تاثیر حلقه تحلیلگران بازار در زنجیره فولاد
تحلیلگران بازار در سالهای اخیر تصمیمات مدیریتی در شرکتهای فولادی را به بازار جهانی نزدیکتر کرده است. سالها است در جهان به موازات توسعه بهرهبرداری از معادن سنگ آهن و کارخانجات فولاد و ضرورت شناخت پارامترهای مختلف و تاثیرگذار بر قیمت سنگ آهن و فولاد، شرکتها، گروهها و انجمنهایی شکل گرفتهاند که با اشراف و شناخت بر زنجیره تولید فولاد و تجارت، آن را تحلیل کردهاند.
در ایران نیز این جریان با قدرت و شدت کمتری و بیشتر به صورت انفرادی شکل گرفته اگرچه در سالهای اخیر گروههایی از کارشناسان زبده این بازار وارد این حوزه شدهاند و سعی کردهاند به این فعالیت جنبه تجاری ببخشند و جایی در حلقه زنجیره فولاد بازکنند. در این میان، نام امیر صباغ مدیر اقتصادی و توسعه سرمایهگذاری ایمیدرو در این حوزه بیشتر شنیده میشود. به ویژه اینکه اخیرا از سوی مدیران و کارشناسان ارشد صنعت فولاد و مواد اولیه برنده جایزه sea، شده که به مدیران تاثیرگذار در عرصه فولاد تقدیم میشود.
از سوی دیگر کنفرانسی به نام PLANEX با موضوع تحلیل بازار حوزه فولاد و سنگ آهن در تاریخ ۲۵ و ۲۶ آبان ماه در کیش برگزار میشود که امیر صباغ نیز یکی از سخنرانان اصلی این کنفرانس است. همین موضوعات، انگیزهای شد تا تحلیل مهندس صباغ درخصوص سیر تحول تحلیلگری حوزه معدن و صنایع معدنی ایران را بشنویم.
مدتها است خلاء یک اورگانیزر بینالمللی در حوزه فولاد و سنگ آهن ایران احساس میشود و تاکنون هر کنفرانس باکیفیت در این زمینه دیدیم، توسط خارجیها برگزار شده است. در این باره نظر شما چیست؟
کشور ما کارشناسهای بسیار خوبی در حوزه تحلیل مالی، اقتصادی بازار و فناوری دارد به خصوص جوانهای بسیار مستعدی از دانشگاههای ایران فارغ التحصیل میشوند که میتوانند آینده بسیار خوبی در حوزه تحلیل بازار داشته باشند به خصوص که شرکتهای عمده معدنی و صنایع معدنی، خصوصی شدهاند و به دنبال رشد بهرهوری هستند. دادههایی که استخراج میشود باید با گذشته متفاوت باشند و نشان بدهند رو به بهبود هستند. یقینا در آینده نقش تحلیل بازار و تحلیل اقتصادی پررنگتر خواهد شد و کشور به این سمت حرکت میکند.
سیاستگذارها به ویژه وزارتخانهها به تازگی به این موضوع توجه بیشتری میکنند، از تحلیلگرها در بسیاری از جلسات دولتی دعوت میشود که البته هنوز کم است و باید باز هم توسعه یابد، تحلیلگران به عنوان ابزار مشاورهای دولت نقشآفرینی میکنند و میتوانند اثربخشی بسیار بزرگی در سیاستگذاریها داشته باشند؛ به نوعی که آینده آن صنعت را به شکل مطلوبی به سمتی که مدنظر همه ما است هدایت کنند. این نقطه شروع است و به نظر میرسد جای گسترش بیشتری هم داشته باشد.
کنفرانس پلنکس یا گردهماییهای مشابه چه نقشی میتواند در این راستا داشته باشد؟
یکی از کارهایی که تحلیلگرها باید انجام بدهند ارائه گزارشهای تحلیلی است؛ طبعا کنفرانسهای تخصصی از این دست که در حوزههای مختلف برگزار میشود، محل ارائه این تحلیلها است که انتقادها و راهکارهای اجرایی در آن مطرح میشود. چرا که فرهنگ انتقادی که قبلا رایج بود مسیرش را به سمت ارائه راهکار تغییر میدهد.
تحلیلگران کشور، حرفهای هستند و در کنار انتقادات، مسیرهای مختلفی برای نیل به بهترین تصمیم، به شرکتها و سیاستگذارها نشان میدهند. آنها میتوانند کشور را به سمت نقطه بهبود هدایت کنند. قطعا در کنفرانس پلنکس۲۰۲۱ هم این اتفاق خواهد افتاد به ویژه آنکه از تعدادی تحلیلگر بینالمللی هم دعوت شده و آنها نیز نقطه نظرات خودشان را مطرح میکنند که اتفاق مثبتی است.
برای ادامه روند رو به رشد تحلیل بازار، تحلیلگرها چه اقداماتی برای ارتقای کار خود باید انجام بدهند؟
ارتقا کار بسیار سختی است، من اسمش را میگذارم بهروز بودن تحلیل. چون بازارهای جهانی دایم در حال تغییر است؛ یک روز کرونا، یک روز جنگ اقتصادی، یک روز کمبود انرژی و پرواز قیمت گاز در اروپا و روز دیگر بحران حمل و نقل دریایی و کمبود کشتی. گاهی نیز قیمت نفت یا سنگ آهن کاهش پیدا میکند. اینها دایم روی هم اثر میگذارند و تحلیلگران تنها با مطالعه دایمی و رصد کامل بازار -و نه بخشی از آن- میتوانند امکان ارائه تحلیلی جامع را داشته باشند و بتوانند به هدایت شرکت یا مشتریان خود اقدام کنند. تحلیلهای ناقص که معمولا یک وجه را میبیند و به وجوه دیگر توجهی نمیکند، در بلندمدت درصد خطا در تصمیمگیریها را افزایش میدهد. اگر تحلیلگرها به این مسئله توجه نکنند همواره قطعهای از این پازل را گم خواهند کرد.
پیشنهاد من این است که حتما نگاه جامع داشته باشند. برای تحلیل بازار کامودیتیها هم راجع به انرژی باید بدانند و هم راجع به محصولات مختلف و امکان جایگزینی محصولاتی مانند آلومینیوم به جای مس مطالعه کنند تا بتوانند قیمتها را پیشبینی کنند. یک تحلیلگر باید راجع به لجستیک و رشد اقتصاد کلان کشورها، سیاستهای ارزی و مالی آنها و عملکرد بانکهای مرکزی این کشورها هم بداند؛ در این صورت شاید بتواند پارامترهای حاکم را بهتر شناسایی کند یا در صورت وقوع بحران بهتر عوامل را شناسایی کرده و تصمیم بهتری بگیرد.
پرورش نیروهای جدید چقدر حائز اهمیت است؟ شما در این حوزه آموزش دادهاید؟
آدمهای زیادی هستند که به این حوزه علاقمندند اما حقیقتش این است که من تا به حال از تحلیلگری کسب درآمد نکردم و دنبالش هم نبودم. وقتی کارمند رسمی دولت هستید باید مراقب باشید که این تحلیلگری تبدیل به حاشیه نشده و به نفع صنعت خاصی جهتگیری نشود. به همین دلیل ترجیح میدهم مستقل کار کنم تا بتوانم همه جا از نظرات خودم دفاع کنم. البته این برای بخش خصوصی کمی سخت است و نمیتوانند لزوما موقعیت تحلیلگر مستقل را داشته باشند چراکه باید بتوانند کسب و کار داشته باشند و خدماتشان را به کسانی که به این تحلیل نیاز دارند بفروشند.
به طور مثال تحلیلهایی درخصوص صورتهای مالی شرکت فولاد مبارکه وجود دارد و افق ۵ ساله این شرکت را نشان میدهد و به سهامداران کمک میکند این سهام را بفروشند یا نگه دارند یا در چه افقی بفروشند.
این گروه آنها توانستهاند تحلیلشان را به بازار وصل کنند و رشد تقاضا و وضعیت مطلوبی هم دارند ولی تا کارمند دولت هستم باید مراقب باشم منافعی نداشته باشم. همین امر موجب شده بتوانم نظر اکثریت فعالان و کارشناسان را به عنوان "برترین مدیر تاثیرگذار در عرصه فولاد" کسب کنم که کسب نظرات حداکثری این حوزه، در زنجیره ارزش برای مم بسیار اهمیت دارد. اگر به عنوان تحلیلگر نتوانیم اجماعی در زنجیره ایجاد کنیم هیچوقت نمیتوانیم شاهد تبدیل تحقیق به یک پروژه عملیاتی موفق را باشیم. به همین دلیل توصیه میکنم تحلیلگرها بیطرفی خود را حفظ کنند.
تعامل ما با شرکتهای بینالمللی تحلیلگر چقدر اهمیت دارد؟
تحلیلگرهای ما بایستی دایم گزارشهای شرکتهای تحلیلگر بینالمللی حتی گزارشهای نقیض را مطالعه کنند، و نهایتا تحلیلگر باید برداشت خود را از آن بنویسد. البته چاشنی آن، تجربهای است که به مرور زمان به دست میآید. به نظر من حداقل کاری که تحلیلگرهای ما میتوانند انجام بدهند، اشتراک گرفتن در وبسایتهای تحلیلگرهای بینالمللی است که اقتصاد کلان دنیا را تحلیل میکنند. این امر حتما کمک زیادی به شناسایی موقعیت کشور ما خواهد کرد تا اثر کوتاه مدت و بلندمدت اتفاقاتی مانند تحول قیمت گاز در اروپا را روی شرکتهای ما ارزیابی کند.
ضمن اینکه کشور ما در حوزه معادن، صنایع معدنی و پتروشیمی بزرگ است و صادرات این حوزه سالانه بین ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار است. اصولا تحلیلهای بینالمللی باعث میشود بازارهای صادراتی را شناسایی کرده و روی قیمت آن تصمیم بگیریم. اینها چیزهایی است که در اختیار و توان تحلیلگرهای بازار است که باید گزارشهای آن مطالعه شده و روی صادرات و یا حتی نحوه واردات تصمیمگیری شود.
ارسال نظر