صادرات کاغذ بستهبندی آزاد شد
مطبوعات، نخستین قربانیان سیاستهای تامین کاغذ
بنا به دستور وزارت صنعت، معدن و تجارت و ابلاغ گمرک، انواع کاغذ بستهبندی از فهرست ممنوعیت صادرات خارج شد.
علیاکبر شامانی مدیرکل دفتر صادرات گمرک ایران در نامهای به گمرکات اجرایی کشور آزادسازی صادرات کاغذ بستهبندی با تعرفه ۴۸۰۵۹۲۱۰ را ابلاغ کرد.
این مصوبه در حالی ابلاغ شد که بسیاری از فعالان این صنعت بر استفاده از مزیت صادرات کاغذ بستهبندی تاکید داشتند.
رئیس سندیکای تولیدکنندگان کاغذ چندی پیش گفت: اگرچه نیاز کشور به کاغذ بستهبندی ۸۰۰ هزار تن است اما ۱.۴ میلیون تن تولید داریم با این حال هیچ حمایتی از صادرات نمیشود.
صمت ابوالفضل روغنی در مورد وضعیت تولید کاغذ تحریر نیز اظهار کرد: در حوزه کاغذ تحریر نیاز کشور ۳۸۰ هزار تن است اما در بهترین حالت به دلیل ضعف در تولید داخل، ۱۵۰ هزار تن در داخل تولید میشود از این رو در این بخش نیاز به واردات داریم.
رئیس سندیکای تولیدکنندگان کاغذ و مقوا با بیان اینکه دولتهای گذشته بیشتر طرفدار واردات بودهاند، افزود: به دلیل نبود حمایت از تولید داخل و دادن امتیاز به واردات همچون اعمال ۹ درصد مالیات بر ارزشافزوده از تولید، بازده سودهی این بخش پایین است، از این رو حجم سرمایهگذاری در حوزه تولید کاغذ تحریر عدد قابلتوجهی نیست.
این اظهارات در حالی عنوان میشود که در بازار کاغذ تحریر تقاضا بالا و عرضه کم است بنابراین طبیعتاً قیمتها در این بازار بالا میرود.
روغنی تصریح کرد: کیفیت تولید کاغذ بستهبندی خوب است و جزو کشورهای صاحب مزیت در منطقه هستیم و میتوانیم در رقابت با ترکیه وارد منطقه شویم.
با این همه وابستگی عمده صنایع داخلی به واردات در ایران موجب شده نرخ کالاها وابستگی مستقیم با نوسان نرخ ارز داشته باشد، کاغذ در این میان از جمله مهمترین کالاهایی است که در سالهای اخیر در سایه افزایش نرخ ارز، دچار افزایش نرخ شده است.
این موضوع نهتنها درباره کاغذ وارداتی صدق میکند، بلکه درباره کاغذ تولید داخل نیز موثر است، چراکه تولید کاغذ در ایران وابستگی به واردات مواد اولیه دارد، در ماههای اخیر نرخ کاغذ خارجی در بازار آزاد رو به افزایش نهاده و نگرانیهایی را درباره این بازار ایجاد کرده است که البته همه آن به افزایش نرخ ارز مرتبط نیست.
آنچه مسلم است نرخ ارز نقش بیبدیلی در افزایش یا کاهش نرخ کالاها کشور دارد و کاغذ نیز از این قاعده مستثنا نیست.
افزایش نرخ ارز منجر به افزایش نرخ خمیر وارداتی کاغذ شده که البته در سایر مواد اولیه و بخشهای مختلف تولید کاغذ نیز تاثیرگذار
است. برای نمونه در مسائل شیمیایی بیتأثیر نیست، اما سهم مواد شیمیایی در نرخ تمامشده کاغذ سهم خیلی بزرگی
نیست.
بازار کاغذ روزنامه و تحریر وابستگی جدی به خمیر وجود داشته که در ایران تولید نمیشود و حتماً باید وارد شود؛ از همین روست که تأثیر ارز را بر نرخ تمامشده کاغذ بهسرعت میتوان مشاهده کرد.
دراینبین رسانههای مکتوب و روزنامهها نخستین قربانیان سیاستهای اشتباه تامین کاغذ هستند.
چند نکته درباره یک همایش ملی
مهدی باقریان 1نویسنده و فعال روابطعمومی
صبح روز پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۱ «همایش ملی جهاد تبیین و اطلاعرسانی هنرمندانه» با حضور سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور و جمعی از مدیران و کارشناسان روابطعمومی توسط شورای اطلاعرسانی دولت در «سالن اجلاس سران» برگزار شد.
نخستین نکتهی عجیب این بود که در عنوان همایش از نام «روابطعمومی» اصلا استفاده نشده بود؛ در حالیکه جلسه، جلسه روابطعمومیهای دولتی بود و نه اطلاعرسانی و نه چیز دیگر. شما وقتی از عنوان روابطعمومی استفاده میکنید علاوه بر روابطعمومی، اطلاعرسانی را هم پیش خود دارید.
«چون که صد آمد، نود هم پیش ماست.»
محض اطلاع، اطلاعیابی و اطلاعرسانی یکی از وظایف اصلی روابطعمومیهاست و در اصل «تعریف روابطعمومی» نیست. دیگر اینکه اگر تنها بر این شاخص متمرکز شوید شما را در استفاده از بقیه ظرفیتهای بالقوه و بالفعل روابطعمومی مانند مدیریت بحران، ارتباطات انسانی، و... که از همه مهمتر و ارجحتر است غافل میکند.
با مشاهده اقداماتی مانند آنچه در این همایش نمایان شد؛ به نظر میرسد هنوز تلقی دولت از روابطعمومی صرفا همان اطلاعرسانی از نوع خودشان (پروپاگاندا) باشد. این امر نشان میدهد شاید دولتیها هنوز مفهوم روابطعمومی را خوب درک نکرده باشند. بنابراین ذکر چند نکته خالی از لطف نیست:
نخست اینکه شاید از ابتدا برای استفاده از ظرفیتهای بالقوه و بالفعل روابطعمومی برنامهای وجود نداشته و ندارد. اگر امروز کشور در این شرایط بحرانی قرار نمیگرفت؛ چه بسا همایشی حتی به همین نام هم هرگز برگزار نمیشد. چه بسا دولت اصلا به روابطعمومی و اطلاعرسانی نیازی نداشت.
نکته دوم اینکه؛ روابطعمومی کپسول آتش نشانی نیست. روابطعمومی یک فرآیند برنامهریزی شده یکپارچه، منسجم و مستمر است. با روابطعمومی و راهکارهای ارتباطی نمیتوان مشکلات و بحرانهای مدیریتی را حل کرد. لطفا از روابطعمومی چنین توقعی نداشته باشید.
سوم اینکه معنای کلمه «تبیین» این نیست که هر چه ما میگوییم درست است و هر چه دیگران میگویند غلط و هر که غیر این بگوید منافق، کافر، دروغپرداز و شایعهپراکن است.
در این سخنان هیچ منطق ارتباطی دیده نمیشود. کار دولت و روابطعمومیهای دولتی صرفا ایجاد بسترهای لازم برای اطلاعیابی و اطلاعرسانی است.
هر مطلب و خبر و گزارشی که بیگانه با واقعیتهای موجود باشد از سوی افکار عمومی رد میشود چراکه افکار عمومی از این سوراخ اطلاعیابی و اطلاعرسانی بارها گزیده شده است.
چهارم اینکه متاسفانه برخی بیهوده و ندانسته جنگ روایتها را بزرگ کردهاند. آنچه در اطلاعیابی و اطلاعرسانی مهم است صداقت و شفافیت است. آنهایی که جنگ روایتها را مطرح میکنند برای فرار از پاسخگویی به جلو فرار میکنند و دیگر اینکه از گفتن حقیقت واهمه دارند و به همین دلیل در پناه واژهها سنگر میگیرند و میگویند؛ اگر روایت اول ما چنان بود- چنان میشد.
روایت چه اول و چه آخر، همان واقعیتی است که اتفاق افتاده است و نمیتوان وقوع و انتشار خبرهای خوب و بد را صرفا با منطق جنگ روایتها تبیین کرد. بهقول نمایندهای، اگر میخواهید خبرهای بد وجود نداشته باشد باید جلوی وقوع کارهای بد را بگیرید. روابطعمومی بر چنین منطقی استوار است.
در این شرایط گاهی فضا برای تعدادی اندک از خبرنگارانی که تنها نام خبرنگار را یدک میکشند و کاری جدای از رسالت خبرنگاری انجام میدهند؛ تا آنجا فراخ، رها و آزاد شده که از بیصداقتی در تهیه و ارائه گزارش و خبر ابایی ندارند و گاهی بازی با افکار عمومی برایشان صرفا یک بازی تلقی میشود. تبیین در چنین فضایی چگونه ممکن است به نتیجه برسد؟
پنجم اینکه گویا در جغرافیای چالشهای روابطعمومی باید بر «غربت زمانی»، «غربت معرفتی» را هم افزود و برخی خواص این حوزه، هنوز متوجه این مهم نشدهاند.
میدان روابطعمومی صرفا میدان شوآف و اجرای کارهای نمایشی نیست. این را بدانیم و به آن عمل کنیم.
ارسال نظر