شود که خود تعریف کرده است. اسرائیل تصور میکرد که صلح میان پادشاهی و ایران، صلحی شکننده است و در صورت تداوم رویارویی پادشاهی در کنار تلآویو تعریف خواهد شد؛ گزارهای که محقق نشد.
فارن افرز با انتشار یادداشتی مدعی شد، در دهه گذشته، و به ویژه از زمان امضای توافقنامه ابراهیم در سال ۲۰۲۰، اسرائیل تصور کرده که با تکیه بر توان نظامی، اطلاعاتی و فناوری می تواند متحدانش را در میان کشورهای عربی خلیج فارس بخرد. در ماههای اخیر، مقامات اسرائیلی همچنین به این باور (ادعایی)رسیدهاند که تشدید تنش، تعادل منطقهای را به نفع آنها تغییر می دهد؛ به عبارتی دیگر یک رویارویی ادعایی گستردهتر بین اسرائیل و ایران و محور مقاومت میتواند کشورهای عربی، بهویژه عربستان سعودی را ناچار کند که در نهایت و به طور کامل به اسرائیلیها بپیوندند.فارن افرز در باب فعل و انفعال های پادشاهی از آغاز جنگ اسرائیل در غزه و لبنان نوشته و تلاش داشته تا پیدا و پنهان استراتژی این بازیگر را عریان کند. اقتصادنیوز این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده که بخش نخست در ادامه آمده است.
محاسبات اسرائیل برهم خورد
این نشربه در ادامه یادداشت ادعایی اش آورد، رهبران اسرائیل فکر میکردند که اگر جنگ خاورمیانه را فرا بگیرد، پاسخهای ایران و مقاومت به تحریکات اسرائیل صلح شکننده بین کشورهای خلیجفارس و ایران را برهم زده و عربستان سعودی را به تضمینهای امنیتی اسرائیل متحد اصلی ایالات متحده وابسته می کند. مقامات اسرائیلی مدعی اند که مخالفت رهبران عرب با عملیات اسرائیل در غزه و تلاشهای دیپلماتیک این گروه از بازیگران در حمایت از فلسطینیها، نگرانی اصلی شان نیست بلکه حول محور منافع شخصی شان قابل تبیین است. بنابراین تشدید تنش توسط اسرائیل می تواند این ادعا را عریان کند که ایران تهدید اصلی (ادعایی)برای همسایگان عرب خود است و کشورهای خلیج فارس چارهای جز همسویی با اسرائیل ندارند. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، آشکارا این موضع را در سخنرانی سپتامبر خود در سازمان ملل ایراد کرد و از کشورهای خلیج فارس به عنوان «شریک های عربی صلح» اسرائیل یاد کرد و همزمان از عربستان سعودی خواست تا برای مقابله با «طراحی های ایران» با این بازیگر متحد شود.
فارن افرز در ادامه مدعی شد، با این حال، فرضیات اسرائیل نادرست بوده است. در واقع، جنگ اسرائیل در غزه و فراتر از آن، عربستان سعودی و ایران را به هم نزدیکتر میکند. عملیات اسرائیل برخی از دشمنان عربستان سعودی مانند حوثی ها در یمن و حزب الله لبنان را هدف قرار داده است. اما چشم انداز یک رویارویی همه جانبه در خاورمیانه - و تسلط اسرائیل در منطقه - عربستان سعودی را در حالت تهاجمی قرار داده است. ریاض به طور فعالانه به آرمان تشکیل کشور فلسطین متعهد شده و به دنبال باز نگه داشتن گزینه های استراتژیک خود و تعامل با ایالات متحده از یک سو و ایران و چین از سوی دیگر است. تشدید تنشها توسط اسرائیل علیه ایران و دستیارانش بدون شک موجب شده تا تهران مذاکرات امنیتی خود را با ریاض افزایش داده و به طور بالقوه تضمینهای امنیتی را در اختیار کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار دهد. برای عربستان سعودی، چنین تضمین هایی مهمتر از هرگونه اطلاعاتی است که اسرائیل می تواند در برابر حملات ایران ارائه دهد.
فرصت منحصر به فرد ریاض
از منظر واشنگتن، نزدیک شدن عربستان به ایران ممکن است خبر بدی باشد. به هر حال، مقامات آمریکایی سالها برای عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی تلاش کردهاند. اما ایالات متحده باید از رویکرد ریاض استقبال کند. اگر عربستان سعودی بتواند با ایران و اسرائیل روابط کاری تعریف کند، قادر است نقش در تعدیل تنش های خاورمیانه نقش جدیدی و در عین حال مفیدی را ایفا کند. این بازیگر همچنین می تواند به عنوان واسطه ای بین طرف های رقیب عمل کرده و شاید به رویارویی فعلی ایران و اسرائیل پایان دهد. وقایع سال گذشته خطوط قرمز دیرینه، پارامترهای بازدارنده و قوانین سنتی درگیری میان دشمنان را تغییر داده است و ریاض در موقعیتی منحصر به فرد برای ایجاد نظم منطقه ای بهتر قرار دارد. به ادعای این نشریه، حمله نظامی اخیر اسرائیل سه هدف اصلی داشت: ناتوان کردن (ادعایی) ایران و محور مقاومت، نشان دادن ارزش اسرائیل به عنوان متحد برای سایر کشورهای همسایه و مجبور کردن عربستان سعودی به عادی سازی روابط دیپلماتیک با اسرائیل با تأکید بر وابستگی امنیتی ریاض به واشنگتن. مقامات اسرائیلی امیدوار بودند که افزایش ناامنی منطقهای، عربستان سعودی را تحت فشار قرار دهد تا بیشتر به تضمینهای امنیتی ایالات متحده تکیه کند - تضمینهایی که مشروط به تمایل ریاض برای عادیسازی روابط دیپلماتیک با اسرائیل است.
به نظر میرسد رویدادهای بهار گذشته از این محاسبات حمایت میکنند: زمانی که ایران موشکها و پهپادها را به سمت اسرائیل پرتاب کرد، اردن و دیگر کشورهای حاشیه خلیجفارس با ایالات متحده برای رهگیری موشک های ایرانی همکاری کردند و این تصور را ایجاد کردند که همکاری نظامی هماهنگ بین اسرائیل و کشورهای خلیجفارس در راه است. . در آن زمان، به نظر می رسید که تشدید تنش علیه ایران نتایجی را برای اسرائیل به همراه داشته است. اسرائیل با گسترش جنگ فراتر از غزه، ایران را به واکنش مستقیم برانگیخته بود و این امر کشورهای خلیج فارس را وادار کرد تا به دنبال حفاظت بیشتر زیر چتر امنیتی ایالات متحده باشند.اگرچه عربستان سعودی سالها تلاش کرده تا روابط دیپلماتیک خود را با ایران احیا کند، ( توافق مارس ۲۰۲۳ با میانجیگری چین مصداق تلاش های ریاض است)، مقامات اسرائیلی همیشه نسبت به جدی بودن این ژستها تردید داشتند. به هر حال ایران از بازیگران غیردولتی که منافع عربستان را تهدید می کنند حمایت می کند. ایران همچنین بارها از عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس به دلیل عدم حمایت شان از تشکیل کشور فلسطین انتقاد کرده است. از قضا، مقامات اسرائیلی و ایالات متحده اغلب انتقادات ایران را پذیرفتهاند و در تعهد عربستان سعودی به تشکیل کشور فلسطینی تردید دارند و بهویژه تصور میکنند که رهبران جوان خلیجفارس همدلی چندانی با رنج فلسطینی ها ندارند.
کارت های برنده پادشاهی ها
از منظر بسیاری از تحلیلگران بحرین و امارات متحده عربی با تکیه بر حفظ روابط دیپلماتیک شان با اسرائیل، به شکلی ضمنی نشان داده بودند که امنیت ملی خود را بر تشکیل کشور فلسطین ترجیح می دهند. همچنین به نظر می رسید که عربستان سعودی با مذاکره بر سر یک پیمان دفاعی با آمریکا که درهای عادی سازی با اسرائیل را نمی بندد، این گزاره را ثابت خواهد کرد.با این حال، درک نادرست اسرائیل از خواسته های عربستان سعودی، راهبرد جامع این بازیگر را به شکلی منفی تحت تاثیر قرار داد. پیگیری منافع ملی عربستان سعودی و حمایتش از یک کشور مستقل فلسطینی هرگز متقابل نبود. هر دو گزاره بخشی از یک استراتژی تقسیمبندیشده بودند که با توافق دفاعی ایالات متحده و عربستان سعودی آغاز شد و پس از آن با هماهنگی با تشکیلات خودگردان فلسطین، درباره تشکیل کشور فلسطین ادامه یافت. اگرچه اولویت عربستان سعودی حفظ قلمرو خود از درگیری بوده است، رهبران سعودی معتقدند که باید منطقه را رهبری کرده و برای تضمین امنیت ملی خود از یک کشور فلسطینی حمایت کنند. به ادعای فارن افرز، ایفای نقش قهرمان در کشور فلسطین برای ریاض فرصتی است برای متحد کردن سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس - بحرین، کویت، عمان، قطر و امارات متحده عربی - در تامین امنیت شان در میانه رویارویی ایران و اسرائیل. این گزاره همچنین به پادشاهی کمک می کند تا نقش خود را به عنوان یک قدرت منطقه ای و جهانی احیا کند.
عربستان سعودی می خواهد به یک ثبات دهنده کلیدی در خاورمیانه تبدیل شود. به همین منظور، سال گذشته، ریاض گزینه های سیاسی خود را بازتعریف کرده است. این کشور به تعامل با مقامات آمریکایی در مورد عادی سازی روابط با اسرائیل در ازای یک پیمان دفاعی ایالات متحده و عربستان سعودی ادامه داده ، اما پیش فرض عادی سازی تشکیل کشور فلسطین را مبنا قرار دادع و به گفتگو با ایران ادامه می دهد. این رویکرد چند جانبه سود سهام این بازیگر را به همراه داشته است. ماه اوت، ریاض واشنگتن را متقاعد کرد که تحریم سه ساله خود برای فروش تسلیحات تهاجمی به پادشاهی با استفاده از چشم انداز عادی سازی با اسرائیل را لغو کند. در این میان ریاض با ادامه تعامل با تهران، توانست عبور امن کشتیهای سعودی از دریای سرخ را تضمین و از تاسیسات نفتی عربستان در برابر مقاومت محافظت کند.سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز استراتژی مشابهی را دنبال کردند و خطرات امنیتی را خنثی و از فرصت های ساخته شده در درگیری های منطقه ای برای تقویت جایگاه خود استفاده کردند. قطر این کار را با میانجیگری بین حماس و اسرائیل به سرانجام رساند. عمان به میانجیگری خود با حوثی ها ادامه داد. امارات متحده عربی از کرسی چرخشی که در سال ۲۰۲۲ در شورای امنیت سازمان ملل به دست آورد برای فشار آوردن به قطعنامههایی که خواستار آتشبس بشردوستانه در غزه بود استفاده کرد و از روابط خود با اسرائیل برای ارسال کمکهای بشردوستانه بیشتر به منطقه و مذاکره در مورد طرحی روز بعد بهره برد.
ارسال نظر