جواد طوسی در نقد فیلم فرهادی به کیمیایی رسید!
جواد طوسی با امیدبخش دانستن فیلمسازی اصغر فرهادی در ایران پس از موفقیتهای بینالمللی تأکید کرد: «قهرمان» مثل سایر آثار فرهادی نگاه نامنعطف و بیرحمانهای دارد.
طوسی اظهارکرد: فیلم سینمایی «قهرمان» را از منظر حضور در عرصههای جهانی و مناسبات بینالمللی دنبال نمیکنم، همین که اصغر فرهادی پس از یک سفر جهانی و ساخت فیلم در کشورهای اروپایی دوباره به جامعه ملتهب و پرتنش خودش رجعت کند و نگاه و سمت و سویی معاصر پیدا کرده نقطه امیدبخشی است؛ به نظر من اثر جدیدش میتواند در ادامه فیلمهایی چون «شهر زیبا» و «جدایی نادر از سیمین» قرار بگیرد.
طوسی خاطرنشان کرد: در یک نگاه واقعبینانه باید بپذیریم اصغر فرهادی یک تعریف متفاوت از سینمای اجتماعی منطبق با شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دوران پایهریزی کرد که این روند از همان فیلم «شهر زیبا» شکل گرفت که با «چهارشنبه سوری» و «درباره الی» و دیگر آثارش به آن تداوم بخشید. جدا از نقطه نظرات متفاوتی که از منظر جامعهشناختی میتوان به آثار اصغر فرهادی داشت نمیشود این واقعیت را منکر شد که فیلمهای اصغر فرهادی بازتابی از شرایط موجود ما در طبقهبندی ناهمگونش است. از این منظر به اعتقاد من فیلم «قهرمان» از آثار برتر اصغر فرهادی است چراکه تعادلی بین محتوا و فرم این اثر شاهد هستیم.
این منتقد خاطرنشان کرد: در فیلم «قهرمان» بدون اینکه فرم بخواهد خیلی رخنمایی کند، در خدمت مضمون، دستمایه اثر و گستره نگاه اجتماعی فیلمساز قرار میگیرد. انتقادی که من نسبت به فیلم «قهرمان» دارم همان انتقادی است که به بخش قابل توجهی از آثار اصغر فرهادی وارد میدانم و آن هم نگاه نامنعطف و بیرحمانهای است که فرهادی نسبت به فرد دارد و این فرد میتواند وابسته به طبقه متوسط یا مثل «قهرمان» از طبقه فرودست جامعه باشد.
پاشنه آشیل فیلم فرهادی از منظر جامعهشناختی همینجا است چرا که به قدر کافی فرد در جامعه ما در اقشار مختلف و طبقات مطرح جامعه در کانون و معرض آسیبپذیری قرار گرفته و سیبل یک سیستم است که در مواقع اضطراری همه کاسهها را بر سر فرد میشکند. اگر فرد میخواهد مطالباتی بر اساس بضاعت فردی و اجتماعی خود داشته باشد اقتضا ایجاب میکند که پیشقراولان بخش اجتماعی از منظر راهبردی روشنفکران جامعه باشند و وقتی روشنفکر فرد را در کانون آن سیبل قرار میدهد و دولتمردان جامعه را نادیده میگیرد نشان از محافظهکاری فیلمساز دارد که در «قهرمان» هم میتواند کاملاً موضوعیت داشته باشد.
او افزود: نوع مواجهه فیلمساز با این مباحث و قرار دادن فرد و سیستم در برابر هم نوعی شهامت و جسارت میخواهد. شهامت و جسارتی که در بسیاری از فیلمهای امریکایی شاهد هستیم و بعضاً فرد و سیستم در تقابلی خشونتآمیز قرار میگیرند اما در سینمای فرهادی نهایتاً این فرد است که شکست میخورد. نگاه تلخاندیشانه و بازگشت شخصیت اصلی به زندان هیچ نقطه امیدبخشی برای عبور از بحران ارائه نمیدهد. اقشار فرودست جامعه ما سکوی پرتاب نیاز دارند؛ شاید بخشی از جامعه این جولاندهی را خودشان با آگاهی بتوانند عینیت ببخشند اما بخش اعظم به هنرمند و روشنفکر جامعه ما برمیگردد که بتواند افق دید نسبتاً آرمانخواهانه را نه انتزاعی که در شکلی باورپذیر به نمایش بگذارد که در فیلم «قهرمان» این اتفاق رخ نداده است.
طوسی در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: فرهادی هیچگاه دغدغه نگاه معترضانه و کنشمند را نداشته است. این زاویه دید اجتماعی که حاوی نگاه معترضانه باشد در سینمای مسعود کیمیایی با جسارت و آنارشیسم بیشتری مشاهده میکنید. وقتی شما به عنوان فیلمساز یک آدمی مثل رحیم (کاراکتر اصلی فیلم «قهرمان») را انتخاب میکنید باید سلیقهتان با یک واقعبینی اجتماعی در هم آمیخته شود تا بتواند عبور از بحران را برای افرادی چون رحیم و اقشاری که متأسفانه پس از ۴۲ سال در بطن جامعه ما به وضوح دیده میشوند در نقطهای تثبیتشده قرار بدهد تا حداقل آرامشی که هم خانواده را پوشش بدهد و هم در چرخه روزمرگی به سمت هویتمندی سوق بدهد. عکسبرداری از واقعیتها توسط اصغر فرهادی با تک مضرابهایی که با بار کلامی گهگاه توسط کاراکترهای مختلف مثل باجناق رحیم مطرح میشود ممکن است بیننده را سر ذوق بیاورد نهایتاً شوکهایی آنی و مقطعی هستند و به یک حلقه خیلی منسجم بهم پیوسته تبدیل نمیشود که یک حرکت بالنده اجتماعی را به بیننده پیشنهاد کند.
ارسال نظر