مرگ خاموش صنایع ایران آغاز شده است؟
صنایع ایران دچار فرسایش هستند؛ چون فروششان در بازارهای داخلی بهدلیل کاهش قدرت خرید عموم مردم افت کرده است. همچنین تولیدکنندگان برای تامین مواد اولیه مشکلات جدی دارند. صادرات بنگاههای صنعتی هم پیوسته با تحریمهای داخلی و خارجی محدود و مسدود میشود. تورم هم فشار را روی صنایع کشور به منتهیالیه خود رسانده و تولیدکنندگان را تشنه تسهیلات و ناتوان از تامین نیازهای خود کرده است.
اگر شاخص مدیران خرید در بخش صنعت را آینه تمامنمای مسائل و دغدغههای بخش تولید در نظر بگیریم، میتوان از خلال این گزارش، ریشه فراز و فرود تولید در ایران و عوامل فرسایش بخش صنعت را دریافت. بررسی «دنیایاقتصاد» از آخرین گزارش شامخ صنعت گویای مشکلاتی در واحدهای صنعتی است که مهمترین آنها به ترتیب در «فروش اندک و تقاضای پایین»، «کمبود در مواد اولیه و سختی تامین نیاز خط تولید»، «تنگنای فروش خارجی و ضعف در صادرات»، در کنار «فشار بالای تورم به بنگاه» خلاصه میشوند. مرور گزارش اتاق بازرگانی از شاخص مدیران خرید در اسفند۱۴۰۰ نشان میدهد که در بین ۱۲رشته فعالیت صنعتی، آن دسته از صنایع بیشترین مشکلات را دارند که واحدهای تولیدی آن حوزه از تحولات جهانی تاثیر بیشتری میگیرند.
بهعنوان نمونه صنایع غذایی، صنایع فرآوردههای نفت و گاز و صنایع کانیهای غیرفلزی سه بخشی هستند که بیشترین تاثیر را در زمستان گذشته از ناحیه هزینه بالای خرید مواد اولیه متحمل شدهاند. دلیل این موضوع ناشی از وابستگی زنجیره ارزش این صنایع به تامینکنندگان جهانی است که در بحبوحه بحران اوکراین و تداوم پاندمی، کار تامین مواد اولیه کافی و ارزان را بسیار سخت کرده است. این موضوع البته تا پیش از اسفند و خریدهای نوروزی بود. در آن برهه، همزمان با فشار بالای واردشده به تولیدکنندگان از بخش عرضه، تقاضای چندانی هم نصیب صنایع داخلی نشد و عمده گزارشها از بنگاههای فعال در ۱۲رشته فعالیت صنعتی به صورت همزمان کاهش در صادرات و فروش داخلی را به نمایش میگذاشت. در آخرین گزارش شامخ در اسفند ۱۴۰۰ فروش داخلی و خارجی (صادرات) تقویت شده؛ اما این گزارش اشارات محسوسی به اثر چالشبرانگیز کاهش قدرت خرید مصرفکنندگان بر صنایع دارد. در شرایط افت فروش داخلی، صادرات میتواند تا حدی اثر منفی افت مصرف داخلی را کمرنگ کند؛ موردی که به دلیل شعله بالای تورم در یکدهه اخیر، ذاتا نمیتواند چندان گسترده و فراگیر باشد و شواهد موجود از بخار شدن بخش زیادی از قدرت خرید مصرفکنندگان ایرانی در صنایع گوناگون حکایت دارد. بخشی از پتانسیل داخلی صنایع صادراتمحور زیر سایه مشکلات داخلی و نیز گسلهای بسیار در روابط خارجی صنایع قرار گرفته است؛ موردی که موجب شده است تا صادرات بهعنوان مهمترین جاذبه تولید صنعتی، رشد چندانی نداشته باشد یا دستکم روند باثباتی را در سطح صنایع مختلف تجربه نکند.
از نقاط قوت صنایع در اسفند ۱۴۰۰ که بین عمده بنگاهها در ۱۲رشته فعالیت مختلف اشتراک داشته، رشد قابلتوجه سرعت تحویل سفارشهاست؛ موضوعی که بعضا از طریق کاهش موجودی انبار صنایع رخ داده و اسفندماه را به زمانی مناسب برای رها کردن تولیدات قدیمی در بازار تبدیل کرده و هزینه انبارداری را با توجه به تعطیلات فروردین و مسائل این ماه کاهش داده است. افت حدود ۹واحدی موجودی محصول در انبار در همین راستا قابل لمس است. عمیقترین کاهش موجودی انبار طی اسفند ۱۴۰۰ را صنعت نساجی داشته که در فاصله بهمن تا اسفند، افت ۵۰واحدی را در موجودی انبار خود تجربه کرده است؛ اقدامی که با تقاضای ایجادشده برای این صنعت بیارتباط نیست.
در سطح صنایع چالشهای بخش تولید تصویر واضحی دارند و در دو مسیر، یعنی مصائب داخلی شامل فشار تورم و بحران تقاضا و مسیر خارجی شامل تنگنای صادراتی و دسترسی سخت به مواد اولیه علیه رونق تولید فعال هستند. با مرور گزارش شامخ صنعت در اسفند۱۴۰۰ میتوان گفت هرچه صنایع به بازار جهانی وابستگی بیشتری داشته باشند، میزان اثرپذیری از چالشها بیشتر است. این موضوع البته دلایل مشخصی دارد. عمدتا اقداماتی از قبیل صدور بخشنامههای خلقالساعه ضدصادرات، سیاستهای دستوری و مداخله در قیمتگذاری توسط دولت است که زمینه انسداد در فروش داخلی و خارجی صنایع را ایجاد میکند. تحریم نیز علاوه بر اخلال در رفاه مصرفکنندگان داخلی از افزایش دامنه فروش خارجی و صادرات صنایع کشور ممانعت به عمل آورده، ضمن اینکه شرایط را به سمتی برده است که تامین مواد اولیه بسیار سخت شود و با هزینه بالاتری صورت گیرد؛ دو عاملی که بر هزینه تولید محصول در کشور اثر مستقیم میگذارند. کنار هم قرار دادن این قطعات میتواند ما را به این جمعبندی برساند که در نهایت با یکچهارضلعی روبهرو هستیم که صنایع را فرسوده میکند و آنها را از حرکت باز میدارد.
چنانکه اشاره شد، صنایع مختلف کشور وضعیت خاصی دارند که ناشی از اثر چهار عامل اصلی یعنی فروش داخلی، صادرات، تامین مواد اولیه و تورم بر بنگاههای تولیدی است. بررسی دوباره شامخ صنعت نشان میدهد به جز این چهار مورد هر صنعت مشکلات خاص خود را نیز دارد.
منفیترین وضعیت را در بین ۱۲رشته فعالیت صنعتی، صنعت لاستیک و پلاستیک دارد و شامخ کل آن به محدوده عدد۴۴ سقوط کرده است. این عدد از نرخی که صنعت در بهمن و دی ۱۴۰۰ تجربه کرد بیشتر است؛ اما همچنان در جایی پایینتر از مرز رکود قرار دارد که نشانه وضعیت اضطراری این بخش در بین سایر بخشهای تولیدی است. افت تولید صنعت لاستیک و پلاستیک نیز در نتیجه این وضعیت حادث شده است. این بخش در شرایطی اسفند۱۴۰۰ را به بدترین شکل ممکن پشت سرگذاشته است که همه صنایع شرایطی بهتر از ماههای قبل را در اسفند۱۴۰۰ تجربه کردهاند. این بخش در اسفند۱۴۰۰ بدترین عملکرد را در سهبخش تحویل سفارشها، موجودی مواد اولیه و استخدام نیروی انسانی به ثبت رسانده است. تنها نقطه قوت این بخش، صادرات و فروش داخلی بوده که در پیوند با مقادیر مناسب سفارش محصول، بخشی از ناکامیهای تولید لاستیک و پلاستیک را در اسفند۱۴۰۰ جبران کرده است. پس از این بخش، صنعت کانیهای غیرفلزی (سیمان، سیلیس و...) در آخرین ماه سال ۱۴۰۰ بدترین عملکرد را در بین ۱۲رشته فعالیت مختلف به ثبت رسانده؛ به طوری که شامخ کل آن جایی پایینتر از مرز رونق و رکود، روی عدد ۷۵/ ۴۸ قرار گرفته است. افت چشمگیر در تولید محصول مهمترین چیزی است که این بخش در اسفند ۱۴۰۰ تجربه کرده و در پیوند با نرخ اندک استخدام نیروی انسانی، از رکود تولید در این رشته فعالیت خبر میدهد. در بخش سایر صنایع هم عمده شاخصها در محدوده عدد۵۰ قرار داشته و تنها این مقدار تولید محصول و استخدام نیروی انسانی است که با عدد۴۰ از وجود چالش جدی در این حوزه حکایت دارد.
در صنایع مرتبط با تولیدات غذایی و آشامیدنی هم، بنگاهها در اغلب بخشها وضعیت بهتری نسبت به بهمن تجربه کردهاند؛ هرچند کماکان امید به آینده کم است و استخدام نیروی انسانی رمق چندانی ندارد. تلفیق رشد فروش در دو بخش داخلی و خارجی از جمله نقاط قوت این صنعت در پایان فصل زمستان است. بخش فرآوردههای نفت و گاز دیگر حوزه پرچالش تولید در آخرین ماه سال گذشته بوده که از ناحیه رشد چشمگیر قیمت مواد اولیه فشار بالایی را تحمل کرده است. در بین سایر رشتهفعالیتها، دو صنعت خودرو و لوازمخانگی چون عمق ساخت داخل بالایی دارند، هزینه مواد اولیه کمتری را متحمل میشوند؛ هرچند همچنان فشار روی بخش خودروسازی بالاتر است. این دو بخش هزینه بالایی برای خرید مواد اولیه تولید پرداخت میکنند و از آنجا که با معضل قیمتهای دستوری روبهرو هستند، همین عامل تنشهایی را در بنگاههای این دو حوزه صنعتی ایجاد کرده است. از آن سو سهصنعت غذا، کانی غیرفلزی و فرآوردههای نفتی به دلیل وابستگی بالا به بازار جهانی، فشار هزینه بالاتری را متحمل میشوند. بدترین وضعیت صادراتی در بین ۱۲رشته فعالیت صنعتی به فرآوردههای نفتی مربوط است که در گزارش عدد ۲۱/ ۳۴ را برای فروش خارجی خود اعلام کرده است. بررسی شامخ نشان میدهد در اسفند همه صنایع بدون استثنا فروش داخلی بالاتر از ۵۰ را تجربه کردند که از اثر بالای فروشهای نوروزی و نیز تحولات جهانی بر عرضه صنایع حکایت دارد. اهمیت این موضوع از آن جهت است که در طول زمستان۱۴۰۰ بیش از نیمی از صنایع از رکود جدی در فروش داخلی خبر میدادند.
کمترین امید به آینده تولید را بخش کاغذ، چوب و مبلمان گزارش کرده و تلویحا از تعطیل بودن حوزه در فروردین ۱۴۰۱ خبر داده است. این وضعیت در حالی عنوان شده که بهترین عملکرد در اسفند از منظر میزان تولید، میزان سفارشهای جدید، میزان فروش و شامخ کل متعلق به همین بخش بوده است در نهایت اینکه آنالیز مصائب تولید در اسفند ۱۴۰۰ نشان میدهد در این ماه مشکل انرژی کمرنگ شده و با کاهش اثر سرما، هزینه سوخت برای صنایع افت کرده است. در بررسی شامخ اسفند ۱۲صنعت زیر ذرهبین رفتند که عموم آنها فعالیتی پرچالش و توام با فشار هزینه داشتند. به طور کلی، بخش صنعت در شرایط کنونی زیر تیغهای دولبه قرار گرفته و در یکسو از ناحیه موانع داخلی (فروش کم و هزینه تولید بالا) و از سوی دیگر به دلیل فشارهای بیرونی اعم از تنگنای صادراتی و سختی تامین مواد اولیه، در تنگنا قرار دارد.
ارسال نظر