روزنامه نزدیک دولت اعلام کرد : رئیس بانک مرکزی برکنار شد | خداحافظ رئیس !
روزنامه سازندگی نزدیک به دولت خبر داد: فرزین رئیسکلی خوشعاقبت نبود. او هم با همه وعدهها و قولهایی که داده بود و با وجود همه قلعههایی که اطراف خود ساخته بود، سرانجام به در خروجی ساختمان بیوفای بانک مرکزی هدایت شد.

زمزمههایی از تغییر رئیسکل بانک مرکزی شنیده میشود و آنگونه که از رسانههای دور و نزدیک به دولت خبر میرسد، پس از دو سال حضور در ساختمان آبی میرداماد، محمدرضا فرزین در آستانه خروج از بانک مرکزی قرار گرفته است. فرزین هم رئیسکلی خوشعاقبت نبود. او هم با همه وعدهها و قولهایی که داده بود و با وجود همه قلعههایی که اطراف خود ساخته بود، سرانجام به در خروجی ساختمان بیوفای بانک مرکزی هدایت شد.آقای فرزین در میانههای ماه دی ۱۴۰۱ در دولت ابراهیم رئیسی، سکان بانک مرکزی را در دست گرفت و در ۲۵ ماهی که این سکان را در دست داشت، قیمت دلار از حوالی ۴۴ هزار تومان تا مقادیر بالاتر از ۹۲ هزار تومان را هم لمس کرد. فرزین که با دولتهای مختلف از محمود احمدینژاد تا دولت رئیسی و پزشکیان هم کار کرده، در حالی باید با ساختمان آبی میرداماد وداع کند که اقتصاد ایران در دوران او دستکم دو شوک ارزی را تجربه کرده است.
با تشکیل دولت چهاردهم، گمان میرفت که محمدرضا فرزین هم از بانک مرکزی دور شود اما مسعود پزشکیان ترجیح داد، او را در پست خود ابقا کند. این در حالی بود که فرزین، بانک مرکزی را به شدت سیاسی کرده بود و سه معاون او در انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری از رقیب مسعود پزشکیان حمایت کردند. فرزین در ابتدای ورود به بانک مرکزی، مدیران با حاشیه، همچون پیمان قربانی را به دلیل ارتباط با نهادهای خارج از بانک مرکزی کنار گذاشت اما در ادامه با سیداحسان خاندوزی به شدت اختلافنظر پیدا کرد. این اختلافنظر در دولت قبل پوشیده ماند اما در اواخر دولت سیزدهم، محمدرضا فرزین از طرح نظرات انتقادی علیه وزیر اقتصاد ابایی نداشت. زمانی که دولت تغییر کرد و عبدالناصر همتی به عنوان وزیر اقتصاد انتخاب شد، دوستان رسانهای محمدرضا فرزین شروع به انتقاد زودهنگام از وزیر جدید کردند و سعی داشتند میانه فرزین و همتی را به هم زنند. رئیسکل بانک مرکزی خیلی زود این افراد را از کنار خود دور کرد اما نتوانست عواقب آن را مدیریت کند. حالا فرزین در آستانه خروج از دولت قرار گرفته و همتی هم در برزخ استیضاح قرار دارد.
آیا فرزین رئیسکل خوبی بود؟
بررسی عملکرد رئیسکل بانک مرکزی معمولاً مبتنی بر مجموعهای از معیارها و شاخصهای کلیدی است که به منظور ارزیابی کارآمدی، اثربخشی و موفقیت سیاستهای پولی و نظارتی به کار گرفته میشوند. معمولاً مهمترین معیار برای سنجش عملکرد رئیسکل بانک مرکزی، ثبات نرخ ارز است. رئیسکل بانک مرکزی باید بتواند نوسانها را کنترل و از افزایش بیرویه نرخ ارزهای خارجی در برابر پول ملی جلوگیری کند. همچنین مدیریت نرخ تورم به سطحی که به رشد پایدار اقتصاد کمک کند و در سطوحی که قدرت خرید مردم حفظ شود ازجمله وظایف رئیسکل بانک مرکزی است. او وظیفه دارد، سیاستهای پولی مناسبی برای جلوگیری از تورم تدوین کند. همچنین بانک مرکزی موظف است سیاستهایی تدوین کند که بر رشد تولید ناخالص داخلی اثر مثبت بگذارد. حمایت از بخشهای مولد اقتصادی از طریق تسهیلات اعتباری و کنترل نرخ بهره و کنترل رشد نقدینگی برای جلوگیری از تورم و حبابسازی در بازارهای مختلف ازجمله وظایف بانک مرکزی است. این معیارها میتوانند بسته به شرایط اقتصادی، سیاسی و بینالمللی تغییر کنند و ترکیبی از آنها برای ارزیابی جامع عملکرد رئیسکل بانک مرکزی به کار میرود. اما سوال این است که آیا عملکرد بانک مرکزی در آنچه به عنوان معیارهای بانک به آن اشاره شد، موفقیتآمیز بوده است؟ برای شروع از نرخ ارز آغاز میکنیم.
در آغاز ریاست محمدرضا فرزین بر بانک مرکزی، نرخ دلار در بازار آزاد حدود ۴۴ هزار تومان بود. یک ماه بعد نرخ دلار به بیش از ۶۰ هزار تومان رسید و رکوردهای تاریخی جدیدی ثبت شد. در ابتدای سال ۱۴۰۲ نرخ دلار در بازار آزاد حدود ۵۱ تا ۵۲ هزار تومان بود. در ماه خرداد نرخ دلار به حدود ۴۷ هزار تومان رسید اما در ماههای بعدی دوباره افزایش یافت. تا پایان سال ۱۴۰۲ نرخ دلار در بازار آزاد به بیش از ۶۵ هزار تومان رسید و در آخرین روزهای سال ۱۴۰۲ حتی تا ۷۲ هزار تومان هم گزارش شد. در ابتدای سال ۱۴۰۳ نرخ دلار در بازار آزاد ایران حدود ۶۴ هزار تومان بود که در میانههای ماه بهمن به مقادیر بالاتر از ۹۲ هزار تومان هم رسید.
برخی از اقتصاددانان و فعالان اقتصادی، عملکرد محمدرضا فرزین را در زمینه تثبیت نرخ ارز نقد کردهاند به ویژه که ادعای او مبنی بر بیتوجهی به نرخ بازار غیررسمی به عنوان بیتوجهی به واقعیتهای اقتصادی تلقی شده است. این موضوع به ویژه در زمینه تأثیر نرخ ارز بر زندگی مردم و تورم مورد انتقاد بوده است. همچنین عملکرد آقای فرزین در کنترل رشد نقدینگی و کاهش تورم نیز مورد نقد اقتصاددانان قرار گرفته است. برخی از منتقدین معتقدند که اقدامات او در این زمینه کافی نبوده و تورم همچنان یک مشکل اساسی برای اقتصاد ایران باقی مانده است. از سوی دیگر، سیاستهای ارزی او ازجمله تکنرخی کردن ارز با انتقاداتی مواجه بوده به ویژه که این سیاستها بعضاً به افزایش قیمت ارز در بازار آزاد منجر شده است. برخی از منتقدان نیز از عدم شفافیت و ارتباط کافی با جامعه اقتصادی و عموم مردم در مورد سیاستها و تصمیمات بانک مرکزی انتقاد کردهاند.
مدافعان آقای فرزین چه میگویند؟
برخی معتقدند، محمدرضا فرزین توانسته تا حدودی در کنترل تورم (بهویژه تورم تولیدکننده) موفق عمل کند به طوری که تورم از کانال ۵۰ درصدی به کانال ۳۰ درصدی رسیده است. به عقیده مدافعان، فرزین توانسته از افت بیشتر ارزش ریال جلوگیری کند. او همچنین توانسته با توسعه پیمانهای ارزی جدید، فرصتهایی برای تجارت خارجی ایران فراهم کند که در دور زدن تحریمها مؤثر بوده است. این مدافعان همچنین ادعا میکنند که در دوره فرزین، نوسانهای شدید نرخ ارز کاهش یافته و نوعی ثبات نسبی به بازار ارز بازگشته است.
جمعبندی
محمدرضا فرزین به نسبت رئیسکل خوبی بوده است. نمیتوان عملکرد او را مردود دانست، چنانکه نمیتوان او را جزو شاگرد اولهای بانک مرکزی و در ردیف دکتر محسن نوربخش به شمار آورد. فرزین به شدت سیاسی بود اما انعطاف بالایی هم داشت. هم با محمود احمدینژاد و ابراهیم رئیسی کار کرد و هم با مسعود پزشکیان. البته معاونانی که انتخاب کرد، گرایشهای پنهان او را آشکار میکند اما در مجموع رئیسکلی سیاسی با گرایشهای خاص بود. فرزین به شنا خیلی علاقه داشت و در استخر بانک مرکزی مهمترین تصمیمها را میگرفت. خیلی از قرارهای سیاسی او بعد از استخر در مجتمع رفاهی بانک مرکزی در خیابان پاسداران گرفته میشد. بدون هیچ شکی در مقایسه با علی صالحآبادی که حضورش در بانک مرکزی یک اشتباه بزرگ بود، محمدرضا فرزین گزینه بسیار بهتری به نظر میرسید. در مقایسه با سه گزینه مطرح شده در دولت مسعود پزشکیان هم محمدرضا فرزین، گزینه بهتری است. میماند یک گزینه که امتحانش را پس نداده اما در زمره دوستان نزدیک وزیر امور اقتصادی و دارایی قرار دارد. اگر این گزینه به ریاست بانک مرکزی برسد، اختلافنظرها به میزان زیادی کاهش پیدا میکند. اینکه اعضای حلقه امیرآباد بتوانند بر مشکلات بزرگ سال ۱۴۰۴ فائق آیند، موضوع دیگری است اما دستکم امید این میرود که در دولت، یک صدا از تیم اقتصادی شنیده خواهد شد.
ارسال نظر