کامبیز درمبخش منبع تمام نشدنی سوژه و طرح بود
بهمن عبدی - کاریکاتوریست
من هم به نوبه خود ضایعه درگذشت هنرمند پیشکسوت و تکرار نشدنی کاریکاتور، استاد کامبیز درمبخش را تسلیت عرض میکنم، در حقیقت باید عرض کنم در شرایط موجود بجز اظهار تاسف چیزی نمیتوان بر زبان آورد، درمبخش را عالم و آدم میشناختند او هنرمندی خود ساخته بود، تا جایی که من اطلاع دارم از نوجوانی دست در هنر داشت و کاریکاتور کار میکرد، ولی از همان ابتدا خود را پله پله از هم عصران خود جدا کرد و بالاتر کشید.
استاد درمبخش با کارهای فکاهه شروع کرد و خیلی زود چند سر و گردن از بقیه بالاتر قرار گرفت البته این توانایی ویژه در ایشان دلایل متعددی داشت ولی شاید یکی از بارزترین آنها روابط عمومی خوبش با رسانههای معتبر به ویژه رسانهها و مطبوعات خارج از کشور بود، آنهم در زمانی که شاید بتوان به جرات گفت تقریبا هیچ کسی با چنین ابزاری آشنا نبود و چنین ارتباطاتی نداشت و حتی از نمایشگاها و جشنوارههای بینالمللی مطلع نبودند.
به نظر من ایشان موفق شد با تماسی که با این جریانات داشت آثار خود را نه تنها در داخل بلکه در خارج از کشور نیز عرضه کند و شناخته شود تا اینکه در برههای زمانی به شکل کامل خط خود را از سایر هنرمندان هم دوره خود جدا کرد، به ویژه مقطعی که در آلمان بود و با نشریات آنجا مشغول به همکاری شد و از همان دوره باعث افتخار ایران شد و بعدها که به ایران مراجعت نمود منبع تمام ناشدنی سوژه، طرح و ایده بود و همواره مشغول هنرآفرینی بود.
می توان گفت او جزو معدود هنرمندان کاریکاتوریست و کارتونیستی بود که علاوه بر اینکه هم کارتون و هم کاریکاتور موضوعی یا پرتره کار میکرد از همین راه نیز زندگی و ارتزاق میکرد، البته هستند هنرمندانی که شاید گاهی نمایشگاهی برگزار کنند و تابلویی را هم به فروش برسانند ولی ایشان فقط و فقط از همین راه و کارهای جنبی آن مثل تلفیق هنر خود با انواع کارهای تبلیغاتی به درآمد مطلوبی رسیده بود چون مردم از کوچک و بزرگ ایشان را دوست داشتند و توجه زیادی به او و آثارش می کردند.
من این افتخار را داشتم که در طی سالهای متمادی در جشنوارههای مختلف در امر داوری آثار، همراه ایشان باشم و هربار که این مهم رقم میخورد همچنان از ایشان یاد می گرفتم، بخاطر دارم پس از انقلاب که ایشان از خارج از کشور به ایران مراجعت کردند، به واسطه اینکه منزلشان هم یک کوچه بالاتر از دفتر کار من بود حتی خارج از مراسم یا جشنوارهها ایشان را زیاد میدیدم.
استاد درمبخش ازینکه اندوختههای خود را به دیگران به ویژه نسل جوان انتقال دهد هیچ فروگذار نمیکرد، در زمان زلزله بم کارگاه آموزشی خوبی در خانه کاریکاتور برگزار کرد و همین اواخر هم که خودم یک گارگاه آموزشی با همکاری ایشان برگزار کردم و شاهد بودم که از آموزش به همه دوستداران و مخاطبان کاریکاتور هیچ دریغ نداشت، آخرین همکاری مشترکمان هم باز می گردد به دوسال قبل و داوری جشنواره کاریکاتور جوانان که در خانه هنرمندان برگزار شد و از ایشان برای قضاوت آثار دعوت به عمل آورده بودیم که ایشان آمدند و در آن روز من چندین عکس یادگاری از ایشان گرفتم که بسیار خوشش آمده بود.
به یاد دارم اوایل کرونا بود و این هنرمند فقید بسیار هم نسبت به این بیماری حساس بود و احتیاط میکرد و حتی با وجود ماسک هنگام صحبت فاصله زیادی میگرفت تا مبتلا نشود، اما نسبت به سن شناسنامه جوان تر نشان می داد و با وجود چند عملی که برای مشکلات داخلی انجام داده بود سالم و سرپا بود ولی نمیدانم که چه حکمتی است که اسیر این ویروس منحوس شد و در نهایت هم این هنرمند دوست داشتنی از میان ما رفت ولی یقین دارم هنوز میتوانست برای جامعه هنری کشور ثمربخش باشد و مردم از وجود ایشان استفاده کنند ولی دریغ که به رغم همه اقدامات از واکسن تا رعایت پروتکلهای بهداشتی، کرونا همچنان آخرین تلاش های خود را میکند و از میان خوبان قربانی میگیرد.
ارسال نظر